transcription
stringlengths
3
299
emotion
class label
6 classes
سه سال تموم برای اون عزاداری کرد.
0A
اگر بیماری قلبی‎اش وخیم نشود بیش از شش ماه تا یکسال زنده نمی‎ماند. آه، به دلیل موقعیت خانوادگی و طبیعت ذاتی بیمار استراحت مطلق را تجویز نمی‎کنم.
1H
من فقط یه سال دیگه زنده‎ام.
3S
خوب می‌خوره، خوب می‌پوشه، خوب هم یله می‌ندازه. دیگه چی می‌خواد؟
0A
جایش اینجا نیست آقا
0A
برادرش ابوالفتح در میان سایر برادرانش به او نزدیک‎تر است.
2N
من، من نمی‌دونستم.
4W
تعارف نکنید آقا، ما از خانم دستور داریم نسبت به کسانی که به این خونه وارد می‎شن خوش‎رفتار و مهمان‎نواز باشیم
1H
ولی، آخه شاید یه دلیلی داره.
5F
دوستان پدر استاد بهار و علی اکبر خان دهخدا در خانه‎شان میهمان‌اند.
2N
اینا که می‎گی، شعره جونم
0A
بهتره بشینی و به حرفهای ما گوش کنی.
2N
من ترجیح می‌دم که با هرنانی در سرگردانی به سر ببرم، گرسنگی و تشنگی بکشم، تمام سال دربه‌در باشم، در زندگی و سرنوشت او که بدبختی، تبعید، زندان و مرگه شریک باشم. این برای من هزار بار شیرین‎تر و بهتر از اینه که با یک امپراطور زندگی کنم و امپراطریس باشم و شوهرمو دوست نداشته باشم.
0A
ما برای گرفتن انتقام اینجا اجتماع کرده بودیم
2N
حالا معلوم شد چرا بهم زنگ نزدین
2N
اِ، راستی یادم رفت بگم که پدر خداداد یعنی الاقلی سال‎ها بود باغبان جهاندارخان بود
2N
چطور پدر اوآنا اجازه می‎داد که یه دختر چهارده ساله تک و تنها با چند تا پسر بره کوه؟
2N
تا حالا سوءهاضمه گرفتی؟
2N
آخه چی بگم؟
0A
بهار و دهخدا شگفتی خود را از استحکام شعر پروین بیان می‌دارند.
2N
کجا این اتفاق افتاد؟
0A
کامسون گفت که بیاریمش خونه.
3S
آره، یه همچین چیزی
1H
خوب ما پیشدستی می‎کنیم و زودتر می‎ریم
1H
تو فکر می‎کنی فقط پولو بگیرم و خفه بشم ها؟
0A
و مادر قول می‎دهد که آنچه از دستش برآید انجام دهد.
2N
من چیزی نمی‌دونم، والا نمی‌دونم، برو از خودش بپرس.
0A
این گزارش همون دکتریه که در سیدنی معاینه‎ام کرد، در حقیقت این گزارشو دزدیدم.
0A
براستی که نزدیک ظهر است و ما همچنان اندر خم این گزینش می‎باشیم
2N
اون، اون نامۀ لعنتی
3S
ممکنه از شما بپرسم تاجگذاری کِی برگزار می‎شه؟
2N
زندگی با حقوق بخورنمیری که تو با نوشتن اون مقاله‎های صدتایه‌غاز می‌گیری چه ارزشی داره؟
0A
چون اطلاع پیدا کرده بودم یه قاچاقچی مواد مخدر به اونجا رفت و آمد می‎کنه و مواد مخدر می‎فروشه
2N
یواشتر حرف بزن
2N
مواظب اثاثیه باش پیرمرد.
2N
نمی‌دونم نمی‌دونم می‌تونم بهت بگم یا نه.
3S
تو به من توهین کردی، فکر کردی من بچه‎ام؟
0A
آره، خلاصه دماغش چاق چاقه
1H
اینا رو ژوزف تعریف کرده دیگه.
0A
شما شام خوردین؟
2N
ممکنه سه چهارتاشونو نگه دارم
2N
موهای سرتو چرا چیدی دختر جون؟
4W
گفتم چی می‎بینی؟
0A
انگار اصلاً براشون اهمیت نداره من چی می‌گم، هر چی بیشتر بهشون می‌گم، بیشتر خودشونه به نفهمی می‌زنن، یجوری بهم نگاه می‎کنن انگار دیوونه شدم
0A
دیگه نمی‎شه تحمل کرد
0A
این همون رادیو نیست که گفتی یه شب ایستگاه توکیو رو گرفتی؟
2N
تابستونا، توی نهرها یا توی رودخونه تایمز آب‎تنی می‎کنیم
1H
شما اونو می‎شناسین
4W
وا، من که هستم.
4W
فردا یک کمیسیون خیلی مهم دارم
2N
تا شمام چاییتون رو بخورید عبدرضا یه چیزی خواسته بدم به شما اگه زحمتی نیست برسونید بهش
2N
وقتی که خوب خسته شدی تصمیمت عوض می‎شه
0A
خب اون چیه؟
4W
من او رو دوست دارم.
