context
stringclasses 2
values | question
stringlengths 20
40
| answer
stringlengths 1
163
⌀ | answer_start
int64 -1
7
|
---|---|---|---|
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غبن است، سر بتاج کیان آیدت فرود؛ ای سایه ی خدا، کله از آفتاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر کشوری خراب، رسیدت ز دیگران؛ آباد کن چو خضرش و، گنج از خراب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا برق دیده، کشت رعایا بپروری؛ از ظل چتر، بر سر عالم سحاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر در زمانه ی تو کند سایلی حریص، از دیگری سؤال؛ ز جودت، جواب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر جا فتاده بی پر و پا کبک و آهویی، بینی؛ در آبصفه ی دیوان حساب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از جنس باز، با ناخن و منقار و کج طلب؛ وز نوع شیر، پنجه و دندان ناب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر خصم بد رگ تو، ز حکم تو سر کشد بر گردنش هم از رگ گردن طناب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
داری معذب، اهل حسد را ز رشک عدل پیوسته زین روش همه را در عذاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر بر فروزد آتش نمرود دشمنت تو چون خلیل، از آیه ی رحمت خطاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون ز آبروی فخر بشر گیرد انطفا گو بولهب ز آتش کین التهاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
محتاج باج نیستی، اما ز روم و روس طوق و کمر، ز بهر فهود و کلاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ترک فلک، چو با تو جدل سر کند؛ مپیچ! پایان کار رستم و افراسیاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ناید تو را بمعرکه، هر کس رخ تو دید؛ هر گه کنی عزیمت میدان، نقاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر گردن عدو فگنی چون خم کمند از بازوان دو رشته، توان خواه و تاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سیل فنا، بکشت عدو تا کنی روان؛ از اقتران تیر و کمان، فتح باب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا چشم بد بتیر بدوزی، ز روی ملک؛ آهن ز سنگ خاره و پر از عقاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از تشنگی، چو خنجرت آرد زبان برون؛ از خون سرد دشمن بدخواه آب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در بحر خون، چو غوطه دهی خصم را بتیغ؛ بنشان ز درع موج و، ز خودش حباب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یک روز، تیغ بر کش و، از پیکران سران هفتاد ساله قوت نسور و ذئاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از خصم سخت کوش گران جان، بروز جنگ؛ بینی اگر درنگ، ز عمرش شتاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا تیغ زرنگار، بر آری ز دست خور؛ بر رخش نیلگون، ز مه نو رکاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نعل و سمش، ز عظم قتیلان، بسیم گیر؛ یال و دمش، ز خون شهیدان خضاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زان چار صولجان، سر دشمن برزمگاه؛ غلطان چو گوی، گاه ذهاب و ایاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
با ذوق فتح و عدل، چو شوق طرب کنی؛ آسوده رو، ز ساغر زر لعل ناب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خورشید را، بمیدان، قایم مقام ساز؛ برجیس را، در ایوان، نایب مناب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا روزگار اهل هنر گیرد انتظام در وضع چار رکن جهان انقلاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یعنی بخشم و لطف خود و، عزم و حزم خویش؛ تبدیل نار و ماء و هوا و تراب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر، ز بندگان تو داعی دولت است شاها دعای بنده ی خود مستجاب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کامیش، غیر گوشه ی چشمی ز شاه نیست، شاها، ورا بنیم نگه کامیاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زد انوری ز معجزه دم، و بن قصیده گفت گر باورت نمیشود از وی، کتاب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ور نظم آبدار وی، از من طلب کنی؛ گویند اهل دانشت: آب از سراب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پرواز شاهباز، که گفتت ز صعوه جوی؟! آواز عندلیب، که گفت از غراب خواه؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا زهره بیدرنگ زند ناخنی بچنگ از مطربان زمزمه پیرا، رباب خواه!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا جام مه ز مهر، لبالب کند سپهر؛ از ساقیان آینه سیما شراب خواه
