context
stringclasses 2
values | question
stringlengths 20
40
| answer
stringlengths 1
163
⌀ | answer_start
int64 -1
7
|
---|---|---|---|
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پیش تو آورم ز غم ار مشکلی، فغان کاسان نکرده پیش نهی مشکل دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از کشته آنکه روز جزا خواست خونبها نبود بغیر قاتل من، قاتل دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غافل ز دام جستمت، اما ز بی پری ترسم بگیردم ز خدا غافل دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خون شد دلم، که نیست یکی با زبان دلت باید تو را زبان دگر یا دل دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
با کم ز سوختن نه چو پروانه، آه اگر روشن شود ز شمع رخت، محفل دگر؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نادیدن تو مشکل و، از بیم مدعی باید ز دور دیدنت، این مشکل دگر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کشتی هزار صید و، پی جان آذری سهل است اگر بخون بطپد بسمل دگر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بستهای پای من و گویی: برو جای دگر رفتمی جای دگر، گر بودمی پای دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ریختی خونم تماشا را و روز بازخواست این تماشا را بود از پی، تماشای دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سایه ی خود وامگیر ای سرو قد از من، مباد بر سر افتد سایه ام از سرو بالای دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
وعده ی قتل بفردا داد و، من بس ناتوان ترسم آن روز افتد این فردا بفردای دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر برد بخت از پی مشکم سوی صحرای چین آهوی مشکین رود ز آنجا بصحرای دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هیچ مرغی را نباشد ناله بی تأثیر، لیک بوستان جای دگر دارد، قفس جای دگر!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غیر یار آذر امیدی نیست از عالم مرا نیست جز معشوق عاشق را تمنای دگر
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛ وای بر مرغی که با ما مینهد پا در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه بست امشب رهم بر آستان از نغمه، کاش باشدش بر نالهٔ من، گوش فردا در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جان برد از نالهٔ جانسوز من مرغی به باغ گر نبودم باز باید بود تنها در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نو گرفتارم، به دلتنگی نکردم خو هنوز آه اگر غافل فتد چشمم به صحرا در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بوی گل، هرگز پرافشانم به گلزاری نکرد؛ گاهگاهی دیدهام روی گل، اما در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا به آواز که باشد گوش صیاد آشنا؟! بلبل اندر آشیان مینالد و، ما در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
عندلیب باغ عشق آذر، بود کارش مدام ناله یا در دام، یا در آشیان یا در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا من افتادم به دام، افتاد غوغا در قفس؛ کس درین غوغا به من مشکل دهد جا در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در چمن، از نالهٔ مرغان، کسی امشب نخفت؛ عندلیبی تازه افتاده است گویا در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نه همین مرغ چمن، از نالهام در ناله بود؛ تا من افتادم به دام، افتاد غوغا در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از فراموشی صیادم، دل آمد در فغان بشنوم از عندلیبی ناله هرجا در قفس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نیست با ذوق اسیری، از بهارم آگهی؛ بر مشامم میخورد بوی گل، اما در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خون کنی از نغمهام تا کی دل ای مرغ چمن؟ میتوانم کرد من هم ناله، اما در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای که میگیری سراغ ما و دمساز ما دی به باغ، امروز در دامیم و فردا در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گفتی آذر روز و شب از چیست نالان در عراق؟! از همآوازان خود مانده است تنها در قفس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس با شهد لبت، میل بشکر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فریاد، که چندان ز وفای تو بمردم گفتم که کنون جور تو باور نکند کس!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از گریه کنم گل همه شب خاک درت را تا روز ز بیداد تو بر سر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یکبار، گذر کن بسر خاک شهیدان تا دعوی خون در صف محشر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر! ز وفا گشته سگش با تو برابر؛ شه را بگدا گر چه برابر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟! جز صبر ز جورت چه کند گر نکند کس؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر خضر ببخشد قدح آب بقا را با خاک در دوست، برابر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در دل نبود آرزوی خلوت خاصم این بس که تو را منع از آن در نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
افتادگی آموز، که در کوی خرابات نظارهٔ درویش و توانگر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تو مستی و از تندی خوی تو در آن بزم یاد از غم محرومی آذر نکند کس
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صبحدم، در باغ هر کو خندهٔ گل بایدش نیمشب در ناله دمسازی بلبل بایدش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تا تماشایی، ز گلچین باز داند باغبان گر گشاید درو گر بندد، تأمل بایدش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بینوایی برنتابد با تهیدامن به باغ هرکه باشد باغبان، اندک تغافل بایدش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
راه رو گر برهمن باشد، و گر شیخ الحرم؛ تا به دیر و کعبه ره جوید، توکل بایدش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هرکه عشق کودک سنگین دلش دیوانه کرد گر زنندش کودکان سنگی، تحمل بایدش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر آن کز سرگذشت جم همیجوید خبر بر لب جو جام مالامالی از مل بایدش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست دمسازش؛ چو مرغی کو جدا افتاده باشد از همآوازش!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
همانا، نامهٔ قتل مرا آورده از کویی که خون میریزد از بال کبوتر وقت پروازش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر آن در شب ز غوغای سگان بودم به این خوشدل که در بزمش چو غیری خنده زد نشنیدم آوازش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به ظاهر از لبش خوردم فریب خنده، زین غافل که پنهان خون مردم میخورد چشم فسونسازش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به من باد صبا در پرده گوید کاش پیغامش که از غیرت دهم جان بشنوم از غیر چون نامش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خدا را ای رقیب امشب ز افسونی که میدانی بگو شاید بخوانم تا کنم با خویشتن رامش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
