context
stringclasses 2
values | question
stringlengths 20
40
| answer
stringlengths 1
163
⌀ | answer_start
int64 -1
7
|
---|---|---|---|
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کی جان برم از میکده، گر رخت برم؟ کاش من مانم و این خرقه ی پشمینه نماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جز راز محبت، که شد آذر ز دلم فاش کس گنج ندیده است بگنجینه نماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شبی که غیر در آن آستان نمیماند مرا شکایتی از پاسبان نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز پنجروزه تماشای گل، دریغ مدار که باغ گل، به تو ای باغبان نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به دامت آیم و، دانم که مرغ هیچ چمن ز شوق دام تو، در آشیان نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فغان، که راز محبت به سینه میخواهم نهان کنم ز تو، اما نهان نمیماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به مصلحت کنم اظهار رنجش، ار دانم که بعد از آشتی او بدگمان نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز مهر او ز کسانم، غمی، نمیدارم که ماه من به کسی مهربان نمیماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دلت مباد غمین از شکایتم، خوش باش، بماند آنچه به دل، بر زبان نمیماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فتاد کار به آه شبانهام، فرداست که روز خوش به تو ای آسمان نمیماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
رساند مژدهٔ وصل تو قاصد و، خجل است چگونه شاد شوم؟ کاین به آن نمیماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
فغان که اشک من امشب اگر به روز وداع به جا غباری ازین کاروان نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خوشم ز گریه به کویش ز بهر غیر آنجا ز نقش پای من آذر نشان نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین نمیماند چو میرد کس، طبیبش بر سر بالین نمیماند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز خسرو تلخ شد فرهاد را چون کام، دانستم که شیرین کام خسرو نیز از شیرین نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به روی من که بودم باغبان، در بستی و غافل که در باغت گل از بسیاری گلچین نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خطر دارد دل و دین هر دو در عشق تو؛ میدانم مرا گر دل نماند امروز، فردا دین نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
دو روزی گر ز من رنجد سگ کویت، نیم غمگین که هرگز دوستان را در دل از هم کین نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب هجرت ندارم دوستی بر سر چو بیماری که روز مرگ، هیچش دوست بر بالین نمیماند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛ گر خوشی از صید ما،این سر ما، این کمند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ما همه شیرین پرست، لیک دریغا که هست کوکب فرهاد پست، اختر خسرو بلند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بنده ی فرمان او، از دل و جان ما همه تا که پسند افتدش خواجه ی مشکل پسند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سرو تو، من فاخته؛ نالم و گویی منال گل تو و من عندلیب، گریم و، گویی بخند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شب همه شب، شمع سان، سوزم و گویم مباد؛ ز اشک من او را زیان، ز آه من او را گزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بلبلم و، آشیان داده بباد خزان فصل گل ای باغبان، در برخ من مبند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر اگر داغدار شد بفغانش چکار؟! از الم یک شرار سوزد و نالد سپند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند در خاک مگر گمشده پیکان تو یابند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در بزم کسان، جانب من بینی و، ترسم؛ راز دلم از دیدن پنهان تو یابند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گم شد مه کنعان، ز غم روی تو در مصر؛ بازش مگر از گوشه ی زندان تو یابند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ترسم شوی آزرده ز محرومی خلقی از سینه ام آن روز که پیکان تو یابند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
عهد همه کس بشکنم امروز، که فردا خواهم که مرا بر سر پیمان تو یابند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در حشر، نخیزند شهیدان محبت؛ از جا، مگر آن لحظه که فرمان تو یابند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از درد تو مرد آذر و، شاد است که اغیار آن درد ندارند که درمان تو یابند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نخست کاش در خانقاه می بستند که شیخ شهر نداند که صوفیان مستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
صبا ز من بحریفان زیردست آزار بگو که: کارکنان فلک، زبردستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جدا ز بزم تو مردم، خلاف آن یاران که در جدایی هم، صبر می توانستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
کجا رواست که دلهای دوستان شکنی؟! باین گناه که بستند عهد و نشکستند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بود بحشر جز آذر هزار کشته تو را گر از تو او نکند شکوه، دیگران هستند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛ که از شکایت اغیار هم زبان بستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گمان بصبر رقیبان مبر، اگر بینی زبان ز شکوه دو روزی به امتحان بستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بترس ز آه شهیدان، نه ساکنان سپهر گشاده دست تو درهای آسمان بستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز من مرنج، دو روزی بباغ اگر نایم پرم بکنج قفس ای هم آشیان بستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ز باغ عشق، نبردم بری ز پرورشت؛ نبسته دسته گلی، دست باغبان بستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چه شکوه سرکنم از دلبران؟ همان گیرم بوعده های دروغم دگر زبان بستند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به مصر رفت ز کنعان هزار کس آذر که گاه آمدنش، راه کاروان بستند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا عجز و تو را بیداد دادند بهر کس آنچه باید داد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
برهمن را، وفا تعلیم کردند صنم را، بیوفائی یاد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