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که شاه اختران، تیغ کشد بلشکری؛ خیز مگر ببرق می، برقع صبح بردری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که صبح از طرب، خنده کند بزیر لب؛ خیز که در وداع شب، جام بگریه آوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که پرتو افگند، مهر بدشت خاوران؛ خیز و فرو نشان ز می، شعله ی شمع خاوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که خازن سحر، مخزن در پراگند؛ از قطرات باده کن، جم چو درج جوهری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که چون مشاطگان، صبح بغازه ی شفق؛ از رخ چرخ بسترد آبله های اختری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خیز و بده ز جام زر، باده ی لاله گون مگر؛ آبله های اشک سرخ، از رخ زرد بستری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که موسی فلک، آتش مهر بر کند؛ خیز مگر ز طور خم، آتش سوده آوری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش که مرغ هر چمن، خواند بر گل و سمن؛ خیز و بمدح شه ز من، گوش کن این نواگری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شاه جهان، ابوالظفر، شاه غریب کش زفر شیر نباشد مفر، او بودش مظفری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه اعاظم زمان، داده خطش ببندگی؛ آنکه افاخم زمین، رفته پیش بچاکری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه ز جود او بود، معن سمر به اشعبی و آنکه ز عدل او زند، باز دم از کبوتری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه بساحت کرم، آمده والی النعم؛ در کف اوست جام جم آینه ی سکندری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در صف رزم دشمنش، سود نداشت جوشنش کرده ز بیم بر تنش، هر سر موی خنجری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای تو سکندر زمان، از چه؟ ز ملک پروری! وی تو ستاره ی یمان، از چه ز نیک اختری..
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شد چو فلک بکام تو، نوبتیان نام تو طبل ظفر بنام تو، کوفته و آن نواگری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در همه شهر شهره شد، حلقه ی گوش زهره شد؛ ناله ی کوس کسروی، نغمه ی سنج سنجری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا شده بخت یار تو، گشته عدو شکار تو؛ کار عدو و کار تو، عاجزی است و قادری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا علم تو زد دمی، زال جهان چو مریمی عیسی فتح را همی حامله شد بدختری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آتش و آب و خاک و باد، از تو گرفته اتحاد؛ آورمت کنون بیاد ای بتو ختم داوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آتش بار آبگون، آهن تیغت ای جوان خاک سکون باد تک، هیکل رخشت ای جری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زآتش کین رسد اگر، بر کره ی اثیر اثر؛ برق عنان سمند تو، میرسدش سمندری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دیر خرام و، برق دو؛ سست لجام و سخت رو؛ ز ابلق روز و شب گرو، برده گه تگاوری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ماه جبین و مشک دم، آینه نعل و سنگ سم گشته نکرده راه گم، باختری و خاوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خاست ز خسروان غریو، اینکه تو راست ای خدیو؛ اسب که هیکلش چو دیو، آمد و پویه چون پری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تیغ تو در مصاف کین، پهلوی ملک و پشت دین؛ فربه و راست کرده بین، حسن کجی و لاغری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
عدل تو تا درین دره، محتسب است یکسره در گله میخورد بره، شیر پلنگ بربری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جود تو جود حاتمی، عدل تو عدل کسروی؛ خلق تو خلق احمدی، تیغ تو تیغ حیدری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دست نوال، زرفشان؛ تیغ جدال، سرفشان؛ باز جلال پرفشان؛ اینت کمال برتری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چهره ی فتح لاله گون، رایت خصم سرنگون؛ کیست ز خسروان کنون با تو کند برابری؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
