transcription
stringlengths
3
299
emotion
class label
6 classes
من جای مادر تو ام.
2N
ساندرا، ساندرا، تو داری منو دیوانه می‎کنی، آخه حرف بزن
0A
خانم مونرو قبل از اینکه به سنت آنسل بیان مدتی در بیمارستان اشکوپ‎هاس به عنوان پرستار مشغول کار بودن
2N
باید قسم بخوری.
0A
بیشتر با تلفن تماس می‎گرفتم.
2N
من قربان
5F
کجا می‎خوای بری؟
0A
پس این آقا وان رویون بود؟
4W
پس آویزۀ گوشِت کن
0A
خوب منو روشن کن، هدفت همینه؟ چون این تنها چیزیه که از حرفات نمی‎فهمم
0A
خیلی دلم می‌خواد بگم نه.
3S
می‌فهمی؟
0A
من باید بگم که من از تصمیم قبلی منصرف شدم آقای ملفور.
2N
نعیم اگرچه نمی‌تونه به امیر در پیداکردن غلامرضا کمکی بکنه اما بعد از دیدن عکس یازده نفر دو نفر از افراد درون عکس رو شناسایی می‌کنه.
2N
ولی به هر حال این زن بدجنس باید تنبیه بشه
2N
که چون می‎تونه مردم رو بترسونه اونا دوستش دارن
0A
مزخرفه، مزخرف
0A
من 12 سال دلباخته زنی بودم که از زمان آشناییمون بیمار بود
3S
من زن مدیر ساختمونم، وکیل‌وصی برق ساختمون که نیستم که.
0A
من حتی خودشم خوب خوب نمی‎شناسم لااقل می‎تونم بگم مدت زیادی نیست که می‎شناسمش
0A
از طرفی شنیدیم که امیررضا شریفی جانباز ورزشکار دارای کارت اهدای عضو هنگام خروج از باشگاه دچار سانحه می‌شه و جان می‌بازه.
2N
این خواهش در پی همون قصدیه که من و برادرم بهزاد رو به دربار خاقان کشید
2N
ما از اینا کار می‎خوایم، چیکار داریم که اخلاقشون چطوره و چجور آدمین
0A
چون کویی‎کوئک روزه بود و فکر می‎کردم که روزه‎اش تا غروب آفتاب طول می‎کشه تصمیم گرفتم که تا غروب در شهر گردش کنم
2N
در این مدت هیچوقت به این فکر نیفتادید که حقیقتو به رافائل بگین؟
2N
پس به او پیشنهاد می‎دهد که به طور پاره‎وقت در امر آموزش یاری‌اش کند.
2N
من نمی‎خوام خودمو به شما تحمیل کنم
2N
می‎دونین زمین اونجا الان متری چقدر قیمت داره؟ چقدر پول میشه از اونجا درآورد؟
0A
هر کسی در کارش ممکنه اشتباه بکنه.
2N
تو خبر نداری که تورانس اسلحه همراش داره یا نه؟
2N
بیا، باید با من بیای
0A
محاله، ممکن نیست
0A
همه‎رو به پسر دومش بخشید با کمال وقاحت و گستاخی
0A
اما آقا عزیز که نمی‎خواست او را به راحتی بپذیرد، برای او شرط گذاشت که تنها در صورت پیروزی بر یکی از نوچه‎های کاربلدش می‎تواند در زورخانه و زیرنظر او به ادامه ورزش بپردازد
2N
چرا طبیعت، سرنوشت، این همه بین من و تو جدایی انداخته؟
2N
من به سکوت تو بیشتر از احترامت احتیاج دارم
0A
تصمیم دارم تا لیدی گلایدو خواهرشونو برای مدتی به اونجا بفرستم، هوای دریا و ساحل براشون مفیده
2N
از جات تکون نخور والا مغزتو داغون می‎کنم
0A
ضربۀ خودتون رو بزنید
0A
بعد از اون اتفاقی که افتاد، بعد از اینکه همایون اون دو تا رو با همدیگه دید من از خجالت نتونستم باهاش روبرو بشم.
3S
همون دو نفر قبلی بودن؟
2N
ببینم احتمال داره داماد تا حالا مرده باشه؟
2N
نگهبانا گیر داده بودن، کم مونده بود دستگیرم کنن
0A
الیزابت مادر آگوستوسه که با هوشیاری تمام متوجه رفتار غلط و خطاهای فرزندش هست
2N
خوب می‌دونستم که نانسی حتی فکرش هم نمی‌کنه که مایکل تن به این معامله بده، شاید هم به همین دلیل دختره رضایت داد.
3S
آره، خودشه
5F
دِ هنوز که طوری نشده که
0A
کیسی عزیزم، خواهش می‎کنم چشماتو باز کن
3S
و از خانوادۀ بسیار شریفیه
2N
پولی که تو اتاق من بوده، مال من بوده دیگه
0A
تو هم خیلی سرت می‎شه‎ها
1H
خواهش می‌کنم عشق‎های گذرون خودتونو برای زن‎هایی که در اطرافتون هستند حفظ کنید.
0A
دلیل آن بیش از هر چیز، مشکل معیشت و ایاب‌وذهاب صادق قمی بود
2N
از کجا می‎دونی که رفت به آپارتمان 47؟
2N
من هیچ دینی به اون ندارم، دوستان اون هم دوستان من نیستند.
