from
stringclasses 23
values | text
stringlengths 3
4.12k
|
---|---|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
اما، دلیلی نبود که برای اشکهامون خجالت بکشیم، چون اشکها شاهدِ شجاعتمون بودن، شجاعتِ تحملِ دردهامون.
•ویکتور فرانکل
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
این مطلقا مهم نیست که دیگران ما را چگونه قضاوت میکنند. بلکه مهم این است که ما در خلوتی سرشار از صداقت و در نهایت قلبمان خویشتن را چگونه داوری میکنیم.
•نادر ابراهیمی
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ. ﺭﺍهﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ، ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪﻫﺎ، رو ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﯾﺪههای ﺟﺪید ﻭ... ﮐﻪ ﻫﻤﻪی اینها راههای ﻓﺮﺍﺭﯼﺳﺖ ﺍﺯ آموزشهایی ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ کرده است. ﺫﻫﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ مشغولیتها ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻭ شاد ﺍﺳﺖ. ﺳﮑﺲ ﻭ یا ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻮﺍﺩﻣﺨﺪﺭ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻘﻄﻌﯽﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ. ﺫﻫﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﺪ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﺳﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺗﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯽﺩﺭﺩ است. ﻭﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺯشهای ﺧﻮﺩ ﺟﺪﯼ ﺍﺳﺖ. ﺗﻤﺎﻡ فریبها ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽﺯﻧﺪ و ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ میدهد ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ چالشها و رنجهاست.
•کریشنا مورتی
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
صورتش به نظرم از همیشه روشنتر میآمد و خندهاش چیز عجیبی در خودش داشت. انگار فرشتهای باشد که کلام خدا را روی لبخندش به زمین آورده است.
شیر آب را بست. شلنگ را پیچید و کنار شیر گذاشت و آمد و لب باغچه کنار من نشست. چایش را برداشت و جرعهای خورد. سرم را روی شانهاش گذاشتم و چشمهایم را بستم.
صدای بیدار شدن آرام شهر را از گوشه و کنار میشنیدم و یک ریتم منظم که هنوز ادامه داشت زیر صدایهای دیگر تکرار میشد؛ تیک، تیک، تیک.
•سهیل سرگلزایی
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
اون استانبولی که توی خونه درست می کنی و موهات بوی پیاز میگیره از عکس غذاهای خوش رنگ و لعابِ اینجا خوشمزهتره چون واقعیه! اون لباسی که پولاتو جمع میکنی تا اول فصل بخری، از عکس لباسای گرون قیمت اینجا بیشتر بهت میاد چون واقعيه. اون بحثی که با یارت میکنی اما تهش با یه لبخند آشتی میشی ،از عکس لاو ترکوندنای اینجا حسش بیشتره چون واقعیه! اون سفری که با امکانات حداقلی میری، ازعکس سفرِ لاکچریِ اینجابیشتر خوش میگذره چون واقعيه ببین... واقعیتِ زندگیت رو دوست داشته باش. تو از قبل وُ بعدِ عکسایی که آدما اینجا نمایش میدن هیچ خبری نداری. با واقعیت خودت حال کن. البته زندگیِ اینستاگرامیام خوبه اگه نِت قطع نشه!
•علی سلطانی
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
«دکتر گفت: تا وقتی کاملاً خوب نشدهای نباید اورا ببوسی.
به دکتر گفتم: پس چه کار کنم؟
۱۸۲ بوسه دیگر به او بدهکارم.
گفت: میتوانی بوسهها را در یک جعبه بگذاری و برایش بفرستی.
همهٔ بوسهها را به دقت برایت در یک جعبه بستهبندی کردهام.
حتماً برایم بنویس که آیا صحیح و سالم به دستت رسیده یا اینکه چندتای آنها در راه گم شده است.»
•لوئیس کارول نامه به گرترود
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
قطعا که عشق حاصل نااگاهی و دیدن از دور است.
هرقدر نزدیکتر شوی خالها، لکها، جای زخمها، رد چاق شدنها، جای عبور سالها و ایام، خط اخم و لبخند، منافذ باز و سفیدی مو و لکه دندان و خال چشم و بوی عرق و شوره سر هم معلومتر میشود. باید بعدش ببینی گرمای ابن بغل به همه این زشتیها میارزیده یا نه.یا باید از همان دور و از روزنه اتاق خودت برای او که سر درآورده از روزنه اتاقش دست تکان دهی و لبخند بزنی و صبح بخیر بگویی... راستش آفتاب هم از نزدیک و بی عینک و بی اسپیاف آدم را کور و جزغاله میکند. بنی بشر که جای خود...
