context
stringclasses
2 values
question
stringlengths
20
40
answer
stringlengths
1
163
answer_start
int64
-1
7
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از همان بزم، که کس ناله ی زارم نشنید؛ بایدم خنده ی اغیار شنیدن چکنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
حلقه در گوش کشم، گر تو بهیچم نخری چون تو را نیست سر بنده خریدن چکنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
زد بتیغ ستم و، بست بفتراکم و ماند بدلم حسرت در خاک طپیدن چکنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مه من، سوی سفر میرود از منزل و نیست از پی محمل او پای دویدن چکنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گیرم ای مهر گسل، با تو گزینم پیوند چون رسد نوبت پیوند بریدن چکنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گیرم آن آهوی وحشی شود آذر رامم چون کند بی سبب آهنگ رسیدن چکنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم گریان در آن میانه برویت نظر کنم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تو فکر من نداری و، من غیر فکر تو؛ آن فرصتم مباد که فکر دگر کنم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آسان بود که بر سر رحم آرمت، ولی کو طاقتی که از سر کویت سفر کنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون نیست دسترسی که نهم سر بپای تو در گوشه یی نشینم و خاکی بسر کنم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر اگر ز یار ندیدم وفا، ولی شرط وفا نبود کزو شکوه سر کنم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مکش زین بیش، ای سرو سهی از غیرتم، تا کی تو در آغوش غیر و، من تهی آغوش بنشینم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بمحشر تا نیاموزند از من میزبانی را چو بینم دادخواهان تو را خاموش بنشینم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز سوز عشق، چون پروانه در رقصم، مباد آذر که گردد آتشم افسرده و از جوش بنشینم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گریم! تو بشنوی و خندی و من گویم و گریم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر در چمنم، سوی قفس بینم و نالم؛ ور در قفسم، حرف چمن گویم و گریم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
رضوان چو دهد نار جنان، سیب بهشتم؛ نستانم و پستان و زقن گویم و گریم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر روز و شبی، قامت و زلف تو نبینم؛ سرو چمن و مشک ختن گویم و گریم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
هر کس بغریبان، نظر مهر کند؛ من بیمهری یاران وطن گویم و گریم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بلبل دهن غنچه اگر بیند و نالد من خنده ی آن غنچه دهن گویم و گریم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شب عید است، در میخانه باید بستر اندازیم که پیش از صبح، ساقی را نظر بر منظر اندازیم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بجنگ زاهدان، لشکر کشد پیرمغان فردا بیا ما نیز خود را در میان لشکر اندازیم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بغارت چون گشاید دست، دست افشان غزل خوانیم بمسجد چون گذارد پای، پاکوبان سراندازیم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دبیران فلک را، چون قلم نتوان گرفت از کف؛ بیا کز برق می آتش درین نه دفتر اندازیم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نکرده شیخ شهر از جهل تا تکفیر ما رندان بیا تا پیشتر ما پرده از کارش براندازیم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
حساب زاهدان در روز محشر مشکل است آذر! بیا تا ما حساب خود به روز دیگر اندازیم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر دل جویی، هوات جویم ور جان طلبی، رضات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شد گر چه جفایت آفت جان تا جان دارم جفات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تا روز وفات، ای جفاجو مهرت طلبم، وفات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کس چون ندهد سراغت از رشک خون گریم و از خدات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تو در دل و، دل تو برده رفتی اکنون چکنم کجات جویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
غیرت، بفسون اگر ز ره برد؛ منهم روم از دعات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر، درد تو درد عشق است رفتم ز اجل دوات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجات جویم؟! بکسیت آشنایی نه، کز آشنات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تو گرانبها دری، چون من بینوات جویم؟! وگرت کسی فروشد، ز کجا بهات جویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بهزار حیله اندر تو گریزم و گریزی ز من آنقدر بیاید که بصد دعات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بوفا امیدوارم، ز تو وین عجب کز اول بجفا گرفته ای خو تو و، من وفات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نه بدیر راهب آگه، نه به کعبه زاهد از تو؛ تو اگر بخود دلیلم نشوی کجات جویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز تو هیچکس نشانم چو نمیدهد ز غیرت چکنم جز اینکه منهم روم از خدا جویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بهزار درد آذر ز من است چاره، اما تو که درد عشق داری، ز کجا دوات جویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ما به خلد از سر کویت به تماشا نرویم به تماشا برود گر همه کس، ما نرویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تا گل روی تو، در شهر تماشاگه ماست به تماشای گل از شهر به صحرا نرویم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دوستان، دوست ازین مرحله رفت و، ز پیش رفت دل؛ ما برویم از پی او یا نرویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
میهمانیم درین خانه به امّید وفا روی درهم مکش ای سست‌وفا، تا نرویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
رود از رفتن ما خلقی از آنجا به گذار برویم از سر کوی تو که تنها نرویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دل قوی دار که از جور تو در پیش کسان گر چه گوییم ز رفتن سخن اما نرویم!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آمدیم آذر از آن کوی به رنجش امروز ولی آن صبر نداریم که فردا نرویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گرش این جفاست امسال، همان بیار گویم سخنی که پاس یاری نگذاشت پار گویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نشود دریغ یک دم تهی از رقیب بزمت که غم نهانی خود، بتو آشکار گویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ننشست روز وعده نفسی و، رفت عمدا نگذاشت سرگذشت شب انتظار گویم
