context
stringclasses 2
values | question
stringlengths 20
40
| answer
stringlengths 1
163
⌀ | answer_start
int64 -1
7
|
---|---|---|---|
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مفلسان شهر را، از جوع کشت؛ خواجگان ملک را، مدیون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بس عزیزان را، چو یوسف بیگناه چون زند بهتان زنش، مسجون کند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فتنه ی او، آب صد ابلیس برد؛ طعنه ی او، کار صد طاعون کند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بینوا، گر خرقه پوشد از نمد ور توانگر جامه سقلاطون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جستجوی هر دو، چون رهزن گرفت؛ شستشوی هر دو، چون صابون کند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر که جوید از جفای او قرار ربع دیگر را مگر مسکون کند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یا بفکر دیدن عیسی فتد یا هوای صحبت ذوالنون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در زمین هر که باشد، ز آب غصب خاک را چون صحف انگلیون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
باغ سازد، پرده ی گل بردرد؛ سرو موزون، بید ناموزن کند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بسکه تلخستش زبان باغبان میوه ی شیرینش را افیون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جیب دهقان، مخزن آمد شاه را ؛ شاه آنجا گنج خود مخزون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کآنچه جود شاه از آن آگنده گنج کم کند، دهقان، بسعی افزون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غافل، از غارتگر گنجت مباش؛ ورنه گنجور تو را مغبون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گنج حالی گرده آید سوی تو تا بعشری زان تو را ممنون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر که ملکی بازماندش، هم بدو یا مبیعش کرده یا مرهون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مشنو از وی شکوه ی عصیان خلق پیش از ین گر کرده یا اکنون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
روسیاه اندر میان پیداست کیست شکوه از عنین اگر مأبون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون ز حد شد صبر خلق و ظلم او کاش این لطف ایزد بیچون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کآردم سوی صفاهان دوستکام دوستانم نیز پیرامون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا کنم با یک یک اخوان وطن آنچه موسی خواست با هارون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کز چه کس گوساله را گوید خدا! وز چه دانا امتثال دون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آن خیانت پیشه، کش خواندی امین هر چه در دست آیدش آلتون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خود خورد چون مار، خاک خاک را حرص زور آور بزر مشحون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خفتگانش، حسرت دوزخ کشند؛ هر کجا او گنج خود مدفون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نیستش از پستی الحق پایه یی کز ستم او را کسی مطعون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
لیک ترسم هر کس آید بعد ازین ظلم آن ناپاک را قانون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
درد مسکین را رسد تسکین، چو شاه خاک را با خون او معجون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ور نمیخواهد بگردن خون وی دیگری را کاشکی مأذون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا بزهر افعی تیغ کجش افعی گنجینه ی قارون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای سلیمان، قطع کن زان دیودست؛ ورنه، رفته رفته، بس افسون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دست در ترتیب آب و گل نهد رخنه در ترکیب کاف و نون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هم فلک را انجمن بر هم زند هم جهان را وضع دیگرگون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هم ز تارک افسرت غارت برد هم ز خنصر خاتمت بیرون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دست دزدان، شحنه زان اول برد کآخر الامرش نباید خون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای که دیوان، میر دیوان کرده یی آدمیزادی چو من پس چپچون کند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خواستم عدل تو، بهر نام نیک؛ روی ملک از خون او گلگون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کایزدت، هم عمر جاویدان دهد؛ هم، بخیرت عاقبت مقرون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ورنه، آن کابلیس راند از آسمان میتواند دفع این ملعون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا طبرزد، مصلح کسنی بود تا طبر خون، چاره طرخون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ایزد ذوالمن، بیمن رأفتت از هر آفت ایمن و مأمون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دشمنت را، جام از غسلین بود دوستت را، جامه از اکسون کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای باد شمالت چو گل آورده ببر بر لرزان ز نهالت دل هر برگ ببر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از غیرت دندانت و، از خجلت رویت؛ لؤلؤست ببحر اندر و، لاله است ببر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از درج درت، طعنه زند لعل بیاقوت؛ وز برگ گلت، خنده زند گل بشکر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
داد ایزدت از لطف، یکی حقه ی یاقوت؛ انباشته آن حقه بسی و دو گهر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا چشم منت ماند از آن درج گهر دور؛ عمدا ز دی از لعل ترش قفل بدربر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خال تو، برخ، خرده ی عودی است بر آتش؛ هر ذره اش آمیخته گویی بشرربر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خط سیهت، خاسته دودی است؛ که بنشست از سوختن عود قماری بقمر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زلفت که سراسیمه بپای تو سرافگند خونخواری چشمان تو بودش بنظر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زنگی بچه را ماند، کز فتنه ی ترکان سرگشته فتاده است بکوه و بکمر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا بر حجری، بوسه زنند از حرم احرار؛ هر ساله گزینند سفر را بحضر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در عشق تو بت، چون بحرم برد جنونم زان پیش که دستم زندش حلقه بدر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