کودک که بودم خیال میکردم چطور کسی طلاق میگیرد. فکر میکردم دو تا آدم که زیر و بالای هم را دیدهاند، با هم شریکی بچه دارند، از لیوان هم آب خوردهاند و بدتر از همه چسبیده به هم خوابیدهاند، چطور میتوانند بشوند غریبه؟ پس آن لحظات خوش و آن خاطرهها و تاریخی که با هم توی یک خانه سپری کرده بودند چه؟ چطور میشود مردی زنش را با دامن کوتاه و پیراهن یقه باز و آستین حلقهای ببیند و او را ببوسد و زن برای مرد پلو و خورش بپزد و یکهو از یک روزی بشوند غریبه؟
بزرگتر که شدم فهمیدم چیزی که همهی همسریها و همبستریها و همراز بودنها و همخانگیها و همسفر بودنها را میشورد و میبرد زبان آدم است. کلمههاش. کلمهها آدم میکشد. و این زبان در دهان آدمها به قدر دادن شمشیر آخته به دست کودکی شیطان و حرفنشو، خطرناک است. حتی دهشتناک.
مراقب باشیم با زبانمان به کی و کجایش را زخم میزنیم.
از آغوش جهان، یکی کم
•الهام فلاح
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
خاطره، گفتگوها، بوسهها، هم آغوشیِ پیکرهای دلداده، همه چیز میگذرد. ولی تماسِ ارواحی که یکدیگر را لمس کرده و در میان انبوه اشکالِ زود گذر یکدیگر را شناخته اند هرگز زدوده نمی شود.
•رومن رولان
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
حالا بخند... مرگِ من بخند... بیشتر... یکم بیشتر... آهااان حالا شد...»
این کلمه ها رو وقتی شنیدم که راننده ی اسنپ داشت با تلفن حرف میزد.حدودا چهل و پنج سال داشت. بعد از اینکه تلفن رو قطع کرد بهم گفت "ببخشید داداش شرمنده، دست خودم نیست خانومم که دلش می گیره اصلا دیوونه میشم. یه چیزایی میگم که جوونا نمیگن. ولی خداییش عجقم و عجیجم نمیگم." بعد زد زیر خنده.… خندیدم و گفتم "دمت گرم، کارِت خیلی درسته."
گفت "خدا پیغمبری نمیخوام لاف بزنم ولی با اینکه سواد درست حسابی ندارم، دکترای عاشقی دارم. میدونی مهمترین نشونه عشق چیه؟!"
گفتم " نه."
بعد همینطور که بوق میزد تا ترافیک باز بشه گفت خنده...
گفت "تو وقتی عاشق یکی باشی عاشق خندههاش میشی،
اونوقت هر کاری میکنی تا بخنده… اگه خنده یه نفر قند تو دلت آب نکرد یعنی هیچ حسی بهش نداری. اگه خندهش یادت موند و صبح تا شب جلوی چشمت اومد یعنی دل باختی حتی اگه نخوای قبول کنی."
وقتی پیاده شدم و کرایه رو حساب کردم بهش گفتم میدونی تو نشونه های عشق چی از خنده مهم تره؟!
گفت "چی؟!"
گفتم "هیچی... هیچی از خنده کسی که دوسش داری مهم تر نیست. خودت و خانومت خوش خنده باشید همیشه."
دو تا بوق زد یعنی توام همینطور...
•حسین حائریان
@Radio_chehrazii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
🎧
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
«نیاز دارم به کسی که دروغهای بزرگ و شگفتانگیزی درمورد خودم به من بگوید... کسی که عمیقاً به من توجه کند...میخواهم حس کنم او هر حرکت مرا تماشا میکند و به من بسیار اهمیت میدهد...عشقی عميق و بیکران میخواهم.»
•نامه کورت ونهگات به ووفی
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
و این منم
خسته از زمانهای که زن را
فقط مجسمهای مرمرین میخواهد
به ملاقاتم که میآیی با من سخن بگو
چرا مردانِ شرقی
بهوقتِ دیدارِ زن
نیمی از کلامشان را از یاد میبرند؟
و زن را فقط یک شاخهنبات
یا کبوتربچه میبینند؟
چرا مردِ مشرق زمین
سیب را از شاخه میچیند و سپس به خواب میرود؟
•سعاد الصباح
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
«به گمانم ذهنیتی که آدمها از خود برای هم به یادگار میگذارند، از همهچیز بیشتر اهمیت دارد. وگرنه همه آمدهاند که یک روز بروند.»
•نامه از صمد بهرنگی به اسد بهرنگی
@Radio_chehraziii
|
رادیو چهرازی و ... 🎧📚🎬 |
بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی دود آید. بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مشک آید. این را کسی در یابد که او را مشامی باشد.
•فیه ما فیه | مولانا
@Radio_chehraziii
|
[ اُتاق آبی ] |
داشتم فکر میکردم چرا باید بین زندگی دو نفر در دو گوشه ی دنیا اینقدر تفاوت باشد..!
ما در مدرسه هایمان هیچوقت کلاس رقص و باله نداشته ایم..!
هیچوقت کارگاه نجاری نداشته ایم..!
ما هیچوقت کلاسی با تمامی آلات موسیقی نداشته ایم..!
ما هیچوقت در سلف مدرسه نچرخیده ایم تا در ظرفهایمان خوراکی های خوش آب و رنگ بریزند تا با اکیپمان سر میزی بخنديم و شاد باشیم و از پسر خوش قیافه ی تازه وارد یا درمورد دختر مشهور و باهوش مدرسه صحبت کنیم..