0A
تو با کمی شانس می‎تونستی در رشتۀ علوم به جایی برسی
0A
یه چیزو باید قبول کنی، اینکه من قربانی هیچ کسی نشدم
0A
در این صورت باید ادارۀ مهاجرت تأییدش کنه، نه؟
2N
چرا از من بپرسه؟ چرا از خودت نپرسه آقازاده؟
0A
تو واقعاً داری آدم می‌شی چون داری چیزهایی رو می‌فهمی، عین بچه‎ای که وقتی به دنیا می‌آد گریه می‎کنه چون تازه چیزهایی رو فهمیده.
1H
اما اون، اما اون با توجه به سن حساسی که داره قدرت تحمل این دوری رو نداره.
3S
این بود که نمی‌شد تحملش کرد
0A
تو باید سعی کنی کمتر فکر کنی، خب می‎دونم که تحمل این فاجعه مشکله، ولی بالاخره چی؟ نمی‎شه که ما تا آخر عمر همینطور تو یه کشور غریب بمونیم و عذا بگیریم. پدر تو الان چشم به راهه، مادرت منتظره
3S
مبلغ این ارثیه بیست هزار پونده
2N
و معاون سوم کشتی فلاس بود که کوتاه و تنومند و جوان سرخ‎چهره‎ای بود
2N
من می‌گم ما خودمون باید از فامیل، از همکارهای تو مرتضی یا بچه‎ها و دبیرهای مدرسۀ شما مهین جان، باید همه رو به یه طریقی تو جریان بزاریم.
2N
اون داستان سگ‎های باسکرویلو می‎دونه
2N
به جز مرتضی دیگرانی هستند تا در پیداکردن نشانی غلامرضا اونو یاری کنن.
2N
نه دیوونه ام نه تو رو مسخره میکنم، فقط به حال تو افسوس می‌خورم
3S
بسیاری از این آثار به فارسی ترجمه شده‎اند که از آن جمله می‌شه پیتر کامنزیند، سفر شرق، سیذارتا، گرگ بیابان، دمیان، روزالده، گرترو و بازی با مهره‎های شیشه‎ای را که به اعتقاد بسیاری از منتقدان جهان در واقع شاهکار اونه، نام برد
2N
فرمانروا عاشق دوناسله
0A
آقای کنت خودشونو شوهر آیندۀ شما می‎دونن و چون من از اون دفاع می‎کنم، می‎خوان به من ثابت بکنن که من مزخرف می‎گم
0A
تو یکی دیگه دخالت نکن عمه جان.
0A
متاسفم هومر این جملۀ منو نشنیده بگیر.
0A
من دختر یک خانوادۀ شرافتمندم.
0A
واقعاً می‎ره؟
3S
اصلش یه جوری شدم‌ها، یه جوری.
0A
یکمی با هم حرف می‎زنیم تا ببینیم به چه نتیجه‎ای می‎رسیم
2N
با این حال در شب مسابقه صادق قمی صفدر را که مایۀ مباهات زورخانه دانگی بود در یک چشم به هم زدن به زمین زد
2N
عموها در خانه‎های جدا می‎زیستند
2N
تا چند روز دیگه اثری از زخم نیست
2N
لابد از امروز دست به سیاه سفید هم نمی‌زنه خانوم.
0A
هی به این پسره گفتم زنی بگیر که اسم و رسمو ایل و طایفشو بدونی، یکاره رفت تو بی‌سروپا رو آورد خونه هم منو گرفتار کرد هم خودشو.
0A
وقتی ما به واریکینو رفتیم، خیلی به ما کمک کرد
2N
مقصودتون دقیقاً چیه آقای بویفیلد؟
0A
وا، پس دنبال چی می‌گرده؟
4W
می‎خوام بگم من حاضر نبودم توی این خونه بشینم و آشغال بخورم و اون مرد توی چشام زل بزنه و بهم بخنده
0A
اما چون اتاق خالی‎ای نبود قرار شد با مرد بت‎پرستی که صیاد نهنگ بود هم اتاق بشم
2N
بله خود من هستم
1H
خدای من
0A
به هر حال فکر می‎کنم پیشنهاد آقای گلاید می‎تونه کمکم کنه
2N
این کار در حق پیتر روا نیست، اون می‌شکنه.
3S
نه؟
4W
هیچ‌گونه تمایلی برای این قرارداد ندارم.
0A
در شب‎های قبل این‌گونه شنیدیم که پروین که در محضر پدر دانا و ادیب و مادری شعردوست و سخن‌دان پرورده شد در سال هزاروسیصدوسه در مدرسۀ دخترانه ایران بتل یکی از بهترین هم‌صحبت‎هایش را می‎یابد.
2N
حالا زیر لب داشتی به کی بدوبیراه می‌گفتی؟
2N
هرمان هسه دوم ژوئیۀ 1878 در شهر کالو در آلمان غربی در خانواده‎ای مذهبی متولد شد
2N
یعنی شما دقیقاً می‌خواین در مورد من چی بنویسین؟
4W
دیگه نمی‎تونم تحمل کنم.
0A
همکار محترم داستان نمایشو جابجا گفته. زنه تو نمایش تو تصادف می‌میره، خبرنگاره فکر کرده من می‌میرم. اه، ببین صبح آدمو به چه چالشی می‌کشن.
0A