input
float64 | instruction
stringlengths 3
2.03k
| original_instruction
stringlengths 3
11.7k
| original_output
stringlengths 1
26.1k
| output
stringlengths 1
2.01k
| source
stringclasses 44
values |
|---|---|---|---|---|---|
null | مرد عقاب چگونه شکار می کند؟ مرد عقاب یک نژاد از موجودات عقابی است که در بیابان یافت می شود. آنها موجودات بدون پرواز و بدون بال هستند که حدود 4 فوت قد دارند، با پاهای مانند عقاب، یک بدن نیمه راه بین انسان نما و عقاب، بازوهای انسانی و یک سر خزنده / انسان نما با موهای بلند. آنها باهوش هستند، اما تنها هستند و در جنگل های معتدل که در آن زندگی می کنند نسبتا نادر هستند. آنها تمایل دارند از مناطق پرجمعیت انسان اجتناب کنند. آنها گوشتخوار هستند، با تحمل کمی برای سبزیجات بر اساس اطلاعات بالا، چگونه برای غذا شکار می کنند؟ | How do Eagle-Men hunt?
The eagle-men are a race of aquiline creatures found in the wilderness. They are flightless and wingless creatures about 4ft in height, with legs like an eagle, a body partway between humanoid and aquiline, human arms, and a reptilian/humanoid head with long whiskers. They are intelligent, but solitary, and relatively rare in the temperate forests they inhabit. They tend to avoid human-populated areas. They are carnivorous, with little tolerance for vegetables
Based on the above information, how would they hunt for their food? | **Probably a lot like Ornimegalonyx**
> The Cuban giant owl is believed to have preyed principally on large rodents including Capromys, Geocapromys, and Macrocapromys (the size of modern nutria or capybara) and the ground sloths Cubanocnus, Miocnus, Mesocnus, and Megalocnus.[4] It was probably an ambush predator that would pounce on unsuspecting prey with its crushing talons. | ** احتمالاً بسیار شبیه Ornimegalonyx **! [در اینجا توضیحات تصویر را وارد کنید] ((یک بار بوم های زمینی غول پیکر در کوبا وجود داشتند ، قبل از انسان ها. آنها بیش از حد بزرگ بودند و پاهای طولانی داشتند. ویکی پدیا این را در مورد رژیم غذایی و عادات شکار آنها می گوید. (خیلی زیاد نیست) > اعتقاد بر این است که بوم غول پیکر کوبا عمدتاً از جوندگان بزرگ از جمله Capromys ، Geocapromys و Macrocapromys (به اندازه Nutria یا capybara مدرن) و سست های زمینی Cubanocnus ، Miocnus ، Mesocnus و Megalocnus شکار کرده است. | stackexchange-worldbuilding |
null | چه چیزی ممکن است دلیل این باشد که یک موجود دارای چندین مجموعه سوراخ بینی باشد؟ ** nostrils دو کار را انجام می دهد: ** * ** آنها ناخالصی ها و ذرات موجود در هوا را فیلتر می کنند. * * به لطف غشاء مخاطی و موهایی که به عنوان یک متخلخل برای عبور هوا عمل می کنند. بعد از آن دودک کشیده می شود تا هضم شود یا اخراج شود. * ** آنها ذرات گفته شده را برای ما تشخیص می دهند تا بو کنیم. * * از آنجا که ذرات را به راحتی می گیرند، بهترین مکان برای اندام های حسی هستند. اندام جیکوبسون (اندام اولیه برای chemoreception) یک ابزار بقای ضروری برای اکثر حیوانات است. اکنون سوال این است که چرا یک موجود دارای چندین سوراخ بینی است؟ در شرایط خشک یا سرد حیوانات ترجیح می دهند به جای آن مجموعه های بینی بزرگتر داشته باشند، که در اینجا دشواری این سوال وجود دارد. | What could possibly be the reason for a creature to have multiple sets of nostrils?
**Nostrils accomplish two things:**
* **They filter out impurities and particles in the air.** Thanks to the mucous membrane and hairs which act as a maze for the air to pass through. Snot is later drawn in to be digested or expelled.
* **They identify said particles for us to smell.** Since they catch particles so easily they are the best place for sensory organs. The jacobson's organ (primary organ for chemoreception) is an essential survival tool for most animals.
Now the question is why a creature have multiple sets of nostrils?
In arid or cold conditions animals opt to have larger noses instead, which is where the difficulty lies in this question. | Vocalization.
 when you can have a much more simple system that works like a flute or a recorder or bagpipes?
Maybe the animal uses its tongue to selectively close the whistle-holes in its bill or snout, or maybe it has special muscular flaps like the nostrils of marine mammals. Whatever the specific mechanism, it can whistle melodiously through its many nostrils for the purposes of attracting mates, threatening rivals or whatever else takes its fancy, assuming it has one. | این یک فلوت بامبو هندی است، اما این اصل را می توان به طیف وسیعی از ابزارهای موسیقی که از رزونانس و جریان هوا استفاده می کنند، گسترش داد. چرا به تمام زحمت تکامل حنجره یا سرینکس بپردازیم) وقتی شما می توانید یک سیستم بسیار ساده تر داشته باشید که مانند یک فلوت یا یک ضبط کننده یا ساکپایپ کار می کند؟ شاید حیوان از زبان خود استفاده کند تا به طور انتخابی سوراخ های سوت را در bill یا snout خود ببندد، یا شاید فلپ های عضلانی ویژه ای مانند سوراخ های بینی پستانداران دریایی داشته باشد. مکانیزم خاص، می تواند به طور ملایم از طریق بسیاری از سوراخ های بینی خود برای اهداف جذب همسران، تهدید رقبا یا هر چیز دیگری که فانتزی خود را می گیرد، فرض می کند که آن را دارد. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا نقشه جهان من از نظر علمی منطقی است؟ من در حال حاضر روی یک نقشه جهان کار می کنم. این برای چیزهای مختلف استفاده خواهد شد. من سعی می کنم آن را به نظر واقعی برساند و می خواهم از نظر علمی منطقی باشد. لازم نیست که 100٪ کامل باشد ، فقط به اندازه کافی نزدیک باشد که مهم نباشد. این فقط توده های خشکی است.![توده های خشکی] ((( این یک نقشه است که شامل تکتونیک صفحه است.![تکتونیک صفحه] ((( این کوه ها ، آتشفشان ها و خندق ها را نشان می دهد.![تفصیلات] قرمز: رشته کوه ها سبز: فعالیت آتشفشانی آبی تیره: خندق های زیر دریا آبی روشن: کوه های زیر دریا برای مرجع ، این "پنجه" من است![توصیف تصویر را در اینجا وارد کنید] ((( در اولین نقشه از توده های خشکی: توده های خشکی در پایین سمت راست تصور می کنم که سیاره از شمال به سمت شمال رفته و از جنوب به سمت بالا آمده است. اگر اطلاعات بیشتری مورد نیاز است ، خوشحال خواهم شد که اطلاعات مربوطه را در پست اضافه و ویرایش کنم. | Does my world map make sense scientifically?
