context
stringclasses
2 values
question
stringlengths
20
40
answer
stringlengths
1
163
answer_start
int64
-1
7
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو سیه مست ترک بیرحم اند؛ که بسته خنجر خونریز بر میان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو جفاپیشه دزد طرارند که میبرند نهان دل ز مردمان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو نظر باز رند عیارند؛ که می کنند بسی فتنه ها عیان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو سخن ساز طفل خاموشند؛ که میزنند بسی حرف و بی زبان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو غزال سفید دل سیهند؛ که میچرند ز شوخی بگلستان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو حریفند صید کش، آذر که کشته صید حرم را در آشیان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز گیسوان مسلسل بدست هر دو کمند ز ابروان مقدس، به کف کمان هر دو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فرو دست فشان، که ریزدت خونم از آستین فرو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
برده لبت ز شهد و مل، تلخی کام جزو و کل: تا ز تبسمت بگل میچکد انگبین فرو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شکر خط سیاه را، منع مکن نگاه را؛ تا نگرفته ماه را، هاله ی عنبرین فرو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
هر که شبی بخوابگه، دید عیان رخت چو مه گفت که: ماه چارده آمده بر زمین فرو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ماه مرا، بطرف رو سر زده خط مشکبو؛ یا نه ز چین زلف او، ریخته مشک چین فرو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون گذرد باضطراب، از پی او بصد شتاب؛ افتم و گیرمش رکاب، آورمش ز زین فرو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شب شده غیر هم برت، داده بدست ساغرت روز ز شرم آذرت، خون چکد از جبین فرو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار کو؟! دیده سفید کرده ام، گردی از آن دیار کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
غیر ببزم آن پسر، محرم و من برون در؛ گر نکند دعا اثر، بازی روزگار کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
روز جزا، فرشته یی، کز بد و نیک پرسدم گریه کنان بدامنش، دست زنم که یار کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از پی قتل دوستان، تیغ کشد چو از میان؛ گر نشوم ز پی روان، طاقت انتظار کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
یار و رقیب همنشین، آذر تنگدل غمین؛ دشمنی سپهر این، دوستی نگار کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟! منطق بلبل گشاد، چنگ خوش آهنگ کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آه ز تلخی کام، آن لب شیرین کجاست؟! داد ز تنگی دل، آن دهن تنگ کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
سوخت ز مشکم دماغ، موی تو را خون چه شد؟! زد گلم آتش بباغ، خوی تو را جنگ کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گرنه رهت بسته اند، پای تو در گل چراست؟! گرنه دلت برده اند، روی تو را رنگ کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
اهل دل، آذر دوان دلشکنان راز پی بر سر هم ریخته است شیشه بگو سنگ کو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ کمان پهلو ز بیم ناوک آهم، بدزدد آسمان پهلو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تو خفته برقفا، در بستر عشرت چه غم داری که مسکینی نهد از غم بخاک آستان پهلو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز داغ دل، زمین چون آسمانی پر ز انجم شد شب هجر تو سودم بر زمین بس هر زمان پهلو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نبیند خنجر پهلو گذار او شکست اکنون که بس بر خاک سودم، شد تهی از استخوان پهلو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کنم زان آستان پهلو تهی از خجلت دربان نداد از ناله ام یک شب، ببستر پاسبان پهلو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
به مهد شاخ، طفل غنچه در خواب است ازین غافل؛ که شبها میدهد بلبل، به خار آشیان پهلو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چه خواهی کرد، آذر زیر تیغت گر کشد آهی در آن ساعت که می‌غلتد ازین پهلو به آن پهلو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه وامانده ام پس، گم کرده ام راه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از دل صبوری، هنگام دوری باور ندارم، والله بالله!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ریزد چو جیحون، خیزد چو گردون از دیده ام اشک، از سینه ام آه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
جانها فدایت، تا چیست رایت؟! جنگ تو دلکش، صلح تو دلخواه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کی از کمندم، افتد به بندم؟! آن صید وحشی، این رشته کوتاه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
افغان ز گفتن، آه از نهفتن؛ مسکین گدایی، کو رنجد از شاه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دشمن بدلبر، همبزم و؛ آذر جان میسپارد بیرون درگاه
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل ز بلبل، شمع از پروانه سرو از فاخته
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از دگر یاران ندارم چشم یاری، چون مرا چشم زخم روزگار از چشم یار انداخته
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
سرو، سر از باغ بیرون کرد، کت بیند خرام؛ خلق، پندارند کز شوکت سری افراخته
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
باز امشب، نوبت زاری است ای مرغ سحر ناله یی سر کن، که ضعفم از زبان انداخته!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای که گفتی: بعد ازین کار تو راخواهیم ساخت فکر دیگر کن، که هجران کار ما را ساخته!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بسکه از زخم خدنگ او بخود بالیده ام در میان کشتگانم دیده و نشناخته!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر بسر وقت اسیران میروی، وقت است وقت کآذر امشب خانه از نامحرمان پرداخته
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته همه حیرتم که آیا دل من کجا نشسته؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بهمین امید، هر شب بره تو می نشینم؛ که تو بیوفا بپرسی که دگر چرا نشسته؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چکنم ز رشک یا رب، چو بروز حشر بینم که هزار کشته آنجا، پی خونبها نشسته
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شب و شاهد و چغانه، من و باده ی مغانه تو ببین که نقش طالع، چه بمدعا نشسته
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بچمن گلی ندیدم، که جدا ز خار باشد عجب است اینکه آذر ز گلشن جدا نشسته؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار آمده طاووس رنگین بال بین، افسونگر مار آمده