طفلانش، بمن بسته سر ره بپذیره؛ از هر طرف انباشته حجرم بحجر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شهری بمن، از دوستیت، دشمن جانند؛ لیک از نسق شرع ز قتلم بحذر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
و امروز که شد مفتی شهرم ز رقیبان دانم که دهد فتوی خونم بهدر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
القصه، اگر عاشقی این است، عجب نیست؛ هر روز گر فتاریم از بد به بتر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
با هر که کنم ز اهل جهان شکوه چنان است کافسانه ی خود عرضه دهد گنگ بکر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بالجمله، چه تدبیر بناسازی گردون؟! جرم فلک از جا نتوان برد بجر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آمد مه آزار و، بخانه تو دل آزار؛ تا کی بود آخر ز تو خاطر بخطر بر؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
حیف است تو را پرده، چو گل، خاصه درین فصل؛ کز پرده برآمد، گل و نسرین باثر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چرخ و چمن، از انجم و ازهار، شب و روز؛ گردیده مرصع بدراریث و درر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گل مانده بگلزار، چه در شهر نمانده است؛ یک تن که ز عشرت زندش چون تو بسر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از مرد و زن، القصه بکاشانه کسی را مشغول ندانم نه بخواب و نه بخور بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از شاه و گدا، پیر و جوان، هر که خردمند گلگشت چمن را، زده دامن بکمر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دیوانه هم، امروز بویرانه نماند؛ در خانه چه مانیم چو عاصی بسقر بر؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بشتاب، که تا سال دگر گل بگلستان ناید نه بزاری، نه بزور و، نه بزر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ور زآنکه خمارت نگذارد که گذاری گامی دو درین فصل خوش از شهر بدر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خوشتر ز بهشت است درین کوچه یکی باغ کافتاده ز گل آتش طورش بشجر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر هر سر شاخ آمده مشغول مناجات مرغانش چو موسی همه شب تا بسحر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بلبل بسر شاخ، ز داوود و سلیمانش؛ آواز بمنقار برد، نامه بپر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر آستی مریم شاخ است، دمان باد کز میوه کشد عیسی شش ماهه ببر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر رسته، ز سرتاسر هر شاخ، کنون برگ هر برگ بگل حامله، هر گل بثمر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چندانش هوا معتدل و، آب گوارا؛ کز لطف دهد جان بمدارا بمدر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر برگ ترش، عمر ابد یافته گویی؛ نه جرعه ی خود ریخته خضرش بشمر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از تربیت نامیه، هر سبزه ی نوخیز هر فاخته را آمده سروی بنظر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از فیض هوا، در همه آن باغ ندارند؛ سرو و گل نوخاسته حاجت بمطر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از زمزمه ی بلبل و، از شعشعه ی گل؛ شادند کر و کور، بسمع و ببصر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب باز کند باد در باغ از آن پیش کز خنده شود باز لب گل بسحر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نه روضه ی خلد است و اگر بگذری آنجا رضوان نگذارد که زنی حلقه بدر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
اکنون تو و آن باغ، که در سایه ی سروی ریزی گل تر گاه بسر، گاه ببر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یادآوری از سوز دل خسته ی آذر هر لاله که بینی ز تو داغش بجگر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من بر در باغ آمده، بر خاک نهم سر وز بیم فراق تو کنم، خاک بسر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پس خوانمت این تازه قصیده ز معزی: که «ای تازه تر از برگ گل تازه ببر بر»
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر بلبل طبعم، کند آهنگ ترنم؛ گویم که: ازین نغمه بگلزار دگر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جایی که دهد عرض هنر میر معزی خود را چه بری عرض، باظهار هنر بر؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
او را، سخن آویزه ی عرش آمد و ؛ نتوان با معجزه دم زد بخیالات و فکر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نازند بشیرین سخنش، اهل سمرقند؛ چون نازش خوبان سپاهان به شکر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رام است مرا نیز کمیت قلم، اما دجال چو عیسی نزند تکیه بخر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بنهاد معزی رخ اگر بر در سنجر یا شاعر دیگر، بدر شاه دگر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من پای نهم بر سر والی ولایات گر شاه ولایت نهدم پای بسر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سلطان خراسان، علی موسی جعفر؛ کارش بقضا جاری و حکمش بقدر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یعنی، ولی خالق و والی خلایق؛ کامد ز ازل، همسر آبا بگهر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آن سرور هشتم، زده و دو سر و سرور، کافگنده چو سروم، همگی سایه بسر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
راضی بقضا جانش و، صابر ببلا تن؛ آغشته زبان نیز ز شکرش بشکر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خاک حرمش، شسته کلف ماه فلک را؛ ماه علمش، بسته ره سیر بخور بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا روح الامینش، شرف آمد بملایک؛ تا بوالبشرش، فخر باصناف بشر بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نازد بپدر هر پسری، از که و از مه؛ او را پدر است آدم و، نازد به پسر بر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آری بزبان نام پدر آورد آدم آن را که پسر اوست، چه حاجت بپدر بر؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای چار کتاب فلکی را، تو مفسر؛ بینا نه کسی جز تو بآیات و سور بر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون چار پرنده، که ز انفاس خلیلی جان یافته، آراسته تن نیز بپر بر
| -1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.