persian
stringlengths 4
144
| english
stringlengths 1
156
|
---|---|
جورج بس کن ، اون مرده . | george , stop shes dead . |
نه ، نباید دوباره از دستش بدیم . | no we wont lose you again . |
ماهالیک ، کمک . | mahalik , help . |
هیچی . | nothing . |
نفس نمیکشه . | shes not breathing . |
زنده شو ، لعنتی ، زنده شو . | live , damn it live . |
بزار گلوشو باز کنم . | let me open her windpipe . |
نه ، خدایا . | no oh , god . |
چارلز ، چارلز جلوشونو بگیر . | charles charles , stop them . |
نفس بکش . | breathe . |
یکی جلوشونو بگیره اونا دارند چه غلتی میکنن . | someone stop them what are they doing . |
بلندشو . | get up . |
اون زنده است اون زنده است . | shes alive shes alive . |
بلندشو نفس بکش . | wake up breathe . |
چارلز ، چارلز صافش کن . | charles charles clear . |
من یه چیزیش را گرفتم من یه چیزیش را گرفتم . | i got something i got something . |
خودشه جورج . | thats it george . |
دیگه پشت دستم را داغ میکنم تا کسی را که مرده برنگردونم . | thats the last time i try to bring anyone back from the dead . |
جورج ، از دست خودت ناراحت نباش . | george , dont get down on yourself . |
میدونم که تو فقط میخواستی کمک کنی . | i know you were only trying to help . |
تو آدم دلسوز و خوبی هستی . | youre a good , caring person . |
به خاطر همینه که ازت خوشم میاد . | which is why i like you . |
ممنون ، سیندی . | oh , thanks , cindy . |
ولی من نمیخوام که به پیچ و خم زندگیت اضافه کنم . | but i dont want to screw your life up , too . |
این بیشترین دلسوزی من بود که میتونستم در حق کسی بکنم . | the most caring thing i could do for everyone right now . |
بهتره که برم . | is to just get out of here . |
جورج ، سو را میخوای چیکار کنی . | george what about sue . |
میرم و میبرمش . | once i get sue , then . |
صبرکن . | wait . |
من الان احتیاج به یه دوست دارم تا بهش تکیه کنم . | i could really use a friend right now . |
برندا رفته و کودی هم از دست من ناراحته . | brendas gone . cody resents me . |
و گرفتار چیزی شدم که حتی نمیتونم . | and im caught up in something i cant even . |
اوه ، خدایا ، خیلی سخته . | oh , god , its so hard . |
خوب ، تو خوشگل هستی و از بس فشارم دادی داره آبم درمی آد . | well , youre beautiful and youre pressing up against me . |
ببین سیندی . | look , cindy . |
میدونم که تاحالا حتی به این فکر هم نکردی با یه آدم چلمنگی مثل من بری بیرون . | i know youd never consider going out with a guy like me . |
ولی اگر برای فرداشب کاری نداشته باشی . | but if youre not too busy tomorrow night . |
جوابت مثبته . | is that a yes . |
سیندی ، هیچ شد که برندا باهات درباره ی یه نوار ویدیویی حرف بزنه . | cindy , did brenda ever talk to you about a tape . |
گمان کنم اشاره کرده باشه . | she did mention something . |
اشکالی نداره یه سر برم طبقه ی بالا و یه سر و گوشی آب بدم . | do you mind if i go upstairs and look around . |
اشکالی نداره ، برو . | yes , go . of course . go . |
کودی ، زود برمیگردم ، باشه . | cody , ill be right back , okay . |
تو امشب خیلی خوش شانسی . | youre getting lucky tonight . |
اون نمیدونه که تو یه مَردی . | he doesnt know youre a guy . |
چی ویلی میز . | what willie mays . |
کی همجنس بازه الو . | whos gay hello . |
چی . | what . |
میتونی الان صدامو بشنوی . | can you hear me now . |
یه ذره . | kind of . |
الان چی ، صدامو خوب میشنوی بله ، عالیه . | can you hear me now yes . perfect . |
هفت روز . | seven days . |
اوه ، خدایا یعنی من دوشنبه ی هفته ی بعد میمیرم . | oh , my god . im gonna die next monday . |
بله نه ، صبر کن . | yes . no . wait . |
دوشنبه ، از نظر اداری روز خیلی شلوغیه . | monday . that would be seven business days . |
هفت روز تو از همین الان شروع میشه . | this is seven days starting now . |
یعنی هفت روز بعد همین ساعت ساعت من شکسته . | so seven days to this very hour my watch broke . |
چطور باید زمان دقیقش را بدونم . | how am i gonna know the exact hour . |