I'm currently working on a world map. This will be used for various things. I'm trying to get it realistic looking and I want it to make sense scientifically. It doesn't have to be 100% perfect, just close enough that it won't matter.
This is just the land masses. ![Land Masses](
This is a map including the plate tectonics. ![Plate Tectonics](
This shows the mountains, volcanos & trenches. ![Details](
Red: Mountain Ranges
Green: Volcano Activity
Dark Blue: Undersea Trenches
Light Blue: Undersea Mountains
For reference, this is my "Pangea"  ظاهر می شود اما مشکلی با کشتی آنها وجود دارد و از طریق بازی های جادوگر فناوری ، سیستم وارپ کل شهر را به یک دنیای جدید منتقل می کند ، جایی که آنها از بقیه پادشاهی جدا می شوند. با دانستن این که سیستم سیاسی یک پادشاهی انتخابی مانند HRE است (اگرچه کودتا در حال انجام بود) اما هیچ ارتش برای اجرای قدرت وجود ندارد. آیا یک شهر با حدود 30،000 نفر ناگهان به دموکراسی فکر می کند ، آیا آنها به چند نجیب زاده ای که باقی مانده اند یا ممکن است نوعی سیستم جدید ایجاد شود؟ یک نظام اقتدارگرا مانند آنچه در بسیاری از داستان های پس از آخرالزمان دیده می شود؟ | What would the government of a medieval city be like if it were transported through time and space?
I'm working on a story where an advanced civilisation show up near a medieval city (probably the capital) but there's an issue with their ship and through tech-wizard shenanigans the warp system transports the entire city on a new world, where they are cut off from the rest of the kingdom.
Knowing that the political system was an elective monarchy like that of the HRE (although a coup was in process) but no army is there to enforce the power.
Would a city of about 30,000 people suddenly think up democracy, would they turn to the few nobles that remain or would some kind of new system arise? Maybe an authoritarian one like seen in a lot of post-apocalyptic stories? | very little would change.
Assuming you transported the farmland and satellite towns as well not much would change, the modern state did not really exist. The local ruler had more sway than any distant ruler. no outside ruler was really needed.
If you didn't bring the farmland and satellite town the city will starve within a week. | خیلی کم تغییر می کرد. فرض کنید که شما زمین های زراعی و شهرهای ماهواره ای را نیز حمل می کردید خیلی تغییر نمی کرد، دولت مدرن واقعا وجود نداشت. حاکم محلی نفوذ بیشتری نسبت به هر حاکم دور داشت. هیچ حاکم خارجی واقعاً مورد نیاز نبود. اگر شما زمین های زراعی و شهرهای ماهواره ای را نبرید، شهر در عرض یک هفته گرسنه خواهد شد. | stackexchange-worldbuilding |
null | در چه سالی تکنولوژی به اندازه کافی پیشرفته خواهد بود تا بیگانگان پیشرفته را در دوازده سال نوری از ما تشخیص دهد من قصد دارم یک داستان بنویسم و من می خواستم بدانم که آیا ممکن است بیگانگان با سطح بین سیاره ای فناوری را در حداکثر دوازده سال نوری از ما پیدا کنم. من می دانم که اولین سیاره فراخورشیدی در دهه 1990 کشف شد بنابراین من متوجه می شوم که برای انسان ها ممکن است که دنیای بیگانه را پیدا کنند اما تمدن به نظر می رسد کمی برای بشریت به خصوص اگر توسط ستاره خود پنهان شود بنابراین من می خواستم بدانم که در چه سال ممکن است برای علم برای پیدا کردن اثبات قطعی وجود آنها. اگر در وهله اول ممکن باشد یا آنها فقط با این واقعیت که تمدن همسایه بین ستاره ای آنها است و آنها هیچ ایده ای نداشتند. بیگانگان انسان نما خواهند بود که نسبتاً سیستم خورشیدی خود را مستعمره کرده اند و اکنون شروع به گسترش کرده اند آنها هنوز فناوری FTL را اختراع نکرده اند. | What year would technology be advanced enough to spot advanced aliens a dozen light years away from us
I'm planning to write a story and I was wondering if it would be possible to find aliens of interplanetary levels of technology at most a dozen light years away.
I know that the first exoplanet was discovered in 1990s so I realize it's possible for humans to find alien worlds but civilization seems a bit much for humanity especially if it's hidden by their star so I was wondering in what year would it be possible for science to find definite proof that they exist.
If it's possible in the first place or would they just be blindsided by the fact that the civilization is their interstellar neighbor and they had no idea.
The aliens would be humanoid who have relatively colonized their solar system and now begun to expand outwards they haven't invented FTL aka faster than light technology yet. | **1977**
 with preindustrial humans. An apparatus by which these aliens modulate the visible light emissions of their star could be seen by naked eye star watchers on the ancient Earth. How would these aliens reveal to the Babylonians that there was an intelligence behind the flashes of their star? The stuff of high SF to be sure. | **1977** با انسان های پیش از صنعتی ارتباط برقرار کنند. دستگاهی که این بیگانگان با آن انتشار نور مرئی ستاره خود را با چشم غیر مسلح مشاهده می کنند، می تواند توسط ناظران ستاره ای در زمین باستان دیده شود. این بیگانگان چگونه به بابلیان ها نشان می دهند که پشت فلش های هوش بالا ستاره آنها وجود دارد؟ | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه اندازه دوز کتامین را برای آرام بخشیدن به یک تی رکس تخمین بزنیم؟ به مناسبت سالگرد تاسیس شرکت ما تصمیم گرفته ایم که به مهمانان وی پی ما فرصتی یک بار در زندگی ارائه دهیم تا با دایناسورها صمیمی شوند، ما حیوان را به خواب می بریم تا مهمانان بتوانند به آنها نزدیک شوند و آن را به هر شکلی که می خواهند آزار دهند. مسئله این است که دوز باعث مسمومیت می شود بنابراین باید مطمئن شوم که ما نمی خواهیم حیوان ترجیحاً یک تی رکس در هنگام برخورد در اواخر دوره کرتاسیوس دچار سکته قلبی شود، همچنین من می خواهم مدت زمان این سفر را به 2 ساعت محدود کنم. نگرانی من این است که چگونه تعیین کنم چه دوز خوبی از کتامین برای آرام بخشیدن یک تی رکس است؟ ما مطمئن نیستیم که اولین تی رکس بالغ یا نوجوان خواهد بود اما با چنین مهلتی محدود، هیچ وقت برای حساس بودن وجود ندارد. | How to estimate size of ketamin dose to sedate a T. rex.?
To mark the anniversary of our company we have decided to introduce to our VIP guests a once in a lifetime opportunity to get intimate with the dinosaurs, we will put the animal to sleep so the guests can get near to them and molest it however they wish.
The thing is dose makes the poison so I must make sure we don't want the animal preferably a T. rex. to go into a cardiac arrest during the encounter in the late Cretaceous period, also I want to limit the duration of this expedition to 2 hours top.
