context
stringclasses 2
values | question
stringlengths 20
40
| answer
stringlengths 1
163
⌀ | answer_start
int64 -1
7
|
|---|---|---|---|
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رحمی امشب پاسبان را منع کن از تیغ من تا چو آذر بنده‌ای بر آستان آرم تو را!!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دم مردن شدن دمساز چون من ناتوانی را مرا گر زنده کردی، کشتی از رشکم جهانی را
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
درین گلشن بود جای من ای گل، بلبلم، بلبل؛ نه جغدم کو بهر ویرانه خوش کرد آشیانی را!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دریغا گشت صرف مهربانی عمر و، نتوانم که با خود مهربان سازم دل نامهربانی را
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بیابان محبت را، ندانم کیست خضر امشب که ره گم کرده می بینم، ز هر سو کاروانی را
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کنون راندی مرا از کوی خود ای گل، بدان ماند که فصل گل کسی راند ز باغی باغبانی را!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
توانایی بازوی تو را، ای صید کش دانم؛ که خواهد ورنه از تو خون صید ناتوانی را؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نخواهم رفت از کوی بتان آذر، مگر بینم شبی روزی نباشد پاسبانی آستانی را
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر گل که دمیده از گل ما خونی است چکیده از دل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ما کشته ی کشته ی تو از رشک مقتول تو گشت قاتل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر شکوه و جور داده عادت ما را دل تو، تو را دل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا کی نگری بجانب غیر؟! غافل زنگاه غافل ما!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای وای بغرقه یی در این بحر کافتد گذرش بساحل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از کوی وفا برون نیاییم دامن گیر است منزل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مجنون توایم و، خواهد افتاد؛ لیلی ز قفای محمل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ما را، از درد دوستی کشت شد دشمن جان ما دل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مایل دل ما بکس، نه جز تو؛ گر نیست دل تو مایل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مشکل شده کار آذر از عشق مشکل تر از اوست مشکل ما
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها؛ زین پس نشاید گفتنم، کور است جز من یارها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من وصل یارم آرزو، او را بسوی غیر رو؛ نه من گنه دارم نه او، کار دل است این کارها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زلفت بتاب و برده تاب، از جان روز آشفتگان چشمت بخواب و برده خواب از چشم این بیدارها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دانی ز بخت واژگون، احوال ما چون است چون چون نامه‌ها آری برون، از رخنهٔ دیوارها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا کی به درت نالیم، هرشب من و دربان‌ها؟ آنها ز فغان من، من از ستم آنها؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دامان توام شاید، کز سعی به دست آید؛ لیک آه که می‌باید زد دست به دامان‌ها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یکبار برون آور، زان چاک گریبان سر چون رفته فرو بنگر سرها به گریبان‌ها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای جسم تو جان پاک، در راه تو جان‌ها خاک؛ هر سو گذری چالاک، بر باد رود جان‌ها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صد تیر فزون یا کم، از تو به دل چاکم؛ گم‌گشته و از خاکم، پیدا شده پیکان‌ها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نارم ز طبیبان یاد، دارم به دل ناشاد؛ درد تو و نتوان داد، این درد به درمان‌ها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا چند دلت لرزد، زین غم که خطش سر زد؟! این سبزه تو را ارزد آذر به گلستان‌ها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زمام ناقه گرفته است ساربان تنها فغان کنم، نکند تا جرس فغان تنها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز رفتنت بزمین زد مرا چو فرصت یافت بیا که بیتو مرا دیده آسمان تنها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بگرد محملم اخیار راه اگر بدهند فتم چو گرد بدنبال کاروان تنها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بمن که در قفس افتاده ام نمیدانی چگونه می گذرد ای هم آشیان تنها؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بمن که در قفس افتاده ام نمیدانی چگونه می گذرد ای هم آشیان تنها؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نمیروم بستم از در تو، این ستم است؛ که آستان تو ماند بپاسبان تنها!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چو گل بپرورمت، گر چه آسمان دانم که باغ را نگذارد بباغبان تنها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بهای خون من، این بس بود که برخیزم بروز حشر از آن خاک آستان تنها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا ببر، چو بکوی بتان روی آذر که غم ز دل نبرد سیر بوستان تنها
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛ شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
طلوع صبح، از آن چاک گریبان می‌دهد یادم؛ نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به یارب گفتنم، بس شب سر آمد در تمنایت؛ اگر آمد به دستم دامنت، زآن یارب است امشب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به خلوت مانده تنها یار و، بزم از دشمنان خالی؛ اگر باشد زبانی، وقت عرض مطلب است امشب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب مرگ است آذر، گر نگویم درد دل با او نخواهد بود دیگر فرصت حرف، امشب است امشب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از آن لب شکوه‌ام بسیار و، هر شب به لب می‌آرم و، می‌نگرم لب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب آدینه، بر مستان چنان است که روز شنبه بر طفلان مکتب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بیا رب یا رب افتاده است کارم از این یا رب نگاهش دار یا رب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