همچو ستاره هر طرف، پادشهان کشیده صف؛ آمده صولجان بکف، ماه نوت بچاکری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر تو فگنده چون کیان، سایه درفش کاویان؛ وقت چو داری، از میان گوی چرا نمیبری؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خیز و سر سران فگن، گردن منکران شکن؛ از دل سروران بکن، بیخ درخت خودسری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کسروی نسب تو را، خسروی حسب تو را دینی و دنیوی تو را، از صفوی و نادری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کوری چشم ناکسان، گرد سیه بمه رسان؛ کز پی عطر طیلسان، مشتری است مشتری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون شودت زبون عدو، زود مریز خون او؛ باش ز غصه در گلو، خون رودش بمدبری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر که تو را برد حسد، سرزدش از حسد جسد؛ او بسزای خود رسد، تیغ تو ا زگنه بری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دیده و بیند ای جوان، در همه ممالکت ؛ وقت قوی گدازی و، گاه ضعیف پروری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیل ز پشه خیرگی، شیر زمور چیرگی ؛ خور ز سحاب تیرگی، برق ز خار نشتری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گل ز تگرگ خرمی، لاله ز برق همدمی؛ شیشه ز سنگ نرمی و، شمع ز باد یاوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
والی ملک قندهار، احمد تیره روزگار؛ آمد و جست کارزار، از تو بتیره اختری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون ز تو نور فرهی، دید و نشانه ی بهی؛ رفت و اثاثه ی شهی، ریخت ز طوس تا هری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جیش تو را زهندوان، باز شناسد ای جوان هر که غبار کاروان، داند و گرد لشکری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سکر جوانیت بسر، باشد و سکر جاه و فر؛ سکر سه گرددت اگر، رو به نی و می آوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
حیف بود بگوش تو، نغمه ی نی بمطربی؛ عیب بود بهوش تو، نشأو می بمسکری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ناله ی من شنو، نه نی؛ غصه ی خلق خور، نه می؛ باج ز روم جو، نه ری؛ تاج ز هند نه هری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گشت گر از پدر نوان، جانت و شد ز تن توان؛ عقل خلیلی ای جوان، خواندی و جهل آزری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رنجه مساز دل اگر، خون شدت از پدر جگر؛ زان پسر و پدر نگر بت شکنی و بت گری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یوسفی، از برادران، شکوه مکن؛ قبادران؛ هست هنر تو را در آن کز سر جمله بگذری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دیده ی ز رشک بس تعب، بوسفیان و بولهب؛ یافت چو احمد از عرب، مرتبه ی پیمبری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
لیک مگو: مضی مضی، آنچه ز روضه ی رضا رفته بغارت از قضا، کوش بجایش آوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چرخ چو دین پناهیت، دیده وداد خواهیت؛ کرده بعهد شاهیت، توبه ز سفله پروری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پاکی دامنش نگر، دفتر فکر من اگر؛ جز تو بشوهر دگر، سر ننهد بهمسری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون نبود سخن رسی، حیف بود سخن بسی؛ ور چه دهد بکس کسی، جایزه ی سخنوری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر همه پارساست زن، دید ز مرد چون عنن؛ از پی نان و آب، تن در ندهد بشوهری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نقل جهان گذارمت، هان بخلاف نشنوی؛ راز جهان شمارمت، هان بگزاف نشمری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سال به پنجه این زمان، آمد و نیست در گمان؛ کز ره کینه آسمان، کم کند ای ستمگری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
روز بروز، تیره تر گردد و، چشم خیره تر؛ تا بکجا رسد دگر، دور سپهر داوری؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خاصه کنون که هر تنی، دم زده از تهمتنی؛ خاصه کنون که هر سری، کرده هوای سروری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گشت ز جهل گمرهان، شد ز جحود ابلهان؛ قلعه ی خیبر، این جهان؛ خلق، جهود خیبری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سفله ی روزگار را، داده سپهر اعتلاء سخره ی هردیار را، کرده جهان مسخری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شسته حواریان بخون، جامه ز بخت واژگون غوک همی کند کنون، بر لب چشمه گازری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گشته عیان درین زمان، از حرکات آسمان، تیره ستاره ی یمان، خشک شکوفه ی طری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نوحه ی جغد د ریمن، ناله ی زاغ در چمن الفت خار با سمن، صحبت دیو با پری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
موسویان، بتاب و تب، سامریان گشاده لب؛ کس نشناسد ای عجب، ساحری از پیمبری
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
معجزه ها ز سروران، دیده و باز کافران؛ کرده دراز چون خران، گوش بگاو سامری!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
داده درین کهن سرا، گردش نیلی آسیا، تیغ بدست روستا، بیل بدوش لشکری!
| -1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.