transcription
stringlengths 3
299
| emotion
class label 6
classes |
---|---|
چه خونسردی و بیقیدی عجیبی
| 3S
|
چه کسی حاضره این ضربه رو بزنه؟
| 0A
|
در این مدت نشون دادم که فرد قابلاعتمادی هستم
| 2N
|
با ایشون ملاقات هم داشتید؟
| 2N
|
یکی نیست بهش بگه دختر
| 2N
|
نمیشه عدهای برگردن با چاقو مردمو تهدید کنن و لباساشونو پاره کنن.
| 0A
|
شما برای کاری که میکنم یک تشکر خشکوخالی هم نمیکنید.
| 0A
|
نمیدونستی که یک روز فرشتۀ عدالت گریبونتو میگیره.
| 0A
|
خدایا، یعنی هیچوقت نباید این ناراحتی بین این دو تا تموم بشه؟
| 0A
|
مری دیروز صبح به بوستون رفت
| 3S
|
این کار اولش کمی مشکله ولی بعد آسان میشه
| 2N
|
آخرین بار کِی آقای کرامتون رو دیدین؟
| 2N
|
اونا منو کشوندن تو بیشهزار، بعدش هم رفتن سراغ آقای ارل و با حقهبازی دفتر حساب منو از کشوی میزم برداشتن و بردن
| 0A
|
دو طرف منفعت مشترک دارن.
| 2N
|
دکتر جهانگیری بروز چنین اختلالهایی رو ناشی از عوارض داروهایی میدونه که امیر ناگزیره مصرف کنه.
| 2N
|
از کی تا حالا شادبودن مشکلی بوده؟
| 1H
|
اگه بخواین کمکتون میکنم تا با هم بریم به اتاق ایشون
| 2N
|
عبدرضا خودش سفارش کرده به کسی نگیم، بچم میگفت مردم کار و زندگی دارن خب
| 3S
|
یعنی چی؟ درست حرف بزن.
| 0A
|
نمیتونم، من خیلی ناراحتم.
| 3S
|
واقعاً؟
| 4W
|
من از طرف پلیس آمدم میخوام برم به آپارتمان شماره 47
| 2N
|
یاسی من اصلاً فکر نمیکردم انقدر برات مهم باشم.
| 3S
|
ببینم مادام شما فرانسوی هستید؟
| 2N
|
کوشش کنید که موردپسند او واقع بشید
| 2N
|
خب مرد حسابی با این همه سروصدا چرا در رو باز نکردی تا در رو نشکنم؟
| 0A
|
آخه تو که دختری به زیبایی مارگریتا داری هیچ با خودت فکر کردی که آیندۀ اون چی میشه.
| 0A
|
زن زحمتکش و فداکاری بود.
| 2N
|
پدر سباستین به من گفته بودند
| 2N
|
خب، رو اسبا خیلی شرطبندی میکردن؟
| 2N
|
آدم ازش متنفر میشه.
| 0A
|
بیاین همینجا تو هشتی تا من خانومو خبر کنم.
| 2N
|
شاید بعدازظهر بشه دیدش.
| 2N
|
که از قم راهی تهران شد تا بتواند در زورخانهای با پهلوانان نامی و کارکشته به ورزش بپردازد
| 2N
|
از این به بعد سکان زندگی دست تو باشه
| 3S
|
ببین کی داره حرف از جدیت میزنه
| 1H
|
داستانش مفصله خانوم.
| 2N
|
مگه چند تا داری؟
| 4W
|
اون عکس منه، چون دورانت به این زودیا برنمیگرده، شما میتونید جعبه رو با خیال راحت به من بدید که بهش بدم
| 1H
|
من؟ گفتی من؟
| 4W
|
پس تو هستی که دستور این ازدواج ظالمانه رو دادی
| 0A
|
زنی که تا امروز صبح اونا پیشش بودن به من گفت که لارنر بین سوارکارا و مربیان اسب رفیق زیاد داره
| 2N
|
اومدن اون به این منطقه آخرش کار دست همهمون میده.
| 0A
|
همون کسی که اسمش بیبی خاتونه؟
| 2N
|
من نقشهای کشیدم که تصور میکنم به حال هر دو نفرمون مفید باشه
| 2N
|
جواب بدید
| 0A
|
اگه لازم باشه همۀ راهو پیاده طی میکنم
| 3S
|
ما در اینجا به افرادی که مسئول اعمال خودشون نباشن احتیاجی نداریم، حالا در هر شرایطی که میخوان باشن
| 0A
|
اونها با تملق و چاپلوسی و پشتهماندازی و دروغ بعضیها رو عقب میاندازن و خودشون رو جلو.
| 0A
|
این سفر مرحله آخره
| 3S
|
در اینصورت با کمال افتخار، شما را از دری که خودم داخل میشم، بیرون میکنم
| 0A
|
قربان اجازۀ مرخصی میفرمایید
| 1H
|
تو زندگی تو به جز کتاب خووندن و کتاب نوشتن هیچ چیز دیگهای معنی نداره.