طبیبم، فکر درمان داشت، گفتم: چرا داری ز تدبیرم معذب؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز جور یاد مینالم، نه از درد ز داغ هجر میسوزم، نه از تب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زماه خود، چو بینم مهربانی نمینالم ز بیمهری کوکب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به دستی نار پستان دارم آذر به دیگر دست خواهم سیب غبغب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آمد سحر به پرسش من یار با رقیب یا من زرشک جان دهم امروز، یا رقیب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از خون من که کشته شدم، پیش از او گرفت ز آن پیشتر که کشته شود خونبها رقیب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای بیوفا، بس است جفا از خدا بترس تا چند بینم از تو جفا من، وفا رقیب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زارم بکش برو، که ببیند چو کشته ام؛ ناید ز بیم جان دگرت از قفا رقیب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون پایمال رشکم، از این بزم رفتنم بهتر؛ ببزم تا ننهاده است پا رقیب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بیگانه، بایدم ز تو ناآشنا شدن زان پیشتر که با تو شود آشنا رقیب
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مردم ز بدگمانی دل، گیرم ای پری هم پاکدامنی تو و، هم پارسا رقیب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از کوی یار آذر اگر میروی برو آگه ز خواری تو نگشته است تا رقیب!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از خنده چه آلوده شود لب بعتابت زهر از شکرت میچکد و، آتش از آبت
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از قتل من بیگنه، ای شوخ بپرهیز کان نیست گناهی که نویسند ثوابت
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
حاجب ندهد راهم و خواهم که نهانی گویم بتو حرفی و برآرم ز حجابت
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آخر چه بویرانی دل اینهمه کوشی؟! جز دل نبود خانه یی، ای خانه خرابت!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از خون اسیران، چو کشی جام و شوی مست؛ جز مرغ دل سوختگان نیست کبابت
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا روز گذاریم بزانو سرو از غم خوابی نه شب هجر، که بینیم بخوابت
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر بحلت کرد، مگر چند توان گفت در روز حساب از غم بیرون ز حسابت؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا بکشتی و، بازم دل از تو خرسند است؛ مگر تحمل یاران ز یار تا چند است؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بروز مرگ، شنیدم که پیر کنعان گفت که دوست دشمن جان است اگر چه فرزند است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نیم ز لطف تو نومید، اگر خطائی رفت؛ گنه ز بنده و، بخشایش از خداوند است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز آسمان نکنم شکوه، گر ز کین کشدم؛ چرا که دشمنی او بدوست مانند است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر از تو روز وفاتم نوید وصل نیافت بمرگم این همه غیر از چه آرزومند است؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز درد بلبلی افغان که آشیان دارد بگلشنی که گلشن را بخار پیوند است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
اثر بناله ی آذر بجز گرفتاری مجو، که بلبل از آواز خویش در بند است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از بس دل امشبم ز تو نامهربان پر است از گریه میکنم تهی و همچنان پر است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رحمی بدامن تهی ام کن، خدای را؛ اکنون که دامنت ز گل ای باغبان پر است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای صید کش، تهی شد اگر یک قفس تو را؛ از صید غم مخور، که هزار آشیان پر است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خالی است کیسه ات چو ز نقد وفا، چه سود ما را گراز متاع محبت دکان پر است؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از رشک غیر، کشتن آذر چه لازم است؟! گر بد گمان ازو شده ای، امتحان پر است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بلبل ما را فغان دیگر است حرف عشق از داستان دیگر است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
محملی پیداست از هر سو، ولی لیلی اندر کاروان دیگر است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من کجا و کعبه و دیر از کجا؟! قبله ی من آستان دیگر است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زاهد از افسانه ی رندان مپرس تو نمی فهمی زبان دیگر است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کی شود خرم زهر دلبر دلم؟! این چمن را باغبان دیگر است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کی بهر سروی نشیند مرغ دل؟! این تذرو از آشیان دیگر است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر ار صد جان فشاند در رهش باز در تحصیل جان دیگر است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بانتظار تو خود کرده ام، چنانکه ز راه رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بکوی او همه شب تا بروز مینالم فغان که یار نمیپرسد این چه آواز است؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من و شکایت جور تو بیوفا، هیهات؛ ولی چه چاره کنم؟! آب دیده غماز است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غیر، بیهوده، پی یار وفادار من است نشود یار کسی اگر یار من است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب به گوشت چو رسد نالهٔ مرغان اسیر نالهٔ بی‌اثر از مرغ گرفتار من است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از غمش مردم و، گر شکوه کنم شرمم باد؛ آخر این غم که مرا کشت غم یار من است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من و آن درد که هر چند بزاری کشدم خلق را رشک بجان کندن دشوار من است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دوش پرسیدم از آذر سبب رنجش دوست گفت از صبر کم و شکوهٔ بسیار من است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنچه از مکتوب من ظاهر نشد، نام من است؛ و آنچه قاصد را بخاطر نیست، پیغام من است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غیر، بر من میبرد حسرت، که هم بزم توام؛ کاش نوشد قطره یی زین می که در جام من است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
میتوانم از تغافل بر سر رحم آرمت دشمن من این دل بی صبر و آرام من است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در خیال جستن از دام من آن وحشی غزال من باین خوش کرده ام خاطر که در دام من است!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر آن ظالم که بی‌موجب مرا بدنام کرد هیچ می‌گوید که این بیچاره بدنام من است؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است تو هم بیا بتماشا که خوش تماشائی است
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا که مرغ دلم، مانده در شکنجه دام؛ ازین چه سود که بیرون شهر صحرائی است؟!
| -1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.