ما هیچوقت پارتی آخر سال نداشته ایم..!
ما هیچوقت روز آخر مدرسه کلاه هایمان را به هوا نینداخته ایم..!
ما همیشه بازخواست شده ایم؛
برای ناخن هایمان؛
برای موهایمان؛
برای.. ما هرگز نفهمیدیم تمیز بودن صورت چه منافاتی با شخصیت آدم دارد..!
ما پدرمان در آمد بس که موهایمان را ازته تراشیدیم
ما هرگز نفهمیدیم جنس مخالف شاخ و دم ندارد و مثل ما آدم است و میتوان با او بدون فکرها و نیت های شوم دوست شد و به او اعتماد کرد.
راستش جنس مخالف هم هرگز این را نفهمید..!
ما شیرین ترین روزهای نوجوانی مان با کابوس کنکور هدر رفت..!
بهترین روزهای جوانیمان با سربازی..!
ولی کسی به ما نگفت تو دیگر ۱۷ ساله نمیشوی..!
ما قربانی خواسته هایی شدیم که پدر و مادرمان هرگز به آن نرسیدند..!
هیچکس به ما نگفت جامعه هنرمند بیشتر میخواهد تا مهندس....!
هیچکس نفهمید شب ها با رویای ساز یا بوم نقاشی به خواب میرویم..!
هیچکس به ما نگفـت موفقیت پزشکی و مهندسی و وکالت نیست..!
و هیچوقت نفهمیدیم انسان بودن؛ ربطی به «با کدام پا وارد دستشویی شدن» ندارد..!
و.. هیچکس به ما یاد نداد عاشق شدن را..!
این روزها سرزمینمان تشنه ی فهم است..!
|
[ اُتاق آبی ] |
سیاستمداران و پوشک بچهها
باید زود به زود عوض شوند ،
هر دو به یک دلیل !
👤 مارک تواین
|
[ اُتاق آبی ] |
طبع انسان به گونهای است که اگر صد بار، پارهای از اعتقاداتش را با دلیل و منطق رد کنند، باز هم در صورت نیاز به آنها باز میگردد و آنھا را واقعی میپندارد.
فریدریش نیچه
|
[ اُتاق آبی ] |
تفاوت انسان های خوب و بد در نحوه افکارشون نیست !
افکار بد به ذهن همه میاد ؛
ولی یه عده توانایی کنترلش رو دارن
یه عده دیگه نه ...
|
[ اُتاق آبی ] |
اگر من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردند و کشور می شد دزدخانه! همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه ما دزد بودیم هیچ دزدی را هم محکوم نمیکردیم...
اميركبير
|
[ اُتاق آبی ] |
خوف ناک ترین؛
نوع بشر، کسی
است که فهمش کم
و اعتقادش زیاد است!
آنتون چخوف
|
[ اُتاق آبی ] |
چرا باید کتاب بخوانیم؟
زمانی که یک کتاب خوب میخوانید تک تک جملات در ناخودآگاه شما باقی میمانند، فقط کافی است کمی به آن فکر کنید و خودتان را در آن موقعیت قرار دهید. کتاب خوب به شما یاد میدهد در زندگی چطور رفتار کنید چطور بیندشید و چطور خط فکری خودتان را پیدا کنید و شکل بدهید. کتاب خوب به شما اجازه میدهد به جای تمام زندگیهایی که نداشتهاید زندگی کنید. به جای تمام تجربههایی که نداشتهاید و به جای تمام تصمیمهایی که هنوز به سراغتان نیامدهاند فکر کنید و از قبل جواب مناسب را بدانید.
با مطالعه زیادتر کتابهای خوب شما هیچوقت در زندگی واقعی غافلگیر نمیشوید! انگار همه چیز را از قبل میدانید و یاد گرفتهاید که چطور رفتار کنید. حفظ کردن جملات یا ادبی حرف زدن به شما هیچ کمکی نمیکنند! روح آدمی باید کتابی را ببلعد.
ادبیات و کتابهای خوب کارخانجات عظیم انسان سازیاند.
|
[ اُتاق آبی ] |
خوانندهها باید از متونی که دوست دارن رونویسی کنن. فقط از این طریق میشه فهمید نوشتهها از چه نظر دوستداشتنیان. خوندن سریع اجازه نمیده چیزی رو که در طبیعت سادهی نوشتهها پنهانه کشف کنیم.
|
[ اُتاق آبی ] |
اعتماد به نفس
چیزی شبیه چتر است ،
چتر باران را
متوقف نمی کند
اما کمک میکند
زیر باران بمانیم
و حتی از آن لذت هم ببریم...
|
[ اُتاق آبی ] |
اگر پول داشته باشی
انسان ها تو را خواهند شناخت
و اگر پول نداشته باشی
تو انسانها را خواهی شناخت.
|
[ اُتاق آبی ] |
در حقیقت
ما همه بشر بودیم!...
تا اینکه
نژاد!
ارتباطمان را برید!!
مذهب!
از یکدیگر جدایمان ساخت!!
سیاست!
بینمان دیوار کشید!!
و ثروت!
از ما طبقه ساخت
همه آزادی میخواهند بی آنکه بدانند اسارت چیست!