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بودم فزون ز عالم، غم روزگار؛ اما غم یار کی گذارد؛ غم روزگار گویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گله ها که از تو دارم، مه من نگفتنم به چو تو نشنوی چه حاصل که هزار بار گویم؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
جان میدهد جان، آن لعل خندان دل میبرد دل، آن عقد دندان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خوش آنکه گریم، چون ابرو بینم؛ آن غنچه لب را، زان گریه خندان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون در برآرم، او را گذارم لب بر لب او، چون ارجمندان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
هم من بدندان گیرم لب او هم او لب من گیرد بدندان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دی، رشته‌ای به گردنم آن شاه مهوشان افگند و برد چون سگم از پی کشان‌کشان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
حسرت برد رقیب به وصلم، خدای را یک جرعه زان میم که چشاندی به وی چشان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
راهم به دیر و کعبه فتاد و نیافتم جز دل، ز جای دیگر از آن بی‌نشان نشان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
غلتان به خاک و خون من و، آن سرو خوش‌خرام رقصان میان لاله و گل است مست و سرخوشان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر در آستان وفا جان‌فشان و، یار از وی به ناز می‌گذرد، آستین‌فشان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان بوسند غلامان تو را، گوشهٔ دامان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نالان من و، در زمزمه مرغان چمن گرد گریان من و، در قهقهه کبکان خرامان!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خوش آنکه به هم درد دل خود بشماریم در سایهٔ دیوار من و، بر لب بام آن
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گفتی: چه کنی چون ز میان تیغ برآرم؟! جز شکر چه آید ز من بی‌سر و سامان؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر، ز نکویان طمع مهر و وفا داشت غافل که عَلَی‌الْعاشِق هٰذانِ حَرامان!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلطانان نشانده بر در دولت سرا، بی‌رحم دربانان!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نشسته جان‌فشانان بر سر راهش من و، ترسم که از من بگذرد با غیر، بر من دامن‌افشانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مرا عهدی است با خوبان، بسی محکم؛ چه سود اما سر و کارم کنون افتاده با این سست‌پیمانان!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
زنند اهل ریا بر میگساران طعن و، در محشر شوند آلوده‌دامانان، جدا از پاکدامانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دهندش اهل دیر و کعبه پند و، بی‌تو آذر را نه ذوق الفت اینان، نه شوق صحبت آنان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان هر جا روی تو، آیمت از پی دوان دوان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شب تار و، راهزن بکمین، راه پرخطر؛ غافل ز کاروان مشو، ای میر کاروان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
افراسیاب عقل، گریزد بغار عجز؛ در کشوری که رستم عشق است پهلوان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
با رشک غیر، پای وفایم ز کوی تو رفتن نمیگذارد و ماندن نمیتوان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
من باغبان پیرم و، از جوی چشم من خورد آب باغ حسن تو، ای نازنین جوان!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از قد و خط و چشم و تن و رخ، تو را بود؛ سرو و بنفشه نرگس و نسرین و ارغوان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای سرو خوشخرام، بهر سو روان شوی؛ سیل سرشک آذرت آید ز پی روان!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جانان؛ مرا بیرون در باید کشیدن ناز دربانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چه در شیر تو کافر کیش مادر کرده در طفلی که شیرین در مذاق آید تو را خون مسلمانان؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بتان ریزند اگر خونم، غم جانم نه؛ لیک از خون شود آلوده ترسم دامن این پاکدامانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
اگر در چاک پیراهن نمایی نار پستان را ز غیرت خون شود دل در درون نارپستانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بکویش میروم ناخوانده از بیطاقتی هر دم ولی زان رفتنم شرمنده، چون ناخوانده مهمانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نه ترسم کآسمان برگردد از من، لیک از آن ترسم که برگردند از من بیگنه برگشته مژگانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خوش آن ساعت که نالان افتم از پی ناقه ی او را چو مجنون، از قفای محمل لیلی حدی خوانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مرا گر کشت ترسا زاده‌ای، خونم بحل بادش؛ به محشر دامن او را مگیرید ای مسلمانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
به بزم خاص جانان، نیست آذر را رهی آری گدایان را نباشد ره به خلوتگاه سلطانان
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
اشک من کآب زلالی است که نتوان گفتن تازگی بخش نهالی است که نتوان گفتن
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
برده ای چون دلم از دست، مپرس از حالم حال دل باخته، حالی است که نتوان گفتن
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
سرکش افتاده بسی گلبن این باغ، ولی بلبلش را پروبالی است که نتوان گفتن!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
درد دل من، همه این است که بوسم پایت؛ در دل غیر خیالی است که نتوان گفتن
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بزم هر کس، ز چراغی است فروزان و زمن روشن از شمع جمالی است که نتوان گفتن
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ننشیند بسر سرو، که مرغ دل من سایه پرورد نهالی است که نتوان گفتن!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گفتی: آذر که سگ کوی بتان بود چه شد؟! پی رم کرده غزالی است که نتوان گفتن
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ریش از من؛ ندیده هیچ کس محزون تری در هیچ کیش از من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کنندم خلق منع از گریه و من آنچه می بینم نباید بیش ازین در آه و زاری منع خویش از من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نبیند کس پس از من یا رب این ماتم که پندارم ندیده است این مصیبت هیچ محنت دیده بیش از من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بمرگ آن برادر چون نگریم خون، که در مرگش تسلی میدهندم خلق و میگریند بیش از من؟!
-1