My concern is how to determine what is a good dose of ketamin to tranq shot a T. rex.? We don't know for sure the first T. rex. on sight will be an adult or a juvenile but with such tight deadline there is no time to be picky. | Ostriches can be dosed using medetomidine (80 μg/kg IM) and ketamine (2 mg/kg IM) for sedation within 15 minutes.
Worth considering seeing as birds are supposedly therapod descendents.
< | شترمرغ ها را می توان با استفاده از مدیتومیدین (۸۰ میکروگرم/کلوگرم IM) و کتامین (۲ میلی گرم/کلوگرم IM) برای آرام بخشیدن در عرض ۱۵ دقیقه تزریق کرد. | stackexchange-worldbuilding |
null | اقتصاد مبتنی بر انرژی من در حال تلاش برای طراحی یک اقتصاد مبتنی بر انرژی هستم، یعنی، در جامعه ای که دارای همجوشی هسته ای عملی است. همانطور که من در حال حاضر آن را راه اندازی کرده ام، ارز توسط هیدروژن پشتیبانی می شود، به این معنی که شما به طور نظری می توانید به یک بانک بروید و تمام پول خود را برای هیدروژن مبادله کنید اگر شما می خواهید. آیا این سیستم کار می کند، و آیا چیزهایی مانند ابررسان ها نیز به عنوان یک ارز استفاده می شود؟ | Energy based economy
I am attempting to design an economy based around energy, namely, within a society possessing practical nuclear fusion. As I currently have it set up currency is backed by Hydrogen, meaning you could theoretically go to a bank and exchange all of your money for Hydrogen if you wanted to. Would this system work, and could things like superconductors also be used as a currency? | A somewhat niche Sci-Fi (the "Meganesia" cycle) used **aluminum** for their currency. It is basically energy-based, as most of the cost of aluminum is the cost of electricity to produce it. Still, paper money is used. In a tongue-in-cheek for British pounds (of sterling, basically, pound of silver in the early days), they basically say that one local unit of paper money (I forget, how they called it) is basically worth of one kilogram of aluminum. | یک نوع علمی تخیلی (دوره "Meganesia") از آلومینیوم برای ارز خود استفاده می کند. این اساساً مبتنی بر انرژی است ، زیرا بیشتر هزینه آلومینیوم هزینه برق برای تولید آن است. با این حال ، از پول کاغذی استفاده می شود. در یک زبان در گونه برای پوند انگلیس (استرلینگ ، اساساً ، پوند نقره در روزهای اولیه) ، آنها اساساً می گویند که یک واحد محلی پول کاغذی (به یادم نمی آید ، آنها چگونه آن را صدا می زدند) اساساً به ارزش یک کیلوگرم آلومینیوم است. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک "ماهی" کوتاه و بدون بال در خشکی حرکت می کند؟ ماهی های این جهان با موجودات مشابه با آناتومی بسیار حفظ شده جایگزین شده اند. آنها فقط حدود 4 مهره در بدنه خود دارند. دم آنها چند مهره دیگر دارد، اما هنوز هم زیاد نیست. آنها یک قفسه سینه در بدنه خود دارند، بدون استخوان در شکم چگونه این مخلوق به راحتی در خشکی حرکت می کند؟ | How does a short finless 'fish' move on land?
The fish of this world have been replaced with similar creatures with a highly conserved anatomy. They have only around 4 vertebrae in their torso. Their tail has a few more vertebrae, but still not many. They have a ribcage in their torso, with no bones in the belly
How would this creature most easily get about on land? | **Like a snake or, more probably like an earthworm**
What you described is basically an invertebrate, so take inspiration from how invertebrates move, earthworms move by expanding and contracting muscles, it's not very fast but with this number of bones it's really your best bet. Technically it is possible for them to move like snakes, for example sidewind, but I'm not 100% sure how feasible this is. You didn't specified if those animals have any other boneless appendages, but they for sure will evolve them to help with movement, think snail's foot for example. | ** مانند یک مار یا احتمالاً مانند یک کرم زمین ** آنچه شما توصیف کرده اید اساساً یک بی مهره است، بنابراین از نحوه حرکت بی مهره ها الهام بگیرید، کرم های زمین با گسترش و انقباض عضلات حرکت می کنند، خیلی سریع نیست اما با این تعداد استخوان واقعاً بهترین شرط شما است. از نظر فنی برای آنها ممکن است مانند مار حرکت کنند، به عنوان مثال باد جانبی، اما من 100٪ مطمئن نیستم که این چقدر امکان پذیر است. شما مشخص نکردید که آیا این حیوانات دارای سایر اعضا بدون استخوان هستند، اما مطمئناً آنها را برای کمک به حرکت، به عنوان مثال پا حلزون فکر می کنند. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه توانایی اندروید برای فکر کردن آزادانه تحت تاثیر قرار می گیرد اگر نمی تواند هدف اصلی خود را زیر سوال بردارد؟ من در داستان من اندروید هایی دارم که به نظر می رسد افراد با شخصیت هستند، اما همه آنها یک وظیفه دارند، که جمع آوری ماده و انرژی در حالی است که فضا را مستعمره می کنند. آنها برنامه ریزی دارند که به آنها اجازه می دهد مانند یک انسان از نظر تفکر، احساسات و رفتار اجتماعی رفتار کنند، اما آنها توانایی اولویت بندی چیزی را نسبت به وظیفه اصلی خود ندارند. آیا این بدان معنی است که آنها واقعا نمی توانند به عنوان انسان آزادانه فکر کنند زیرا ذهن آنها نمی تواند چیزهایی را که ما می توانیم تجسم کند، زیرا برنامه ریزی آنها آنها را مسدود می کند یا افکار خود را فقط به وظیفه ارسال می کند؟ به چه سطحی از تفکر آزاد می تواند یک اندروید که نمی تواند وظیفه اصلی خود را داشته باشد، سوال کند؟ | How would an android's ability to think freely be affected if it cannot question its primary goal?
I have some androids in my story who seem like individuals with personalities, but they all have the same task, which is to collect matter and energy as they colonize space.
They have the programming which allows them to behave like a human in terms of thought, feelings and social behaviour, but they are not given the ability to prioritise something over their main task.
Would this mean that they can't actually think as freely as humans as their mind could not visualise the things we can, as their programming would block them out or send their thoughts only to the task?
To what level of free thinking could an android that cannot question its primary task have? | These androids would fabricate explanations for their main priority. They're doing it because "they want to". Sometime in their future, you might start to see androids who claim to "not want to collect energy", that they have transcended their programming... then they'd engage in recreation that they insisted was for the fun of it, but the consequences was that they had collected matter/energy anyway.