اسارت به میله های دورت نیست.
به حصارهای دور تفکرت است!
صادق هدایت
|
[ اُتاق آبی ] |
اتاقم میدان جنگ است
جنگی نابرابر
من هستم و
هجوم این همه خاطراتت
بسترم سنگرم هست
و سلاحم گریه
می ترسم صبح شود
و چشم باز کنم
و باز هم اسیر و در بند دلتنگی ات باشم
کاش بودی و تیر آخر را خودت شلیک می کردی
|
[ اُتاق آبی ] |
آنكه در هنگام دوستی تو را ستایش كند بر چیزی كه در تو نیست ، در دشمنی نیز تو را بدگویی كند بر چیزی كه در تو نباشد !
|
[ اُتاق آبی ] |
آدم ها ..
بودن و نبودن را بلد نیستند!
گاهی انقدر هستند
که بودنشان
هیچ می شود...
گاهی انقدر نیستند!
که جای نبودنشان
درد می گیرد...
زخم می شود....
|
[ اُتاق آبی ] |
ملانصرالدین از محلى رد میشد دید که ۳ نفر به دعوا کردن مشغولند. پرسید چی شده؟ گفتند ۷ تا گردو داریم میخواهیم بین هم تقسیم کنیم. و ملا را بین خودشان قاضی کردن
ملا گفت خدایی تقسیم کنم یا انسانی؟
گفتند خوب معلوم است خدایی تقسیم کن!
ملا به اولی ۵ تا گردو داد به دومی ۲ تا و یک پسگردنی هم زد به سومی
گفتند این دیگر چه جور تقسیم کردنی بود؟!
ملا گفت اگر به دقت نگاه کنیند ، خداوند نعمتهایش را اینگونه بین بندگانش تقسیم کرده است...!
|
[ اُتاق آبی ] |
هربار اون آدمی رو میبینم
که وارونه توی آب ایستاده
می ایستم و بهش میخندم
هرچند که نباید دیگران رو مسخره کنم
برای اینکه شاید...
توی یه دنیای دیگه...
تو یه زمان دیگه...
یه شهر دیگه...
اون درست ایستاده
و من وارونه ام.
شل سیلور اشتاین
|
[ اُتاق آبی ] |
جوان ایرانی به روایت تصویر !
|
[ اُتاق آبی ] |
مجردها در آرزوی ازدواج
متاهلین دلگير از همسر
شاغلان نالان از شغل
بیکاران در پی شغل
فقرا در حسرت ثروت
ثروتمندان به دنبال آرامش
چرا هیچکی راضی نیس!!!
|
[ اُتاق آبی ] |
یک عمر باید بگذرد
تا بفهمیم بیشتر غصه هایی که خوردیم
نه خوردنی بود نه پوشیدنی،فقط دور ریختنی بود..
و چقدر دیر می فهمیم که
زندگی همین روزهاییست که
منتظـر گذشتنش هستیم..
|
[ اُتاق آبی ] |
در آخر نه رنگ باقی میماند ،
و نه نژاد ...
تنها چیزی که باقی خواهد ماند ،
انسانیتِ توست ...
|
[ اُتاق آبی ] |
جـاني بـراي مـرگ...
اين بــود زندگــی؟!..
|
[ اُتاق آبی ] |
این عکسی است که بزرگ ترین گردهمایی شاهان و ملکه های جهان در تاریخ معاصر را نشان می دهد.
در سال ۱۹۶۲، نماینده های خانوادههای سلطنتی از کشورهای قدرتمند جهان،در آمستردام هلند به دور هم آمدند تا بیست و پنجمین سالگرد ازدواج شاهزاده و ملکه هلند را جشن بگیرند.
موضوعی که در این تصویر شایان توجه است این است که افرادی که در صف جلو ایستادهاند از مهم ترین افراد آن زمان میباشند؛
از چپ به راست؛ شاهزاده فیلیپ انگلستان (شوهر ملکه الیزابت)، شاهدخت لوگزامبرگ، ملکه الیزابت انگلستان، محمد رضا پهلوی شاه اسبق ایران ، ملکه جولیانا و شوهرش شاهزاده برنارد هلند (میزبانان جشن)، شاهدخت آرماگارد (مادر برنارد)، شاهپور جان (جانشین برنارد)، فرح دیبا شهبانو اسبق ایران ، شاهزاده فلیکس لوگزامبرگ.
قالی زیبای مشهد عمو اغلی در زیرپای سلاطین جهان در قصر سلطنتی پادشاه هلند در آمستردام!
|
[ اُتاق آبی ] |
من همیشه با حرف همه موافقم
چون این تنها راهیه که میتونم ساکتشون کنم، تا دیگه حرفشونو ادامه ندن.
👤آلپاچینو
|
[ اُتاق آبی ] |
"یک دروغ می تواند نصف جهان را طی کند، وقتی که حقیقت، هنوز دارد کفش هایش را می پوشد!"
مارک تواین
|
[ اُتاق آبی ] |
ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺫﻫﻨﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ .
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏرﻭﺯ ﺑﺮﻭﻧﺪ.
|
[ اُتاق آبی ] |
ما آدمِ رها کردنیم،
آدمِ تا نیمه یِ راه اومدن و جا زدن...
درست مثلِ موجی که یه ماهی رو اسیرِ خودش میکنه و اونقدر با خودش میارتش تا به ساحل برسه و بعد رهاش میکنه و میره جایی که موجایِ بزرگتر باشن و ماهی های بیشتر...
ما آدمِ به هزار و یک دلیل نموندنیم،
آدمِ تنها گذاشتن و دل کَندَن،
ما آدمِ امروزیم
دَمدَمی
خسته
شایدم بی رَحم...!
|
[ اُتاق آبی ] |
تا که مادر هست، قدر او باید گفت...
کفِ پایش بوسید،
پیِ شادیش رفت!
بعد او دنیا نیست؛
بعد مادر جان نیست!
|
[ اُتاق آبی ] |
كاش از قديم رسم بود وقتي به سال نو نزديك ميشديم به جاي اينكه خانه ها را تميز كنيم؛ قلب و مغز هايمان را تميز ميكرديم...
كه تو يك سال پر شده از دروغ و كينه و قهر و بدي...
|
[ اُتاق آبی ] |
در سفرِ زندگیمان
كولهباری را حمل میكنيم،
لبريزِ خاطرهها و تجربهها و زخمها...
ميراثِ گذشته!
هر چه كولهبارت سنگينتر باشد،
سختتر به پيش میروی
در كلوخراهها و سراشيبیها!
ای انسان!
سبکتر سفر كن.....
|
[ اُتاق آبی ] |
گوشه چشمی است از صیاد ما را التماس
هست باغ دلگشای مانگاهی در قفس
|
[ اُتاق آبی ] |
شاید انکار کنم..!
ولی بعضی شب ها
آنقدر دردهایم شدید می شود
که کُنج خیال خود کِز می کنم
وتا صبح فکر می کنم..!
و نمیدانم به چه فکر میکنم...
|
[ اُتاق آبی ] |
دریاچه مهارلو - شیراز
|
[ اُتاق آبی ] |
هروقت بين دوراهي موندين "شيرياخط" بندازين.
مهم نيست شير مياد يا خط،
مهم اينه تو فاصله فرود سكه، ميفهميد كه دلتون ميخواد نتيجه شير باشه يا خط...!
|
[ اُتاق آبی ] |
انسانیت اولیـن چیزی است
که باید قبل از هر چیز داشت
زیرا هیچ چیز کثیف تر از
هرزگي در لباس دیانت نیست..
#برتراند_راسل
|
[ اُتاق آبی ] |
دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه،
دست دراز به همه جا میرسد و برای گرفتن است
و دست کوتاه برای دادن است
و فقط به کسانی میرسد که خیلی نزدیکند...!
|
[ اُتاق آبی ] |
بهار، بیش از آنکه حادثه ای در طبیعت باشد ، حادثه ای ست در قلب آدمی...
و پیش از آنکه در طبیعت، محسوس باشد، در حسی انسانی وقوع مییابد.
این، در بهاران گُل نیست که باز میشود، گرههای روح انسان است.
نادر ابراهیمی
|
[ اُتاق آبی ] |
ما را جوان نخوان که بسی سالخورده ایم
لبخند را که یکسره از یاد برده ایم
جایی نمانده است که خنجر فرو کنند
از بس که از رفیق و خودی ضربه خورده ایم
|
[ اُتاق آبی ] |
آلزایمر یعنی آنچه باید یادت بماند را فراموش کنی٬ کینه یعنی آنچه باید فراموش کنی یادت نرود.
|
[ اُتاق آبی ] |
دوست دارند چون لازمت دارن کارشون که تموم شد از غریبه هم غریبه تر میشی
|
[ اُتاق آبی ] |
بدترین وسیله ای که سرباز میتونه سره پست با خودش داشته باشه
ساعته!
|
[ اُتاق آبی ] |
دو چیز شخصیت تو رو تعریف میکند:
صبرت موقعی که هیچی نداری،
طرز برخوردت موقعی که همه چی داری…
|
[ اُتاق آبی ] |
چیزی که راجب عکس ها دوست دارم اینه که لحظه ای رو ثبت کردن که برای همیشه از دست رفته
|
[ اُتاق آبی ] |
من دوتا مغز دارم... یکی متجدد و مدرن، اون یکی عقب مونده و سنتی. اونی که مدرنه به آزادیت احترام میزاره، از گذشت و بزرگواریش سرمسته، با ظرافت از خودش شعور و درک نشون میده. اما اون یکی میخواد فقط مال من باشی، حاضر نیست با کسی شریک بشه.... این منم ژیل، حتی با کلاسهای فشرده و با دوهزار و پونصد سال تعلیم و تربیت نمیتونی از عشق، این جنبه ی سنتی و غریزیش رو جدا کنی ...
