context
stringclasses
2 values
question
stringlengths
20
40
answer
stringlengths
1
163
answer_start
int64
-1
7
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ندارد سودی آذر گریه، گر پیش آید اندوهی؛ که از آغاز نوش از دیگران بوده است و نیش از من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من؛ دید چون روی تو، نتوانست دیدن روی من!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون نیفتم از پیش، کز یک نگه بیرون کشید هر چه آهو در حرم بود، از حرم آهوی من؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چاره ی بیماری خود، ناید از دستم طبیب؛ تا چو دل، بیماری افتاده است در پهلوی من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر بسازد غیر، با ناسازی گردون چو من چون تواند ساخت با خوی بد بدخوی من؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دشمنان را از قفای دوست دیدم، گفتم: آه؛ دور باد آسیب گرگان یا رب از آهوی من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از جهان پهلو تهی دارم، بشکر اینکه نیست یار در پهلوی غیر و، غیر در پهلوی من!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بر ندارم سر ز زانوی غم آذر، بعدازین تا شود آن سرو سیمین ساق، همزانوی من
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چون در دل شیرین بود از رشک شکر خون خسرو شودش از غم فرهاد جگر خون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خون شد جگرم از غم عشق تو و، امید دارم که نگردد دلم از درد دگر خون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ناورده کبوتر ز تو گر نامه ی قتلم میریزدش آیا ز چه هر لحظه ز پر خون؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر همه شب خیزد و ریزد ز فراقت از سینه ی تنگ آتش و از دیده ی تر خون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛ فزود روزبروز آن جمال روز افزون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چو نیست تاب فراقم، مرو که گر بروی ز اشک من همه چا پای مینهی در خون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بحیرتم ز دل تنگ خود، که هر که نشست در آن خرابه، از آنجا نمیرود بیرون!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کسی که نیست ز یارش جدا چه میداند که از جدایی لیلی چه میکشد مجنون؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
فغان که نیست مرا بیشتر ز یکدل و تو بیک نگاه بری از هزار دل افزون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی بیرون؟! محابا کرده ز آنجا بی محابا آمدی بیرون؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز بزم غیر، رشکم برد بیرون شب؛ ندانستم در آن غمخانه ماندی تا سحر، یا آمدی بیرون؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شنیدم شب ببزم غیر ماندی، مردم از غیرت؛ نخواهم زنده شد، گیرم که فردا آمدی بیرون!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
زدی آتش بجان بلبل و قمری که از گلشن سحر چون شاخ گل ای سرو بالا آمدی بیرون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز تنهایی ننالم، لیک از آن نالم که در خلوت مرا بگذاشتی تنها و تنها آمدی بیرون
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
من و دردت، که درمان من است این؛ چه درمان؟ راحت جان من است این!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
من و افغان، دلت گر مهربان شد؛ که از تأثیر افغان من است این!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
زدم دستش بدامان، گفت از ناز: بکش دستت، که دامان من است این
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نهان از زخم تیرش مردم، اما نگفتم کار جانان من است این
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ولی ترسم که چون پیکان ز خاکم کشد، گوید که: پیکان من است این!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مپرس ای همدم، این زرکش قبا کیست؟! گدایش من، که سلطان من است این!!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بجانم دایم از دست دل آذر مگو دل، دشمن جان من است این!!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
طبیبا، جان غم پرورد من بین چو درمانم تو داری، درد من بین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تو کز می، چهره ی گلرنگ داری به این شکرانه رنگ زرد من بین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بکویت نقد جان آورده از راه کرم فرما و راه آورد من بین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نگارا، چونکه در محمل نشستی بدنبالت شتابان گرد من بین!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دلش را گرم کردم با خود آذر بیا تأثیر آه سرد من بین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین بنشین، هست زمانی بتو کارم بنشین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آمدی، کز غم بیرون ز شمارم پرسی بنشین، تا بتو یک یک بشمارم بنشین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از برم رفتی و، میمیرم ازین غم باری بکنارم ننشستی، بمزارم بنشین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای که احوال دل زار، ز من میپرسی؛ بنشین، تا بتو گوید دل زارم، بنشین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گفتمش آذر، هوس روی تو دارم چکنم؟! گفت: جایی که فتد بر تو گذارم بنشین
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو؛ چکنم نمیتوانم که کنم شکایت از تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بکش و بسوز یارا، دل دردمند ما را؛ بسزای آنکه دارد نظر عنایت از تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
مکن این قدر شکایت ز غمش دلا، مبادا که کند ببزم وصلش دگری حکایت از تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز فراق غوطه در خون زدم و، ز ساده لوحی چکنم که باز دارم طمع حمایت از تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
سر خود بگیر آذر برو از میانه شاید بکسی غم محبت نکند سرایت از تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو خون من اینکه ریخته بر آستان تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
صد رنگ میوه داده نهالت، ولی چه سود زان میوه تر نکرد لبی باغبان تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