3S
مرگی فرود آمده از فقر.
2N
بعدش بازداشتش می‎کنیم
2N
تو می‌تونستی او رو خانم همین خونه بکنی.
0A
اما اگه به من بگی که به او چی گفتی، من شاید بتونم علتشو درک کنم
2N
من بهترین وکلا رو توی نیویورک دارم
0A
و به این ترتیب مطمئن باشه که آرزو هر چه باشه برآورده می‌شه
2N
در کنار شما مردی ایستاده بود که قرار بود همسر آیندۀ شما باشد
2N
باید برم اونجا، باید برم اونجا
5F
اگه قبول کنم، حداقل، چند وقتی از این کثافت‎ها دور می‎شم
3S
به کفاشی دست می‎زدند
2N
عبدرضا؟
4W
بله، در همون شب هجدهم سال تولدش، ناتالی از این عشق با من صحبت کرد
3S
چه ساعتی از پیش پیتر برگشتین؟
2N
اون میزوتحریر به تنهایی صد دلار می‎ارزه.
0A
شما خبر نداری وسایلش تا حالا پیش کی بوده؟
2N
یاسی خواهش می‎کنم در مورد خودت درست صحبت کنا
0A
غلط نکنم دخترۀ آتیش‌به‌جون‌گرفته خودش این لقمه رو واسه خودش گرفته.
0A
می‌دونم کارهای برجسته‌ای توی زندگیت می‌کنی.
2N
من از عروس دله و لچر و لیچارگو خوشم نمی‌آد.
0A
راستی امروز از مارتی خبری نیست.
4W
تو مگه عقل از سرت پریده، زن. اون مرتیکه مطرب خیلی حرفا می‌زنه، چه ربطی به من داره آخه
0A
نگاهتون، چشماتون، چهرتون داره داد می‎زنه در مورد من چی فکر می‎کنین ولی اشتباه می‎کنین.
3S
آیا به نظرتون رسیده که او در انجام خدمت کوتاهی می‎کنه یا آدم نادرستیه؟
2N
شما می‎دونید که من چه کسی هستم؟
0A
براش عزاداری کردم و بعد از اون به خودم گفتم هیچ اشکالی نداره.
3S
مدتی است که جلسات ما شده است جای رفت و آمد افراد مشکوک‌الاحوال
0A
غیر از اون دو نفری که اینجا خوابیدند کسان دیگه‎ای از دوستانشو به تو معرفی نکرده؟
2N
دِ میاری یا نه؟
0A
در قسمت قبل به سردشت رفتیم و با دلینا همراه شدیم که با کمک دایکه همسر پیرعلی به دیدار خاتون رفت.
2N
تو باید بگی چون تو بودی که اومدی در خونۀ ما و از من خواستگاری کردی اصرار کردی که باید با هم ازدواج کنیم.
0A
پس از فارغ‌التحصیلی کار تدریس برایش جدی‎تر می‎شود.
2N
بگو چه کرده؟ چگونه گریخته؟
0A
پدر جان اقرار کرد تا مانع بشه اون بچه‎ها به جایگاه شهود برن و شهادت دروغ بدن و تا آخر عمر دچار عذاب وجدان بشن
0A
کار نظافت اینجا تموم شده؟
2N
دیشب او با یک شبح هولناک روبرو شد ولی امشب حادثۀ وحشتناک‌تری منتظر اوست
2N
دِ بفرما
0A
آقای دکتر، در مدتی که برای تحقیقات و گذراندن تعطیلات آخر هفته به اینجا می‎آمدید آقای کرامتونم دیده بودید؟
2N
د بجنب دختر ظهر شد.
0A
من آخرین صفحه‎های زندگی فن‎شا رو به چاله‎ای پر از آب باران سپردم
3S
شما اون مردی رو که اومده بود دنبال خانم پرکینز خوب دیدید؟
2N
یادتون باشه، من می‎تونم با یک راپرت که به مرکز می‎فرستم خیلی چیزارو عوض کنم، بنابراین بهتر اون اشخاص حساب کار خودشونو بکنن، چون من یکذره هم گذشت ندارم
0A
عطا و نعیم به توصیۀ پزشک درمانگاه عسلویه اونو با اولین پرواز به تهران باز می‌گردونن.
2N
شما به خوبی می‌دونین من مریضم چون وقتی اولین حملۀ قلبی به من دست داد شما اونجا بودین.
0A
چقدر لذت‌بخشه که انسان، بیچاره باشه، محکوم به مرگ باشه، اما دوستش داشته باشن
3S
معلوم می‎شه لوئینو بین ساعتی که من ترکش کردم و موقعی که تورانس هم به اون محل رفته، ناپدید شده
2N
چون من مسئول آوردن شما به اینجا هستم فکر می‎کنم که موفق بشین
2N