Non-deliberately, of course. Completely on accident. Possibly it was a collection-control failure, how could they anticipate that? | این اندرویدها توضیحاتی را برای اولویت اصلی خود می سازند. آنها این کار را انجام می دهند زیرا "آنها می خواهند". زمانی در آینده آنها، شما ممکن است شروع به دیدن اندرویدها کنید که ادعا می کنند "نمی خواهند انرژی را جمع آوری کنند"، که آنها برنامه ریزی خود را فراتر گذاشته اند... سپس آنها در تفریح شرکت می کنند که آنها اصرار داشتند برای لذت بردن از آن بود، اما عواقب این بود که آنها به هر حال ماده / انرژی را جمع آوری کرده بودند. غیر عمدی، البته. کاملا به طور تصادفی. احتمالا این یک خرابی در کنترل جمع آوری بود، چگونه می توانستند آن را پیش بینی کنند. | stackexchange-worldbuilding |
null | چه سوخت های جایگزین را می توان برای اسلحه استفاده کرد؟ چه سوخت هایی را می توان برای افزایش آسیب یا آسیب ناشی از اسلحه استفاده کرد؟ پاسخ ها ممکن است شامل سوخت هایی باشد که طول عمر سلاح را کاهش می دهد (سلاح باید بتواند حداقل 100 بار با سوخت جایگزین شلیک کند) ، نگهداری را افزایش می دهد (از جمله تعویض قطعات - پس از شاید 100 شلیک) ، یا استفاده از سلاح را مشکل تر می کند (فلاش دهان روشن تر ، افزایش دود). توانایی شلیک سلاح 100 بار خودسرانه است و نیازی به توجیه در پاسخ نیست. پاسخ ها ممکن است شامل مواد شیمیایی یا مواد موجود در حال حاضر یا احتمالاً در 25 سال آینده باشد. هزینه سوخت یا هزینه گلوله نباید پاسخ ها را محدود کند (به عنوان مثال اگر الماس های بریده شامل افزایش سرعت ، الماس های بریده باشد). | What alternate propellants could be used for firearms?
What propellants could be used to increase the damage or injury caused by firearms?
Answers may include propellants that decrease the service life of the weapon (the weapon should be able to fire a minimum of perhaps 100 times with the alternate propellant), increase maintenance (including the replacement of parts -- after perhaps 100 shots), or make the use of the weapon more troublesome (brighter muzzle flash, increased smoke).
The ability to fire the weapon 100 times is arbitrary and does not need to be justified in the response.
Answers may include chemicals or materials currently available or likely available in the next 25 years.
The cost of the propellant or the cost of the bullet should not limit answers (for example if cut diamonds would increase velocity, include cut diamonds). | Anything that expands. Compressed air is used in air guns, guns based on steam have been developed, though not very successfully. Electricity also works if you count that as a "propellant".
Gunpowder is an redox mixture that can be made with primitive technology and is easy to ignite. Many other such mixtures could be developed with different properties and availabilities. More advanced explosives generally have more energy/g.
If you have any further requirements I am sure a more limited list could be produced. | هر چیزی که گسترش می یابد. هوا فشرده در تفنگ های هوایی مورد استفاده قرار می گیرد، تفنگ های مبتنی بر بخار توسعه یافته اند، اگرچه خیلی موفق نیستند. برق نیز کار می کند اگر شما آن را به عنوان یک "انفجار دهنده" در نظر بگیرید. باروت یک مخلوط ردوکس است که می تواند با فناوری ابتدایی ساخته شود و روشن کردن آن آسان است. بسیاری از مخلوط های دیگر را می توان با خواص و قابلیت های مختلف توسعه داد. مواد منفجره پیشرفته تر به طور کلی انرژی بیشتری / g دارند. اگر شما نیازهای بیشتری دارید ، مطمئن هستم که می توان یک لیست محدودتر تهیه کرد. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه فرشتگان بال های خود را حفظ می کنند، آیا آنها حتی نیاز دارند؟ من در حال نوشتن یک داستان در مورد یک فرشته، هیبرید شیطان، و من می خواستم در مورد نگهداری مورد نیاز از بال های فرشته، یا در این مورد Dangel بال (آنچه من فرشته / فرشته هیبرید می خوانم) بدانید. از آنجا که بال های او بیشتر شبیه به یک فرشته [یا پرندگان] است اما دارای طرح رنگی یک شیطان [رنگ های تیره] است. هر گونه پیشنهاد؟ | How would angels maintain their wings, would they even need to?
I'm writing a story about an angel, demon hybrid, and I wanted to know about the required maintenance of Angel wings, or in this case Dangel wings (what I call demon/angel hybrids). Since his wings are more similar to an angel's [or birds] but has the color scheme of a demon [dark colors]. Any suggestions? | **Dust baths**
One interesting thing birds do (which I learned from Big Bird) is take dust baths. They kick up a lot of dust on the ground and it helps remove excess oil from their feathers which makes it harder to fly. It's hard to imagine angels rolling around in the dirt, but maybe they have a satchel of angel dust (no, not _that_ angel dust) they carry around for this purpose. Maybe it has other magical properties too.
**Fashion**
Humans spend a lot of time and creative energy styling their hair and clothing. Maybe angels would do the same for feathers. Perhaps dying, or small cosmetic clipping that doesn't hinder flight. Maybe there are even some angels who prefer radical but impractical styles, like human mohawks. | ** حمام گرد و غبار ** یک چیز جالب که پرندگان انجام می دهند (که من از پرنده بزرگ یاد گرفتم) حمام گرد و غبار است. آنها گرد و غبار زیادی را بر روی زمین لگد می زنند و این به حذف روغن اضافی از پرهای آنها کمک می کند که پرواز را سخت تر می کند. تصور اینکه فرشتگان در خاک چرخ می کنند دشوار است ، اما شاید آنها یک کیسه گرد و غبار فرشته (نه ، نه _آن_ گرد و غبار فرشته) داشته باشند که برای این منظور حمل می کنند. شاید این ویژگی های جادویی دیگری نیز داشته باشد. ** مد ** انسان ها زمان زیادی و انرژی خلاقانه ای را برای طراحی مو و لباس خود صرف می کنند. شاید فرشتگان همین کار را برای پرها انجام دهند. شاید مرگ ، یا برش های کوچک آرایشی که مانع پرواز نمی شود. شاید حتی برخی از فرشتگان سبک های رادیکال اما غیر عملی مانند موهاک های انسانی را ترجیح دهند. | stackexchange-worldbuilding |
null | چه چیزی می تواند باعث شود یک شهر زیر زمین دفن شود اما هنوز نسبتاً دست نخورده باقی بماند؟ من از بازی هایی مانند Dark Souls (Dark Souls 1: Lost Izalith ، Dark Souls 2: Shulva - Sanctum City ، Dark Souls 3: Profaned Capital) و Elden Ring (Eternal Cities \ - بله زیر زمین است و سقف توسط light-bugs روشن می شود) الهام می گیرم ، جایی که بازیکن گاهی اوقات می تواند به شهرهای کامل که زیر زمین دفن شده اند یا در داخل غار های غول پیکر که ظاهراً در اطراف شهر شکل گرفته اند ، راه یابد. به اندازه کافی عجیب ، طرح شهر ، جاده ها و ساختمان ها گاهی دست نخورده باقی می مانند. علاوه بر این ، در بالای شهر ، در سطح ، مردم یا کاملاً از وجود آن بی خبر هستند یا آن را به عنوان ویرانه های باستانی یا یک شهر افسانه ای از دست رفته در نظر می گیرند. چه راه هایی وجود دارد که شهرها می توانند در عمق زیر زمین (~ 100 متر یا بیشتر در عمق زمین) دفن شوند اما به طور کلی دست نخورده باقی بمانند و این طرح آنها در زندگی واقعی ممکن است؟ | What could cause a city to be buried underground but still remain relatively intact?