به افسون، دست و پای صید بستند بدست صید کش صیاد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گران کردند گوش گل، پس آنگه به بلبل رخصت فریاد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سراغ حجله ی شیرین گرفتم نشانم تربت فرهاد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
زدند آتش بجان پروانه را شب سحر خاکسترش بر باد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سر زنجیر آذر را گرفتند بدست سنگدل جلاد دادند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند پیاله کاش گذارند و با سبو ریزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بس است ظلم اسیران، بترس از آن ساعت که اشک حسرتی از دیده ها فرو ریزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرا که خون دل آخر ز دیده خواهد ریخت بتان شهر بشمشیر ناز گو ریزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بگلرخان ستمگر برم شکایت دل بود که تیغ برآرند و خون او ریزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بغیر عشق ز آذر نشان نماند اگر بنای هستیش از یکدگر فرو ریزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی میزند در میان ناله حرف آشنایی میزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خدمت دیرین من بین، ورنه در آغاز عشق هرکه را بینی دم از مهر و وفایی میزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نو گرفتار است دل، از اضطراب او مرنج صید در آغاز بستن، دست و پایی میزند!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بوالعجب آب و هوایی دارد این بستانسرا بر سر یک شاخ هر مرغی نوایی میزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
حسرت زخم دگر از خنجرت دارد اگر کشتهٔ تیغ تو حرف خونبهایی میزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
وادی گمگشتگان عشق را خضریم ما هرکه ره گم میکند، ما را صدایی میزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
باز امشب آن سگ کو همنشین آذر است خسروی، لاف محبت با گدایی میزند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
اهل وفا، به آرزوی دل نمیرسند؛ زین نخلها فغان که به حاصل نمیرسند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ای میر کاروان، به شتابی که میروی واماندگان راه به منزل نمیرسند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آن کشتگان که جرم محبت نداشتند روز جزا به خاطر قاتل نمیرسند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آذر، نشان کشتی آوارگان ماست آن تختهپارهها که به ساحل نمیرسند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
یار شد بیوفا، کسی چکند؟! درد شد بیدوا، کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
گر تو اندیشه از خدا نکنی چکند ای خدا، کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بیگنه کشتی و ز کشته ی خویش خواهی ار خونبها کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرغ نشکسته بال را، صیاد نکند چون رها کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بکسی با چنان لبان دشنام گر دهی، جز دعا کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بتو بیگانه، کز غرور نه یی بکسی آشنا، کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
شکوه آذر ز کس مکن چو تو را نیست تاب جفا کسی چکند؟!
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند عهد را مشکل ببندد، لیک آسان بشکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه بر زنداننشین مصر، بندد روز در شب به حکم عشق آید، قفل زندان بشکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
میکشند از سینهام تیر تو را یاران و، دل اضطرابی میکند، شاید که پیکان بشکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
........... زان سبب پیمانه مینوشد که پیمان بشکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند غنچه از تنگدلی خنده فراموش کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سخنی دارم و میگویم اگر گوش کند گر چه پندی است که نشنیده فراموش کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
هوس ناله کنم، چون شنوم ناله ی غیر بلکه یکره بغلط ناله ی من گوش کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
چون دهم جام بدستش چکنم کز سر جور جام من ریزد و جام دگران نوش کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آه کز جور تو امروز نشد آذر را فرصت اینکه شکایت ز غم دوش کند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جانم، از جانان حکایت میکند عندلیب از گل روایت میکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
بینوا، افتاده از گلشن جدا «از جداییها شکایت میکند»
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خسروی از بخت برخوردار باد کاو رعیت را رعایت میکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
میکشد هجرم، ولی گر قاصدی از حما آید، حمایت میکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
آنکه میرنجد ز من، گاهی که غیر پیش او از من سعایت میکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
عاقبت دردی کزو در دل مراست در دل او هم سرایت میکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از تغافل کشتن آذر خطاست خندهای او را کفایت میکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
خو به جفا نگار من، کرده و بس نمیکند یار کسی نمیشود، یاری کس نمیکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
سنگ جفای باغبان، موسم گل به گلستان تا پر مرغ نشکند، یاد قفس نمیکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در چمنی که میزند زاغ ترانه بر گلش نیست عجب که بلبلش، نغمه هوس نمیکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
نقد دلم ز کف بری، جان دهیم ز دلبری آنچه تو دزد میکنی، هیچ عسس نمیکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جذبهٔ عشق میکشد، از پی ناقه قیس را؛ ورنه رفیق لیلیش بانگ جرس نمیکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
از سر کویت ای پسر، آذر زود رنج اگر رخت برون کشد دگر، روی به پس نمیکند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند از حسرت مرغان قفس بیخبرانند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
در حیرتم از دردکشان کز همه عالم دارند خبر، گر چه ز خود بیخبرانند
| -1 |
Persian Poetry
|
یک نمونه از شعر آذر بیگدلی
|
جز من، دگران را مکن از جور خود آگاه آنانکه ندارند غم جان، دگرانند!
| -1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.