من از شوق گرفتاری گشودم بال و پر همدم تو پنداری که میخواهی رهایی یابم از دامش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ره عشقی که من در پیش دارم نیست پایانش که گمگشته است در هر گام خضری در بیابانش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به گردن گیرم از وی روز محشر خون خلقی را که ترسم دست غیری آشنا گردد به دامانش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مهی، که مایهٔ شادی عالم است غمش بود شکایت بسیار من، ز لطف کمش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا فراق وی آن روز کشت و، میترسم که روز حشر به قتلم کنند متهمش!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
منش ستمگری آموختم، ندانستم که من نخست دهم جان به خواری از ستمش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فگند تیغ و یم سر بپای او، شادم که بر نداشتم آن روز هم سر از قدمش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فغان که روز فراقم، زمان زمان آمد؛ بیاد سوی رقیبان، نگاه دمبدمش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فگند عشق، به بتخانه یی مرا کز ناز ندیده گوشه ی چشمی برهمن از صنمش
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چه مرغ نامه ام آذر برد بکوی بتی که نیست باک ز قتل کبوتر حرمش؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت حیف بیخبر از دادخواهان، دادگر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غافل آمد یار و، غافل از نظر بگذشت حیف؛ بیخبر آمد خوش، اما بیخبر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب بر آن در خفتم و، غیرم به خلوت ره نداد؛ بر من امشب هم چو شبهای دگر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از دعاهای سحر، گفتم علاج غم کنم؛ سر به زانوی غمم ماند و، سحر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از زبانم، یک سخن نشنیده قاصد رفت آه؛ نامه بر کف ماند و، مرغ نامه بر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
طلعت مه دوش از آن مهطلعتم میداد یاد صبح گشت و ماهم از بالای سر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر سر راهش نشستم، تا به حسرت بینمش؛ آمد و تند از من حسرتنگر بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از درت صدره گذشتم، از درون یک کس نگفت کآذر بیچاره از بیرون در بگذشت حیف
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مشکل که برم من جان، آسان چو تو بردی دل؛ دل بردن تو آسان، جان بردن من مشکل!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صیاد ز بی رحمی، زد تیری و پنهان شد؛ نگذاشت بکام دل، در خاک طپد بسمل
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در حشر چو برخیزم، در دامنت آویزم؛ صد فتنه برانگیزم، کز من نشوی غافل!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
لیلی، بفراز تخت، آسوده چه غم دارد؟! افتاده بره مجنون چون گرد پی محمل!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از هجر منال آذر، کز دوری آن دلبر؛ دست همه کس بر سر، پای همه کس در گل!!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای ساربان خدا را، آهسته رو به منزل کز هر طرف اسیری مانده است پای در گل
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جمعی ز وصل سوزند، خلقی ز هجر میرند؛ ای وای اگر زمانی، بیرون روی ز محفل
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
با آن لبِ شکرریز، با آن نهال نوخیز؛ تا رفتهای ز گلشن، ای نازنینشمایل
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هر غنچه ز اشتیاقت، چشمی است مانده در ره هر سرو از فراقت، پایی است رفته در گل
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خواهد گر آن ستمگر، جان و دلی ز آذر هم دست شوید از جان هم چشم پوشد از دل!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجام خون بود آن در جگر، زهر شود این بکام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
قد چو فرازی بباغ، رخ چو فروزی ز بام سروی و سرو بلند، ماهی و، ماه تمام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بر سر کویت مریز، خون مرا کی رواست کشتن صید حرم، خاصه به بیت الحرام؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
روز و شب از شوق وی، بر سر راهم که کی؛ قاصد فرخنده پی، آید و آرد پیام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صید گه عشق راست، خاصیتی کاندرو؛ صید که زیرک تر است، زودتر افتد بدام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یار چو عمر از برم، رفت شتابان بلی یار ندارد وفا، عمر ندارد دوام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خنده کنی چون ز لطف، شانه زنی چون بزلف؛ حقه ی گوهر کجا؟ طبله ی عنبر کدام؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر طلبم وصل تو، کشتنیم ؛ کز ازل، خون منت شد حلال، وصل توام شد حرام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
غیر ز شوق وصال، خنده زنان روز و شب آذر از اندوه هجر، گریه کنان صبح و شام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ام؛ در سینه جای داده دلش نام کرده ام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رشکم کشد، که میشنوم صبح از رقیب درد دلی که شب بتو پیغام کرده ام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صیاد اگر ز رحم مرا کشته، دور نیست؛ تأثیر ناله یی است که در دام کرده ام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
تو در کمین صید دل من نشسته یی من در گمان، که بلکه تو را رام کرده ام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
روزم سیاه تر شده از رشک غیر و، من خوشدل که صبح، هجر تو را شام کرده ام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام! تو را گمان که وفایت شنیده آمده ام؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا چه بیم ز کشتن دهی؟! که من خود را بر آستانه ی تو کشته دیده آمده ام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز دست من چه کشی دامن؟ این همان دست است که من ز دامن خوبان کشیده آمده ام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در قفس، برخ من مبند؛ آن مرغم، که فصل گل، ز گلستان پریده آمده ام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا بگوشه ی چشمی نمی نوازی و، من ز جلوه گاه غزالان رمیده آمده ام
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بلب نمیرسدت خنده بر من، این ظلم است؛ که جان ز شوق تو بر لب رسیده آمده ام!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مپوش چاک گریبان زمن، که من همه جا باین امید گریبان دریده آمده ام!
| -1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.