👤اریک امانوئل اشمیت
|
[ اُتاق آبی ] |
و باز هم پول، همه چیز پول است. همه ی روابط انسانی را باید با پول خرید. اگر پول نداشته باشی، مردها به تو اهمیت نمی دهند، زن ها عاشقت نمی شوند، نه نمی شوند؛ یعنی توجه و عشق به تو آخرین چیزی است که اهمیت خواهد داشت و در نهایت توجه و عشق تا چه اندازه حقیقی خواهند بود! اگر پول نداشته باشی، دوست داشتنی نیستی! حتی اگر با زبان آدم ها و فرشته ها سخن بگویی. اگر پول نداشته باشی، آن موقع دیگر زبانی که با آن صحبت میکنی به نظر دیگران، زبان انسان ها یا فرشتگان نخواهد بود.
ﺟﻮﺭﺝ ﺍﻭﺭﻭﻝ
|
[ اُتاق آبی ] |
در این جهان زندگی کردن کار خسته کنندهای است.هر وقت دور و برت را نگاه میکنی، همیشه کسی هست که بخواهد حالت را بگیرد، آن هم بدون هیچ دلیلی.
- چارلز بوکوفسکی
|
[ اُتاق آبی ] |
سرشت هرکس سرنوشت اوست.
|
[ اُتاق آبی ] |
زمانی ارتقا پیدا میکنی که در جواب یک آدم احمق
کلی جواب داشته باشی ولی سکوت اختیار کنی.
|
[ اُتاق آبی ] |
هیچگاه نه به کسی بخندید،
نه قضاوتش کنید...
هرگز نمیدانید،
شاید شما هم
روزی در همان شرایط
قرار بگیرید...
|
[ اُتاق آبی ] |
خدايا كفر نمي گويم /پریشانم
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا
تو در قرآن جاويدت هزاران وعده ها دادي
تو مي گفتي که نامردان بهشتت را نمي بينند
ولي من با دو چشم خويشتن ديدم
که نامردان به از مردان
ز خون پاک مردانت هزاران کاخها ساختند
خداوندا بيا بنگر بهشت کاخ نامردان را
خدايا ! خالقا ! بس کن جنايت را
بس کن تو ظلمت را
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است!
|
[ اُتاق آبی ] |
شدم گمراه و سرگردان،
میان این همه ادیان
میان این تعصب ها،
میان جنگ مذهب ها!
یکی افکار زرتشتی،
یکی افکار بودایی
یکی پیغمبرش مانی،
یکی دینش مسلمانی
یکی در فکر تورات است،
یکی هم هست نصرانی!
هزاران دین و مذهب هست،
در این دنیای انسانی ... خدا،
یکی... ولی... اما... هزاران فکر روحانی .... رها کردیم خالق را
گرفتاران ادیانیم!
تعصب چیست در مذهب؟!
مگر نه این که انسانیم؟! اگر روح خدا در ماست...
خدا گر مفرد و تنهاست ....
ستیز پس برای چیست؟! برای خود پرستی هاست...
من از عقرب نمی ترسم
ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد
لباس میش می ترسم
از آن جشنی
که اعضای تنم دارند،
خوشحالم ولی،
از اختلافِ
مغز و دل با ریش می ترسم
هراسم ، جنگ بینِ
شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندنِ
اندیشه در آتیش می ترسم
تنم آزاد؛ اما،
اعتقادم سست بنیاد است
من از شلاقِ
افکار تهی بر خویش می ترسم..!! کلام آخر این شعر
یک جمله و دیگر هیچ
که هم از نیش و میش و ریش
وهم از خویش میترسم........!!!
|
[ اُتاق آبی ] |
آدمها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند جورِ دیگری زندگی میکنند ، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود ، فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند ، محکم و بی نقص ، اما حقیقت ندارد !
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم ، اگر قدرتِ تغییر کردن را داشتیم ، اگر آدمِ ساختن بودیم ، از همین جای زندگیمان به بعد را مىساختيم ...
- آنتوان دوسنت اگزوپری
|
[ اُتاق آبی ] |
بخشى از كتاب "تاريخ سرزمينم" نوشته دكتر زرين كوب:
پيش از يورش اعراب...
باران ميامد، ميرقصيديم. باد ميوزيد، به خرمنگاه ميريختيم و ميرقصيديم. تابستان و زمستان ميشد، جشن ميگرفتيم و ميرقصيديم. خلاصه جشن بود و رقص بود و زندگى بود و خنده بود و شادى. تيرگان بود و مهرگان بود و آبانگان و آذرگان و بهمنگان و اسفندگان و فروردگان و ارديبهشتگان و خردادگان...
اعراب كه آمدند...
باد كه ميايد، وحشت ميكنيم و قيامت در ذهنمان تجلى ميكند و نماز وحشت ميخوانيم. باران ميايد، به ياد عذاب قبر، اشك در چشممان حلقه ميزند. همه سال را گريه بر رخسار خود ميبنديم و به هر سالمرگ، عزا را بر دلها و لبهايمان مينشانيم..
|
[ اُتاق آبی ] |
so close no matter how far
|
[ اُتاق آبی ] |
من شده ام،
آرام تَر اَز نَبضِ یِک مُردِه :)
|
[ اُتاق آبی ] |
"من" بی «تو»
مردهای متحرّک تمام شب...