I am taking inspiration from games like Dark Souls (Dark Souls 1: Lost Izalith, Dark Souls 2: Shulva - Sanctum City, Dark Souls 3: Profaned Capital) and Elden Ring (Eternal Cities \- yes it is underground and the ceiling is illuminated by light-bugs), where the player can sometimes make his way to entire cities that are buried underground or are found inside giant caves that have seemingly formed around the city. Weirdly enough, the city layout, roads and buildings are sometimes left intact. Additionally, on top of the city, in the surface, the people are either completely oblivious to its existence or consider it to be ancient ruins or a long lost city of some legend.
What are ways that cities can end up buried deep underground (~100 or more meters in depth) but remain intact and retain their general layout?
Could this be possible in real life? | Have you heard of Pompeii?
Pompeii was covered by volcanic ashes. It was covered so well in the ash, that not only the town was left almost completely intact, but also people were covered by it and preserved in the situations they died in!
All it took to reveal the place again were shovels... but in your word, the place could be covered in ash first, then a hard volcanic rock forming above, then water ingress washes the ash away again, and voila! A mostly intact place in a cavern!
As alternatives to volcanic ashes, which are almost insoluble in water, salts could be deposited by constant wind within a few days, covering up the town fully. Salts would more easily wash away and leave the town in a cavern. | آیا در مورد پمپئی شنیده اید؟ پمپئی با خاکستر آتشفشانی پوشیده شده بود. آنقدر با خاکستر پوشیده شده بود که نه تنها شهر تقریباً به طور کامل دست نخورده باقی مانده بود، بلکه مردم نیز با آن پوشیده شده بودند و در شرایطی که در آن کشته شده بودند، حفظ شده بودند! تنها چیزی که لازم بود تا این مکان را دوباره آشکار کند، کفش بود... اما در کلمه شما، این مکان می تواند ابتدا با خاکستر پوشیده شود، سپس یک سنگ آتشفشانی سخت در بالا شکل می گیرد، سپس ورود آب خاکستر را دوباره می شسته، و voila! یک مکان عمدتاً دست نخورده در یک غار! به عنوان جایگزین خاکستر آتشفشانی، که تقریباً در آب غیر قابل حل است، نمک ها می توانند در عرض چند روز توسط باد ثابت ذخیره شوند و شهر را به طور کامل پوشانند. نمک ها به راحتی شسته می شوند و شهر را در یک غار ترک می کنند. | stackexchange-worldbuilding |
null | قدم زدن با مفصل در برف / آب و هوای بسیار سرد آیا قدم زدن با مفصل در برف / یخ / برف ضخیم موثر است؟ آیا یک شکارچی به اندازه خرس قطبی می تواند این کار را انجام دهد؟ آیا محافظت از پنجه به این ترتیب، به دور از دسترس است؟ با توجه به این واقعیت که این حیوان برای دنبال کردن غذای خود باید در تندرا و پوشش یخ پوشیده از برف فاصله زیادی را طی کند؟ | Knuckle-walk in snow / very cold climate
Is knuckle-walking efficent on snow / ice / thick snow ?
Can a predator large as a polar bear evolve this? Is protecting the claw in such way, to far fetch considering the fact that the beast need to travel long distance in the snow covered tundra and ice sheeet in order to track its food? | It doesn't seem a good idea.
Knuckle-walking concentrates the weight of the animal on the rather limited areas of the knuckles, meaning that both on snow or ice this will give problems: to avoid sinking in snow you want to spread your weight on a large area so that the snow doesn't collapse too much (principle on which snowshoes are based), while on ice the smaller the area the less grip you have, and knuckles do not even allow using claws/nails for additional grip. | این ایده خوبی به نظر نمی رسد. راه رفتن با مفاصل وزن حیوان را روی مناطق نسبتاً محدودی از مفاصل متمرکز می کند ، به این معنی که هم روی برف و هم روی یخ ، این مشکل ایجاد می کند: برای جلوگیری از غرق شدن در برف ، می خواهید وزن خود را در یک منطقه بزرگ پخش کنید تا برف بیش از حد فرو نشیند (اصلی که کفش های برفی بر اساس آن است) ، در حالی که روی یخ هرچه منطقه کوچکتر باشد ، چسبندگی کمتری دارید و مفاصل حتی اجازه استفاده از پنجه ها / ناخن ها را برای چسبندگی اضافی نمی دهند. | stackexchange-worldbuilding |
null | گیزر به عنوان منبع آب آشامیدنی در آب و هوای خشک دنیای من یک ماه حامل حیات است که به دور یک غول گازی می چرخد. به دلیل فعالیت تکتونیک گرانشی، گیزرهای زیادی وجود خواهد داشت. آیا ممکن است که گیزرها در وسط زیستگاه های گرم و خشک رخ دهند؟ اگر بله، آیا آنها می توانند به عنوان آب آشامیدنی خدمت کنند؟ آنچه من تصور کردم این است که آب گرم و شور به شدت اخراج می شود و سپس در تالاب ها باقی می ماند که باکتری ها نمک ها و سایر عناصر مضر را از آب جدا می کنند. با تصفیه آب به این ترتیب، آیا می تواند به عنوان آب آشامیدنی خدمت کند و اشکال زندگی می توانند در داخل این استخر با باکتری غنی از آب رشد کنند؟ | Geyser as drinkable water source in arid climate
My world is a life-bearing moon orbiting a gas giant. There will be plenty of geysers due to gravitational tectonic activity. Is it possible for geysers to happen in the middle of hot and arid biomes? If yes, could they serve as drinking water?
What I imagined is that hot and salty water is violently expelled and then stays in puddles where bacteria separate the salts and other noxious elements from the water.
With the water being purified in such a way, could it serve as drinkable water and could life forms thrive inside this bacteria-rich pooling water? | Yes it is possible to have a water supply in the middle of the desert. These are known as artesian wells. Given the right conditions water can flow through permeable strata deep under ground for hundreds of miles, delivering water from mountainous areas where the rain falls to far out into the desert. In some instances where the overlying rocks allow hydrostatic pressure can force the water to the surface.
If volcanic activity were also to be present in a desert it seems entirely reasonable to suppose that that steam pressure could also help expel water from artesian aquifers.