این خط و خال، دشمن دین و دل من است؛ بر گوشه ی لب تو، و کنج دهان تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خوش آنکه بشنوم سخنی راست یا دروغ من از زبان آنکه شنید از زبان تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کردی مرا بعشق هزار امتحان و، باز دارم گمان بد، بدل بدگمان تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بیمهری تو نیست گر از مهربانیم چون مهربان نشد دل نامهربان تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر ز شکوه ی دلم، آتش زدی بجان؛ من چون کنم؟ زده است دل آتش بجان تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری همچو تو؟! آخر که از یاران بگو کرده است کاری همچو تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تازی تو گر رخش جفا، کی جان برند اهل وفا؟! مسکین شکاری کز قفا، دارد شکاری همچو تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خونم بریز ای سیم‌تن، چون کس نخواهد خواستن؛ خون گدایی همچو من، از شهریاری همچو تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از بس ز غم خون خوردنم، مشکل بود جان بردنم؛ ظلم است از غم مردنم، با غمگساری همچو تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بس از پِیَت ای بی‌وفا افتادم، افتادم ز پا ؛ اما سگی چون من کجا، گیرد شکاری همچو تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای گل نیم غمیگن بسی، گر بینمت با هر خسی؛ دانم نسازد با کسی، ناسازگاری همچو تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دی گفتمش: سرو و سمن، بر رسته چون تو در چمن؛ او گفت: گفتی همچو من؟! - من گفتم: آری همچو تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گفتا: ازین کو پس برو، دل کن بیار نو گرو؛ گفتم: نه حرفی می‌شنو کو یار و یاری همچو تو؟!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گفتا: نگردد کس دگر، خونین‌دل و خونین‌جگر آذر بود یاری اگر، در هر دیاری همچو تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
غیر را خون دل از دیده روان است که تو خون ما ریزی و، ما را غرض آن است که تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نشوی شهره بعاشق کشی اندر همه شهر آری آیین مروت نه چنان است که تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بی سبب رسم و ره جور و جفا گیری پیش ور زنی بیگنهم تیغ، همان است که تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
کشته باشی ز ستم صید حرم تا دانی لیک بر طبع من این ظلم گران است که تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بهر دلجویی غیرم کشی، اما چو کشی چشمم آن روز بهر سو نگران است که تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
از پی نعش من آیی، ولی آن دم میدان که کسان را همه این ورد زبان است که تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
قاتل آذری از من دگر از حیله مپرس کز نکویان که تو را کشت؟ عیان است که تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
صبح، مگر میدمد از کوی تو کز نفسش میشنوم بوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
توبه دهد بابلیان را ز سحر جادویی نرگس جادوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
سلسله ی شیفتگان غمت نگسلد از سلسله ی موی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دعوی خون، نشنود از من کسی روز جزا بینم اگر روی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شکوه ام از خوی تو هرگز نبود بود چو روی تو اگر خوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
گر نشینی تو به پهلوی من به که نشینند به پهلوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
آذر دل باخته را ساخته گوشه نشین گوشه ی ابروی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
حسرتم این است در دل، کز فراق روی تو چون سپارم جان، سپارندم بخاک کوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
رفتم از کوی تو گریان، لیک رشکم میکشد؛ کز سرشکم غیر خواهد جست راه کوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دسته ی گل، صبح در دستت چو بینم در چمن بلبل از بوی گل افتد مست و من از بوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
رشک میکشتم، اگر خوی تو چون روی تو بود غیر را محروم از روی تو دارد خوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
بعد ازین، این مدعی چون بر در جانان روی من هم آیم از قفا و ایستم پهلوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
یا تو را بینند و بگشایند در بر روی من یا مرا بینند و نگشایند در بر روی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
تا کنند از ساده لوحیهای آذر آگهت قاصد از وی نامه ی ننوشته آرد سوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو کو را دوباره باز فرستم بسوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
هر کس کند ز دیدن روی تو منع من منعش نمیکنم، که ندیده است روی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ترسم ببزم غیر سراغت دهد کسی گر میرم از غمت، نکنم جستجوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شادم که غیر اگر بردت از کنار من نتواند از دلم ببرد آرزوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ای شاخ گل، بباغ قدم نه که تا بخاک بلبل ز بوی گل فتد و گل ز بوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
روی تو ماه و، بوی تو گل، حیف در دلم آتش زده است خوی تو، خوی تو، خوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خوش پند میدهی دگر آذر مرا بصبر شد بدگمان ز تو دلم از گفتگوی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو بآن رسیده که آسان شود جدایی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
خدای داند و، آن کز تو شد چو من نومید؛ که اعتماد نشاید بر آشنایی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ز خلف وعده، برندی چو من برآری نام؛ اگر چه شهره ی شهر است پارسایی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
غمم فزود ز عذر تغافل تو، دریغ که شد شکسته ترم دل ز مومیایی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ره خرابه ام، از دیگران مپرس و بیا که میکند دل گمگشته رهنمایی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
صبا، بگو به صباحی، که از نوای هزار هزار بار مرا به سخن سرایی تو
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
ولی ز زلف عروسان طبع آذر نیز دمد عبیر چو بیند گرهگشایی تو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
شد از دو چشم توام، چشم خون‌فشان هر دو؛ چه کرده‌اند، به این هر دو بنگر آن هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دوز بابل رسیده سحرورند؛ که باشد از فن هاروتشان نشان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو نکو نرگس گلستانند؛ که گشته در چمن دل نگاهبان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو بلا جاودان خونخوارند؛ که خورده خون کسان، گشته ناتوان هر دو!
-1
Persian Poetry
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
دو چشم نه، دو عجب سحر پیشه غمازند که کرده جان بتن سامری روان هر دو!
-1