«من» بی «تو»
سرد و خسته و ساکت تمام روز...
|
[ اُتاق آبی ] |
آدمها یک روز ( دورت ) میگردند
روزی دیگر ( دورت ) میزنند...!!!
یک روز ازت ( دل ) می برند
روزی دیگر دل می بُرند...!!!
یک روز تنهاییت را پر میکنند
وقتیخوب وابسته ات کردند....
بجایاینکه(درکت )کنند( ترکت) میکنند
واقعا روزگار غریبیست...!!!
|
[ اُتاق آبی ] |
- اون همع خاطرع چجوری ع یادت رفته🌙🥀
|
[ اُتاق آبی ] |
ناراحت کنندهترین جمله دنیاهم میتونه این باشه:
"عیب نداره من عادت کردم" :)
|
[ اُتاق آبی ] |
کاش یهرابطه بسازن همش روزایِ اول باشه :)
|
[ اُتاق آبی ] |
دوس ندارم کسیو از دس بدم، ولی اگه کسی بخواد از دستم بده، خیلی کمکش میکنم؛ خیلی زیاد.
|
[ اُتاق آبی ] |
اره خب؛ آدمايى كه يه بار دوست داشتن رو تجربه كردن و ضربه ديدن، بعد از اين كه با خودشون كنار ميان و تازه به آرامش ميرسن، يه چيزه عجيب ميخواد تا بياد و ارزش اينو داشته باشه كه دغدغه ى جديد زندگيش بشه و آرامشش رو به خطر بندازه.
|
[ اُتاق آبی ] |
ᵈᵒⁿᵗ ˡᵉᵗ ˢᵒᵐᵉᵒⁿᵉ ᵇᵉ ᵗᵒᵒ ⁱᵐᵖᵒʳᵗᵃⁿᵗ ⁱⁿ ʸᵒᵘʳ ˡⁱᶠᵉ-
نذآر هیٓچکس تۅ زݩدگیت زیآدی مهِم بآشع🕷^^
|
[ اُتاق آبی ] |
میخوای اعصابت خورد نشه،خورد میشه.
میخوای بغض نکنی، بغض میکنی.
میخوای گریه نکنی،گریه میکنی.
میخوای بقیه حالت رو نفهمن،میفهمن.
از یه طرفم
میخوای همون آدم همیشگی باشی، ولی نمیتونی.
میخوای شادترباشی،نمیتونی.
میخوای فراموش کنی،نمیتونی.
معلومه زندگی سادیسم داره دیگه...
|
[ اُتاق آبی ] |
بعد از بیست ماه خدمت
پر از روزای خوب و بد
سختی و خوشی
رفیق و نارفیق
مرد و نامرد
پر از درسای زندگی
پر از ماجراجویی
خورشید سربازی ما هم غروب کرد
گذشت روزایی که نمیگذشت👋
ایشالله آزادی قسمت همه😍
|
[ اُتاق آبی ] |
دیگه تو سنی هستم که یکی باید باشه که باشه
دیگه حوصله قهر و اشتی ندارم٬یکی که مطمئن باشم همش هست!
|
[ اُتاق آبی ] |
بعضیا سرشار از عشق هستن!
هر روز ب ی نفر میگن عشقم(:
|
[ اُتاق آبی ] |
ɪ’ᴍ ɴᴏᴛ ᴘᴇʀғᴇᴄᴛ ʙᴜᴛ
ɪ’ᴍ ᴀʟᴡᴀʏs ᴍʏ sᴇʟғ
من عالی نیستم اما همیشه خودمم!^^
|
[ اُتاق آبی ] |
هر چقدر هم كه در حال زندگى كنم
هر چقدر هم كه بيخيالِ آينده باشم
هر چقدر هم كه به ازدواج فكر نكنم
كافيست پشتِ ويترينِ مغازه اى كودكانه،
دامنِ دخترانه ى صورتى رنگى به چشمم بخورد
بيخيالِ حال ميشوم و نگرانِ آينده!
تا ساعتها در خيالم،
پا به پاى دخترم در خيابانها بازى ميكنم
دلم ميخواهد بيتابِ برگشتن به منزلى باشم كه
ميدانم دختركى براى ديدنم لحظه شمارى ميكند
هر چقدر هم بيخيالِ آينده باشم
اين دخترِ كوچولوى شيرين زبانِ خيالم،صدايم كه ميزند تمامِ محاسباتم بهم ميريزد!
|
[ اُتاق آبی ] |
پاییز را
تنهایی به دوش می کشیم
و نمی بینیم
برگ ها هم
جفت جفت می میرند..
|
[ اُتاق آبی ] |
خستم از این زندگی که منو ول کرده
|
[ اُتاق آبی ] |
کسانی که نمی خواهند به عقایدشان شک کنند، متعصبند!
کسانی که می ترسند به عقایدشان شک کنند، برده اند!
و کسانی که نمی توانند به عقایدشان شک کنند، احمقند!