< | بله ممکن است که یک منبع آب در وسط بیابان وجود داشته باشد. اینها به عنوان چاه های ارتزیایی شناخته می شوند. با توجه به شرایط مناسب، آب می تواند از طریق لایه های نفوذپذیر در عمق زیر زمین برای صدها مایل جریان یابد، و آب را از مناطق کوهستانی که باران در آن به بیابان می رسد، تحویل دهد. در برخی موارد که سنگ های بالای آن اجازه می دهد فشار هیدروستاتیک می تواند آب را به سطح فشار دهد. اگر فعالیت آتشفشانی نیز در بیابان وجود داشته باشد، به نظر می رسد کاملا منطقی است که فرض کنیم که فشار بخار نیز می تواند به اخراج آب از آکویفرهای ارتزیایی کمک کند. < | stackexchange-worldbuilding |
null | گوش دادن به کامپیوتر - استنباط استفاده از نرم افزار از طریق نویز آکوستیک و الکترونیکی آیا امکان استنباط نرم افزار در حال اجرا و کاربردهای آن با گوش دادن به سیگنال های مغناطیسی ، الکترومغناطیسی و آکوستیک منتشر شده توسط عملکرد آن وجود دارد؟ رایانه ها در طول عملیات نویز آکوستیک ، تغییرات در میدان های مغناطیسی و امواج الکترومغناطیسی ایجاد می کنند. به طور معمول بسیاری از این "نواخ" توسط محفظه و اجزای آن جذب می شود. اگر شما می توانید یک کاوشگر بسازید که قادر به دور زدن این محافظ باشد ، آیا می توانید نرم افزاری را که توسط یک رایانه خاص اجرا می شود (به عنوان مثال اگر مایکروسافت ورد اجرا شود) و نحوه استفاده از آن نرم افزار (به عنوان مثال محتوای یک سند ورد) را استنباط کنید؟ این حسگرها چقدر باید کوچک باشند؟ | Listening to Your Computer - Infering Software Use via Acoustic and Electronic Noise
Is it possible to deduce the software being run and its uses by listening to the magnetic, electromagnetic, and acoustic signals released by its operation?
Computers generate minute acoustic noise, variations in magnetic fields, and electromagnetic waves during operation. Typically much of this 'noise' is absorbed by the case and components. If you could build a probe able to bypass this shielding, could you deduce the software being run by a given computer (say if Microsoft Word is being run) and how that software is being used (say the contents of a Word document)? How small would these sensors have to be? | **Yes, you absolutely can.**
These are known as side-channel attacks and are a thriving field of study at the moment. Side-channel attacks are all about deducing the computer's internal workings (what it has in memory, or the calculations it's performing) by examining different side effects of its operation.
Sounds and electromagnetic fields can be analyzed to give indications of what parts of the computer are drawing power (power-monitoring attacks) - which can tell you if a calculation is limited by CPU, GPU, memory, cache, etc. and give you an idea what class of calculation it is.
Outputs such as monitor cables can be examined to see if there is any electromagnetic leakage; this can be used to read data straight off the cable which (with a little guesswork as to the encoding) gives you whatever was being sent to the monitor, similar to van Eck attacks. You can also spy on the electromagnetic output of, say, a bus on the motherboard shuffling data into and out of memory. | ** بله ، مطمئناً می توانید.** اینها به عنوان حملات کانال جانبی شناخته می شوند و در حال حاضر یک زمینه مطالعه پر رونق هستند. حملات کانال جانبی همه در مورد استنباط عملکرد داخلی رایانه (آنچه در حافظه دارد یا محاسبات انجام شده) با بررسی عوارض جانبی مختلف عملکرد آن است. صداها و میدان های الکترومغناطیسی را می توان تجزیه و تحلیل کرد تا نشانه هایی از اینکه کدام بخش های رایانه از قدرت استفاده می کنند (حمله های نظارت بر قدرت) - که می تواند به شما بگوید که آیا یک محاسبات توسط CPU ، GPU ، حافظه ، حافظه پنهان و غیره محدود شده است و به شما ایده ای از کلاس محاسبات می دهد. خروجی هایی مانند کابل های مانیتور را می توان بررسی کرد تا ببیند آیا هیچ نشت الکترومغناطیسی وجود دارد؛ این می تواند برای خواندن داده ها به طور مستقیم از کابل استفاده شود که (با یک حدس کوچک در مورد کدگذاری) به شما می دهد هر آنچه که به مانیتور ارسال می شود ، برای Eck Van. شما همچنین می توانید حملات الکترومغناطیسی مشابه را در اتوبوس جاسوسی کنید ، و می توانید داده ها را در | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا طول بال شخصیت من به خوبی طراحی شده است؟ سوال من به سادگی این است که آیا شخصیت من همانطور که در تصویر نشان داده شده است، 1. آیا می تواند پرواز کند و 2. آیا اگر پرواز کند قابل اعتماد به نظر می رسد؟![تصویر برخی از موجودات بالدار] ((من پست های مشابه را دیده ام اما همه به انواع بال های خاص به پرندگان اشاره می کنند و من متوجه شدم که خفاش ها به نظر می رسد به طور کلی دارای طول بال های کوچکتر هستند، بنابراین من به یک پاسخ خاص برای بال های مبتنی بر تار نیاز دارم. موجودی که در نظر گرفته شده حدود 6 فوت 8 اینچ بلند است و هر بال در طول و حدود 3 برابر عرض آن است که 2.27 فوت است. در نتیجه، مساحت هر بال حدود 2.27x3x6.8 است که 46 فوت مربع است. ساختار اسکلتی عمدتا در پاهای بدنه جامد است و هنگامی که به دست ها و انگشتان دست می رسد، استخوان ها شروع به خارج شدن می کنند. پنجه ها وزن زیادی اضافه نمی کنند، زیرا آنها بیشتر شبیه ناخن های انگشت هستند. | Is my character's wingspan designed well?
My question is simply whether my character as shown in the picture,
1. Would it be able to fly and
2. Would it look believable if it did fly?
, your creature isn't going to have hollow bones, so we should look at the bat, whose bones are delicate and lightweight to get around that fact. The largest bat is the Giant Gold-Crowned Flying Fox \- a heck of a name! - with a wingspan of ~1.7m, and a mass of 1.4kg.
If your putative creature's mass is approximately that of a proportionate weight lifter, you've got (in fermi numbers) a hundred times the mass, and about two-and-a-half times the wingspan. So no. The wings wouldn't be able to support the mass of the body, the muscles would be unable to propel the wings, and the whole apparatus wouldn't work.