ساعتها را فراموش کن از امروز به مدت هفت روز . | forget hours . this day seven days from now . |
ولی این وسط یه روز تعطیلی هم داریم تو روزهای تعطیل را هم میشماری . | but theres a holiday coming up . do you count the holiday . |
خوب ، معلوم نیست ببینم کدوم روز تعطیلی را میگی . | well , that depends . what holiday . |
روز شاه مارتین لوتر نه . | martin luther king day . then no . |
چرا نه همه تو این روز کارشون را تعطیل میکنن . | why not everybody at work is taking it off . |
یا عیسی مسیح ، ببین خانم ، من به تو هفت روز وقت میدم . | jesus christ , lady . im giving you seven friggin days . |
اگه تو لعنتی بخوای همین الان هم میتونم بیام و بفرستمت به درک . | i can come over now and kill the shit out of you if youd rather . |
جورج من اهمیت نمیدم که تو چی میگی . | yo , george , i dont care what you say , man . |
من اسمتو تو یه مسابقه ی رپ دیگه نوشتم . | im signing you up for another rap battle . |
ماهالیک بهت که گفتم ، اون بخش از زندگی من تموم شده . | mahalik , i told you . that part of my life is over . |
منم یه چیزهایی درباره ی گرفتاریهام با خواهر سی جی گفتم . | i said the same thing about getting with c.j.s sister . |
هنوزم که هنوزه میزنمش اون هنوزم میزنتش ، مرد . | im still hitting that . hes still hitting it , man . |
و اون گه هنوزم حالش خوبه اون خواهرمه ، چی . | and she fine as shit thats my sister what . |
مهم نیست ، من ترتیبشو دادم . | it doesnt matter . im done . |
پس میخوای چیکار کنی نمیدونم . | so what are you gonna do i dont know . |
آره ، آره ، یه ذره مونده بود بخوره . | yeah yeah acome on . |
شاید برادرم راست میگفت شاید من باید آرام باشم . | maybe my brother was right . maybe i should just settle down . |
چطوری ننه جن . | whats up , then mother . |
با همتونم حال یکی دیگه تونم گرفتم . | i got another one , yall . |
جورج تو نباید زیاد سر این موضوع تمرکز کنی . | yo , george , man , you cant focus on that shit , man . |
بزار از سرت خارج بشه . | let that go . |
هی ، نمیخوای این کارها را امتحان کنی جورج . | hey , you got to try this shit , george . |
هی مرد ، کار اون یارو را ساختی . | yo , man , you got to take the lid off . |
آره ، درسته ببخشید . | oh , yes . of course . sorry . |
جورج اتفاق خیلی بدی افتاده . | george , something terrible has happened . |
سیندی ، حالت خوبه چی شده . | cindy , are you okay whats going on . |
جورج تو باید کمکم کنی . | george , you have to help me . |
من فقط به اون نواری که برندا را کشت نگاه می کردم . | i just watched the same tape that killed brenda . |
که یه دفعه تلفن زنگ زد ، و یه صدایی گفت که من میمیرم . | then the phone rang , and this voice said i was gonna die . |
سیندی تا حالا هیچ نوار ویدیویی قاتل نبوده . | cindy , theres no such thing as a killer videotape . |
اوه لعنتی ، درسته . | oh . hell , yeah , there is . |
یه نفر را میشناسم که میتونه کمکت کنه . | i know somebody who can help you . |
میشناسی کیه صبرکن . | you do who wait up , man . |
من شنیدم جمال که تو خیابان نَودم زندگی میکنه هفته ی پیش اون نوار را دیده بود . | i heard jamal from 90th street watched that tape last week . |
امروز صبح وقتی از خواب بلند شد مرده بود . | this morning he woke up dead . |
چطور ممکنه که آدم مرده از خواب بلند بشه . | how in the hell do you wake up dead . |
یعنی اینکه وقتی میری بخوابی هنوز زنده ای . | cause youre alive when you go to sleep . |
داری می گی که مرده به رختخواب میری و زنده از خواب بلند میشی . | youre telling me you can go to bed dead and wake up alive . |
وقتی بمیری که نمیتونی بری تو رختخواب . | you cant go to bed dead . |
مزخرفه نه ، نیست . | that shit would be redundant . no , it wouldnt . |
علت اینکه میتونی به رختخوابت بری اینه که هنوز نمردی . | cause you can go to bed and not be dead . |
و الزامی نداره که حتما تو رختخوابت بمیری . | and you can die but not be in a bed . |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.