#برتراند_راسل
|
[ اُتاق آبی ] |
پسر بودن این شکلیه
تو مدرسه کتکت میزنن
تو دانشگاه استادا بات راه نمیان
تو خونواده از غصه بمیری هم کسی احوالتو نمیپرسه
تو سربازی هم میندازنت تو چرخ گوشت روح و جسمتو چرخ میکنن
تو زندگی مشترک هم باید علاوه بر سگ دو زدن نگران قیمت دلار و بنزین و سکه هم باشی
|
[ اُتاق آبی ] |
هميشه مقداری:
حقيقت پشت جمله "شوخی کردم"
یه کم کنجکاوی پشت "همینطوری پرسيدم"
قدری فضولی پشت "به من چه اصلأ"
اندکی درد پشت "اشکالی نداره"
هست...
|
[ اُتاق آبی ] |
از پشت شیشهی خیس ویترین به آدمها نگاه میکنم. تجربهام نشان داده روزهای بارانی مردم کمتر کتاب میخرند، درست مثل روزهای آفتابی...
|
[ اُتاق آبی ] |
«میدونی بدبختی آدمی که هرگز عاشق نشده اینه که نمیدونه عشق چه شکلیه. برای همین راحت خام میشه. یه چیزهایی رو اشتباهی به عشق تعبیر میکنه که هیچ ربطی به عشق ندارن.
منتها آدمیزاده دیگه. هممون همهی عمر داریم خودمون رو گول میزنیم.»
TEOTFW
|
[ اُتاق آبی ] |
هزار پنجره هر شب خواب می بینند رو به شهری باز می شوند که چهار فصل را در حافظه اش ثبت کرده است. هزار خاطره ی گمشده در پس کوچه های خسته ی شهری که دوست دارد عاشقانه هایش را هرگز فراموش نکنند. هزار عصر، هزار یادگاری، هزار رنگ ، هزار درنگ! کودکی هایی که در یکی از خانه های سالخورده جا گذاشتیم. قول و قرارهای نوجوانی در پیچ یک کوچه و انتظارهای به پایان نرسیده پشت هر چراغ قرمز و رقص ساعتی که حالا انگار هزار سال از آن گذشته ! شهر من شبیه شهر توست. با ثانیه هایی شتابان که شهر و خیابان و محله نمی شناسند. شهر من همان شهر توست. با همان عاشقانه هایی که زمین را پر از یاد تو می کند
|
[ اُتاق آبی ] |
همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویى
چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویى؟!
.
همه خوشدل این كه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم كه چنگى بزنم به تار مویى!
.
به كسى جمال خود را ننموده یى و بینم
همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى!
#چنگ #محسن_چاوشی
|
[ اُتاق آبی ] |
دلٍ آدما مثل چسب نواریه!
یه بار که دل دادی و دل کندی دیگه هیچ جا خوب نمیچسبه.
|
[ اُتاق آبی ] |
یکی از دلایلی که مغرورا با کسی صمیمی نمیشن ترسیدن از نه شنیدن و رد شدنه
|
[ اُتاق آبی ] |
من آدم حساسی نیستم...
وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم.
وقتی گربه ام مرد گریه نکردم.
وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم.
حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم.
اما وقتی از روی ماه به زمین نگاه کردم بغضم گرفت. با تردید با پرچمی که در دست داشتم بازی کردم.
از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود!
ما بودیم و یک خانه گرد آبی...
با خودم گفتم انسانها براي چه میجنگند؟!
انگشت شصتم را به سمت زمین گرفتم و زمین با آن عظمتش پشت انگشتم پنهان شد و من با تمام وجود اشک ریختم...
-نیل_آرمسترانگ
|
[ اُتاق آبی ] |
سیاره ما دیگر نیازی به آدمهای موفق ندارد، این سیاره به شدت نیازمند افراد ”صلح جو، درمانگر، ناجی، قصه گو و عاشق“ است.
|
[ اُتاق آبی ] |
محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب میکنه.
گاهی آدم ها میروند نه برای اینکه دلیلی برای ماندن
ندارند ؛ بلکه آنقدر کوچک اند که تحمل حجم
بالای محبت تو را ندارند .
|
[ اُتاق آبی ] |
برای هر کسی، یه اسم توی زندگیش هست
که تا ابد هر جایی اونو بشنوه، ناخودآگاه برمیگرده به همون سمت.
یا از روی ذوق،
یا از روی حسرت،
یا از روی نفرت…
|
[ اُتاق آبی ] |
در دنیایی که گوشیها بر اکثر انسانها تسلط یافتهاند و تمام انرژی و وقتشان را میگیرند، کتابهایی را که آماده کمک به پیشرفتمان هستند را فراموش نکنیم ...
|
[ اُتاق آبی ] |
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند ،
باید این تن اندوهگین را چلاند
و بعد دفتر زندگی را ورق زد .
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و همه چیز را از نو شروع کرد
📚من او را دوست داشتم
🖋 آنا گاوالدا
|
[ اُتاق آبی ] |
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی
که آزادانه فریاد میزنن . آزادی ، آزادی و عابران خسته میپرسند :
آزادی چند !؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست ؟
راننده گفت :
رد کردی ، آزادی قبل از انقلاب بود !
|