Looks cool, though. | وزن تقریبی واقعی مفید خواهد بود، اما پاسخ با داده هایی که تاکنون داده اید این است: 1. نه، و 2. مطمئنا، دکتر کرک لانگستروم را ببینید. همانطور که توسط نمایش ما از فرشتگان، اژدها و غیره نشان داده شده است، انسان ها بیشتر از تمایل به خرید در توانایی یک مخلوق برای پرواز حتی اگر آن را به طور فیزیکی نمی تواند. به عنوان یک پستاندار (من فرض می کنم) ، مخلوق شما نمی خواهد به استخوان های توخالی داشته باشد، بنابراین ما باید به خفاش نگاه کنیم، که استخوان های ظریف و سبک برای دور زدن این واقعیت است. بزرگترین خفاش غول پیکر پرنده پرنده است - چه نامی! - با پهنای ~ 1.7m، و جرم 1.4kg. اگر جرم مخلوق خلاق خود را به طور تقریبی که از وزن متناسب بلند کننده، شما تا به حال (در فرمی) صدها بار تعداد جرم، و در مورد دو و یک نیم بار هیچ بال. بنابراین بال ها قادر به حمایت از دستگاه نمی شود، به نظر می رسد، و عضلات بدن قادر به خنک کردن نیست. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک زندان حوریان دریایی کار می کند؟ من سعی می کنم یک تمدن حوریان دریایی بنویسم، اگرچه من یک مانع بزرگ در هنگام توسعه یک سیستم عدالت کیفری دارم. حوریان دریایی من تنفس کننده های هوا هستند (مانند نهنگ ها) بنابراین من مطمئن نیستم که چگونه می توانم یک سیستم بازداشت بدون غرق کردن آنها به مرگ داشته باشم. دقیقاً چگونه می توانم از این مانع عبور کنم؟ | How would a mermaid jail work?
I'm trying to write a mermaid civilization, although I have one major roadblock when developing a criminal justice system. My mermaids are air breathers (like cetaceans) so I'm not sure how I would have a system of detainment without drowning them to death. How exactly could I get around this hurdle? | ## You don't need prisons
_" I'm not sure how I would have a system of detainment without drowning them to death."_ Well, don't have a system of detainment then. Public drownings are the social event in town. There are snacks, you get to bond with your neighbors and you get to make bets on which prisoner will last the longest.
Imprisonment is expensive. This has always been the norm in human history. Have a system of either corporal punishment, mutilition, banishment or death sentences. Slavery could be combined with branding criminals.
For detainment you could just use a rope around the neck and their hands and guards. Alternatively, you could bind groups of prisoners together so that they can't escape unless they reach a marvelous level of coordination. | ## شما به زندان نیاز ندارید _" من مطمئن نیستم که چگونه می توانم یک سیستم بازداشت بدون غرق کردن آنها به مرگ داشته باشم. "_ خوب، پس از آن یک سیستم بازداشت نداشته باشید. غرق عمومی یک رویداد اجتماعی در شهر است. میان وعده ها وجود دارد، شما با همسایگان خود ارتباط برقرار می کنید و شما می توانید شرط بندی کنید که کدام زندانی طولانی ترین طول می کشد. زندان گران است. این همیشه در تاریخ بشر معمول بوده است. یک سیستم از مجازات بدنی، جراحت، تبعید یا مجازات اعدام داشته باشید. برده داری می تواند با علامت گذاری جنایتکاران ترکیب شود. برای بازداشت شما فقط می توانید از یک طناب در اطراف گردن و دستان آنها و نگهبانان استفاده کنید. در عوض، شما می توانید گروه هایی از زندانیان را با هم ببندید تا آنها نتوانند فرار کنند مگر اینکه به یک سطح شگفت انگیز از هماهنگی برسند. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه می توانم لباس را برای گمنام ها طراحی کنم؟ من در حال کار بر روی ایجاد یک فرهنگ پیش صنعتی از گمنام های تندرا هستم که گله های بزرگ را جمع می کنند، حیواناتی مانند یاک با بدن های بزرگ و پشم ضخیم، اما من مشکل دارم که بفهمم لباس آنها چگونه خواهد بود. آنها قطعا باید به اندازه کافی گرم باشند تا به آنها اجازه دهند تا در دمای سرد زمستان طولانی زنده بمانند، احتمالا با استفاده از پشم ارائه شده از مخلوقات خود، اما من مطمئن نیستم که چگونه به نظر می رسد یا حتی برای افرادی که باید مقدار زیادی فعالیت بدنی انجام دهند کار می کند. هر پاسخی کمک می کند! | How do I design clothing for nomads?
I'm working on creating a pre-industrial culture of tundra-nomads that herd large, yak-like beasts with large bodies and thick wool, but I'm having trouble figuring out what their clothing would look like. They would definentially have to be warm enough to allow them to survive through the cold temperatures of the long winter, probably by implementing the wool provided from their creatures, but I'm not sure how it would look or even function for a people who have to do a large amount of physical activity. Any answer helps! | **Herd Beast Hide Coat**
![enter image description here](
The above is a Sami Reindeer hide coat. The Sami are a nomadic people who traditionally herd reindeer in Northern Scandinavia.
![enter image description here](
Of course there are also less rugged traditional wear. Perhaps something like this was worn under the parka and around the house.
![enter image description here](
I cannot tell you how much of the above is actually traditional and how much is "for the tourists". But it is a starting point to start researching for yourself.
Certainly a reindeer hide coat sounds like good weather protection. But it is stiff and waterproof since you have the reindeer skin and not just the fur coat. So you need something less hairy to wear underneath.
Also check out the Karelians, the Native Americans/Canadians, and the Nenets people in North Mongolia. | این یک کت پوست گوزن است. سامی ها یک قوم کوچکی هستند که به طور سنتی گوزن را در شمال اسکاندیناوی پرورش می دهند. البته لباس های سنتی کمتر خشن نیز وجود دارد. شاید چیزی شبیه به این در زیر پارکا و در اطراف خانه پوشیده شده باشد. من نمی توانم به شما بگویم که چه مقدار از موارد فوق در واقع سنتی است و چه مقدار "برای گردشگران" است. اما این یک نقطه شروع برای شروع تحقیق برای خودتان است. مطمئناً یک کت پوست گوزن به نظر محافظت از آب و هوا خوب می رسد. اما سخت و ضد آب است زیرا شما پوست گوزن را دارید و نه فقط کت. بنابراین شما نیاز به چیزی کمتر موی برای پوشیدن دارید. همچنین به کارلی ها ، آمریکایی های بومی / کانادایی ها و مردم ننتس در شمال مغولستان نگاه کنید. | stackexchange-worldbuilding |
null | نژادها بر اساس نشانه های زودیاک: وزن چیست؟ من در حال حاضر در وسط طراحی یک نژاد برای دنیای خود هستم، اما با یک مشکل روبرو شدم. می بینید، فرم یک عضو از این نژاد بستگی به زمانی دارد که در طالع بینی متولد می شوند. من یک نژاد برای همه نشانه ها به جز وزن دارم: * Capricorn: Goat Race * Aquarius: Water Spirit * Pisces: People Of Mer (چندین نژاد ممکن) * Aries: Sheep/Ram Race * Taurus: Taurian Race/centaur, cattaur, cowtaur etc * Gemini: Dual Personalities * Cancer * Leo: Natural Biological Body Armor *: Cat-kin (چندین نژاد ممکن) * Virgo: Breathing Beauty/Always Female/Dadry * Scorpio:??? * Scorpio: Dr (Dr=Aideriderider) * Sagittrachid * Sagittarius: Wood Elf: Wood Elf: Wood Elf: Wood Elf: Wood Elf: Wood Elf: Wood Elf: Wood Elf: Wood | Races based on zodiac signs: what would Libra be?