| 0A
|
در زمان حیات مادرم، پدرم عاشق یک شاهزاده خانم خیال پرداز قرقیزی میشه، حاصل این ازدواج پسریه به اسم یِوگراف
| 2N
|
تو باید معذرتخواهی کنی، نخیر به خاطر اون کلمات و جملات قصار وقیحانه و کاملاً بیادبانه.
| 0A
|
موقعی که داستان ما شروع میشه، خداداد جونیه بیست و چند ساله، باهوش، بلندبالا، مهربونو حسّاس
| 2N
|
تو نمیتونی منو شستشوی مغزی بدی
| 0A
|
خب حالا خودم بهش زنگ میزنم.
| 2N
|
حاشا به کرمت زبیده خانم، اینه رسم روزگار؟
| 0A
|
مگه عباس میتونه واسه نرگس شوهر بشه؟
| 0A
|
شما هم مثل امیر
| 3S
|
به نظرت اگه توری رو که میسی برای پیرهنم بافته کمی بلندتر باشه قشنگتر نیست؟
| 1H
|
تاغار خمیرگیری؟
| 4W
|
بخدا قسم جم بخوری گیر افتادی.
| 0A
|
گفتم فقط امروز را فرصت دارید که همایون را بیابید و حالا میافزایم که عاملین این شرارت هم باید دست و پا بسته به قصر آورده شوند بی هیچ درنگی
| 0A
|
به هر حال حالا که فرمانده آدام برتون مأمور این پرونده شده، احتمالاً چند روزی مهمان ما خواهند بود
| 2N
|
چرا میخواید یک دختر بیچاره رو از کسی که غیر از قلب این دختر در تمام دنیا هیچ چیز دیگه نداره بگیرید؟
| 0A
|
نه همون اتفاقای همیشگی تو خیابونهای نیویورک
| 2N
|
شما منو آوردید تو هتل درحالیکه کسی نبود راهنماییم بکنه، منو سرکدبانو کردید درحالیکه کمترین تجربهای در این کار نداشتم.
| 0A
|
آره میفهمم.
| 3S
|
یکی اینکه اثرش رو روی روحیهات میسنجی و دوم اینکه از حالا بهش عادت میکنی
| 2N
|
تو رو خدا نگین، بعد این همه سال دست بابامو رو صورتم حس کردم
| 3S
|
بله تقصیر بزرگی هم هست.
| 3S
|
نمیشه باید همشو بخری
| 0A
|
به علاوه جواب آقای رمی رو چی بدم که سفارش اونو به من کرده
| 0A
|
از لطف و محبت شما تشکر میکنم
| 2N
|
اصلاً جنبش و تحرک نداری، چرا؟
| 0A
|
چی گفتی؟
| 4W
|
در قسمتهای قبل شنیدیم آنچه در عسلویه گذشت قلب امیر رو بیمار کرد.
| 2N
|
مثل اینکه دلت میخواد، درست و حسابی از خجالتت در بیام، هان؟
| 0A
|
به این میگن عدسی
| 2N
|
آقای آربوتنات دیشب بعد از عبادت شبانگاهی کجا رفتین و چه کارهایی انجام دادین
| 2N
|
تو چی میگی ننه؟
| 2N
|
و علیرغم این همه غارتشدگان بیچاره همچون طلسمشدگان بی هیچ اعتراضی، به اون عشق میورزند و علاقه نشون میدن
| 2N
|
کارلوس، اِی فرمانروای اسپانیا کینهای که بین خانوادۀ من و خانوادۀ تو وجود داره، جاودانیه
| 0A
|
امیلیانو میفهمم، به اونا بگو مطمئن باشن زمیناشونو پس میگیرن
| 2N
|
اما ژنرال مادرو، برای یک کشاورز، وقت یعنی فصل کاشت، داشت، برداشت
| 2N
|
وقتی آدم افسرده میشه هیچی بهتر از یه شروع تازه نیست.
| 2N
|
برید بیرون.
| 0A
|
این محبوبیت جادویی آنچنان تأثیری بر مردم میزاره که قدرت تعقلو از اونا میگیره
| 2N
|
نه نه نه، اسم دیکی گرنلیفو خودش به زبون آورد، میشناختش
| 1H
|
جونمی
| 1H
|
اگه راست بگی تو رو دوست دارم و بهت کمک میکنم.
| 2N
|
شما بعد از سروسامان دادن به اوضاع اینجا باید به ترکوآی برین
| 2N
|
من کیام؟ یه زن موفق
| 0A
|
شما لطف دارید.
| 1H
|
موضوع حرفو چرا عوض میکنی؟
| 0A
|
حتی بعد از ازدواجمون هم این کارو ادامه دادی.
| 0A
|
پس اعتراف میکنید که با سرچارلز درست در همون ساعت و همون جایی که از دنیا رفته قرار ملاقات داشتید
| 2N
|
چه سوگندی؟
| 4W
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.