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
در دیر شد رقصان صنم، یا میچمد صید حرم؟! یا در گلستان ارم، سروی برفتار آمده؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون رخ ز می رخشان کند، خورشید و مه پنهان کند؛ سودا که با اخوان کند یوسف ببازار آمده؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون دیدمش با تیغ کین، بر پای او سودم جبین؛ گفتا که: آذر را ببین، از جان چه بیزار آمده؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شب هجران، نمی‌دانم ز پی دارد سحر یا نه؟! وگر دارد سحر، آه سحر دارد اثر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
به روز بد مرا ز آغاز کار افگند عشق، اما نمی‌دانم که خواهد داشت روزی زین بتر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
اگر بی‌تابی خود در فراق آن سفر کرده نویسم سویش، آیا خواهد آمد از سفر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر دانم نخواهد آمدن، چون نامه بنویسم ندانم راه خواهد برد مرغ نامه‌بر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر از سوز دل انشا کنم مکتوب، حیرانم که خواهد سوخت مرغ نامه بر را بال و پر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر قاصد برد مکتوبی از من سوی او پنهان ز مضمونش دهد یا رب رقیبان را خبر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر خواند نهان از دشمنان غم‌نامه‌ام، آیا دهد رخصت که بوسم درگهش بارد گر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر افتد گذارم بر سر کویش، در این فکرم که: دربانان به رویم باز می‌بندند در یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر دربان دهد راهم، ز بیم غیر آنجا هم نمی‌دانم توان گردیدنش بر گرد سر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر گرد سرش گردم، ز یاری و سپارم جان؛ ندانم افتدش بر نعشم از رحمت نظر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگر آذر سپارد جان به خاک کوی او، یاران ندانم افتدش بر تربتم گاهی گذر یا نه؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود؟ نه! خون غریبان ریختی، دستت به خون آلود؟ نه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
هر کس میان گفتگو، شد درد خود را چاره جو؛ منهم غم خود پیش او، میگویم، اما زود، نه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
سهل است، ای نامهربان، با ما نباشی سرگران؛ در دوستی ما زیان، در خصمی ما، سود نه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر ریختی ای نازنین، خون مرا از تیغ کین از دوستان اکنون ببین، یک کس ز تو خشنود نه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
صد جرم از دشمن فزون، دیدی شدت از دل برون او را که خواهی ریخت خون، جرمیش خواهد بود؟نه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
در حشر، چون خواری کشان، خواهند داد از مهوشان امروز آذر را نشان، جز چشم خون آلود نه!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی نهم بپای سگت سر، بعذر بی ادبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
وگرنه خون کنمش، گر بود دلت از سنگ؛ بناله ی سحری و، بآه نیمه شبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بخنده چون گذری از برم، مشو غافل ز اشک گوشه ی چشمی و آه زیر لبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
عجب مدان که غلام ایاز شد محمود بود ز بازی عشق این کمینه بوالعجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کند ز شیره ی عناب لب، دهان شیرین کسی که تلخ شدش کام از می عنبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بغیر من، که از آن لب شنیده ام دشنام که تلخکام شود از حلاوت رطبی؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چگونه درد خود آذر بیار خود گویم؟! حدیث او همه ترکی و، حرف من عربی!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی آفتاب عجبی دارم و ماه عجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خط چون سبزه اش، از چهره ی چون گل زده سر از زمین عجبی، رسته گیاه عجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دید آن مه گنه بیگنهی از من و، کشت؛ بیگناه عجبی را، بگناه عجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چه عجب گرد هم از دست دل و دین؟ که بناز شوخ چشم عجبی، کرد نگاه عجبی!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دیدم از طرف بناگوشی و، کنج دهنی؛ خط سبز عجبی، خال سیاه عجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
لقب عاشق و معشوق، گر از من پرسند من گدای عجبی گویم و شاه عجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تنم از اشک گدازد، دلم از آه چو شمع آذر، اشک عجبی دارم و آه عجبی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مرا بجرم وفای من از جفا کشتی جفا نگر، که چو دیدی ز من وفا کشتی!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بآن گناه، که بیگانه را کسی بکشد تو بیوفا، همه یاران آشنا کشتی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نشد ز قید تو مرغی رها، مگر مرغی که گر ز کنج قفس کردیش رها کشتی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چو آگه است خدا، روز حشر عذرت چیست؟! نهان ز خلق اگر امروزت از جفا کشتی؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
فغان ز کشتنم، اکنون که زنده از جورت کسی نماند که گوید: مرا چرا کشتی؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز خیل بیگنهان، کس نماند در کویت به تیغ جور مرا بیگناه تا کشتی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
میان مردم عالم، بس است این طعنت که پادشاه جهان بودی و گدا کشتی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چو شد شکار تو مرغ دلم، نمیدانم که داریش بقفس باز اسیر، یا کشتی؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چه خواجه ای تو، که هر بنده را که دانستی نمیکند بتو دعوی خونبها کشتی؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مرا که درد نکشت، ای طبیب حیرانم؛ چه دشمنی بمنت بود، کز دوا کشتی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بخاک پای تواش تا سپارم از یاری بگو که آذر بیچاره را کجا کشتی؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟! کز بیدلان برآمد فریاد وافؤادی!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گفتم: بیا، که آبی بر آتشم فشانی؛ دردا که تا رسیدی، خاکم بباد دادی!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ساقی کله شکسته، مطرب ترانه بسته؛ ما غافل و نشسته غم در کمین شادی
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای دل، ز بیم خویش، گفتم: مرو بکویش؛ دیدی ندیده رویش، از چشمش اوفتادی
-1