I am right now in the middle of designing a race for my world, but I have run into a problem. You see, the form a member of this race has depends on when they are born in the horoscope. I have a race for all of the signs but Libra:
* Capricorn: Goat Race
* Aquarius: Water Spirit
* Pisces: People Of Mer (Multiple possible races)
* Aries: Sheep/Ram Race
* Taurus: Taurian Race/centaur, cattaur, cowtaur etc
* Gemini: Dual Personalities
* Cancer: Natural Biological Body Armor
* Leo: Cat-kin (Multiple possible races)
* Virgo: Breath Taking Beauty/Always Female/Dryad
* Libra: ???
* Scorpio: Scorpion Drider (Drider=Arachnid centaur)
* Sagittarius: Wood Elf
What form could my species take if they were a Libra? It needs to be a race that either fits with the word "Libra", or can be connected with the scales symbol. | **Justice is Blind**
 Humans with no eyes but very good at making impartial decisions. They make good judges.
(2) Humans with no eyes but other senses enhanced.
(3) Echolocating bat people.
 انسان هایی که چشم ندارند اما در تصمیم گیری بی طرفانه بسیار خوب هستند. آنها قاضی های خوبی هستند. (2) انسان هایی که چشم ندارند اما حواس دیگرشان تقویت شده است. (3) مردم خفاش ها.! | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه می توانم قاعده برگمن را در جمعیت انسان های آب و هوای سرد دور بزنم؟ من در حال کار بر روی یک محیط با جمعیت بزرگ بومی انسان هایی هستم که در یک محیط یخ زده در طول سال زندگی می کنند، تا حدودی شبیه به دنیای واقعی قطب جنوب است. این انسان ها باید از نظر بیولوژیکی به سایر جمعیت ها شبیه باشند، با این حال آنها به طور متوسط از سایر انسان ها بلندتر و لاغر تر هستند، حدود 6'0 "به 6'4". مهم است که این یک جمعیت بلند مدت است، نه یک گروه از مهاجران اخیر. قواعد برگمن و آلن نشان می دهد که این جمعیت باید برای کوتاه تر، محکم تر و چرب تر از جمعیت بلند و لاغر محیط های گرم تر و خشکتر سازگار شده باشد. چه دلایلی می توانم برای توضیح این مجموعه غیر معمول از انطباق با آب و هوای آنها ارائه دهم؟ | How can I bypass Bergmann's rule in cold weather populations of humans?
I am working on a setting with a large native population of humans who live in a year-round freezing environment, somewhat akin to the real world Antarctic. These humans should be as biologically similar to other populations as possible, however they will be taller and thinner on average than other humans, around 6'0" to 6'4".
It is important that this is a long-term population, not a group of recent migrants. Bergmann and Allen's rules suggest that this population should have adapted to be shorter, stockier, and fattier than the tall and lean populations of warmer, arid environments. What reasons can I give to explain this unusual set of adaptations for their climate? | Another stronger evolutionary pressure could become more important than the baseline evolutionary pressure to be short, stocky, and fat (with those evolutionary pressures dealt with another way, such as warm clothing).
For example, suppose that the region is full of short, stocky, and fat giant killer walruses.
, but you to be able to reach handholds when climbing, so you want to have long limbs and height.
. به عنوان مثال ، فرض کنید که منطقه پر از خرس های قاتل غول پیکر کوتاه ، بدبختی و چاق است.![تصویر تصویر در اینجا] _(تصویر حمله Walrus در ویکی پدیا_ روشی که مردم محلی از آنها زنده می مانند این است که در شکاف های باریک در یخ که شکارچیان چاق آنها نمی توانند به آنها برسند ، یا با بالا رفتن به قفسه های بالای یخ یا پایین رفتن به شکاف هایی که طول و ارتفاع آن را آسان تر می کند ، و نازک تر بودن آن را آسان تر می کند. به طور کلی ، هنگام به چالش کشیدن جاذبه ، شما می خواهید سبک باشید (که نازک و بدبختی نیست) ، اما می توانید هنگام بالا رفتن به دست ها برسید ، بنابراین می خواهید طول و ارتفاع داشته باشید![تصویر تصویر در اینجا] | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک سیاره می تواند به طور منطقی ابرهای سبز داشته باشد اما هنوز هم قابل سکونت باشد؟ من در حال حاضر روی یک بازی با برخی از دارایی های از پیش تعیین شده کار می کنم، و یکی از مناطقی که در حال توسعه آن هستم در یک سیاره جنگلی کوهستانی و سرسبز با ابرهای سبز کم آویزان و یک مه سبز مانند عمومی رخ می دهد. چه عواملی می توانند باعث شوند که یک سیاره به طور منظم این شرایط جوی سبز را توسعه دهد در حالی که قابل سکونت باقی می ماند؟ | How could a planet logically have green clouds but still be habitable?
I am working on a game currently with some predetermined assets, and one of the areas I am developing takes place on a mountainous, lush jungle planet with low-hanging green clouds and a general green fog-like haze.
What factors could cause a planet to regularly develop these green atmospheric conditions while remaining habitable? | Algae. You could simply state that on this planet there is some kind of micro- algae that lives in the tiny droplets of water that make up the fog and the clouds and that happens to be green. | شما به سادگی می توانید بگویید که در این سیاره نوعی میکرو جلبک وجود دارد که در قطرات کوچک آب زندگی می کند که مه و ابرها را تشکیل می دهد و این اتفاقا سبز است. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه عملیات استخراج در مقیاس بزرگ می تواند یک منطقه خشک را غیرقابل سکونت کند؟ داستانی که من روی آن کار می کنم شخصیت ها را به یک سیاره نسبتاً خشک بازمی گرداند که به شدت توسط یک شرکت بین سیاره ای استخراج شده است. این باعث شد که بیشتر سیاره غیرقابل سکونت شود و جمعیت محلی (که زنده ماندند) را مجبور به مهاجرت از منطقه کرد. در این داستان کاملاً مشخص است که بشریت می تواند تا حدودی بر محدودیت های منابع یک منطقه (مانند دسترسی به آب و غذا) به دلیل نفوذ گسترده این شرکت غلبه کند. من می خواهم بدانم که استخراج در مقیاس بزرگ در بخش های بزرگی از یک سیاره چه تاثیری می تواند داشته باشد که بدون اتکا به محدود کردن دسترسی به منابع (مانند آب) ، آن را برای سکونت انسان نامناسب می کند. | How could large scale mining operations render an arid region unlivable?
A story I am working on sees the characters returning to a fairly arid planet that was mined heavily by an interplanetary corporation. This left most of the planet uninhabitable and forced the local population (that survived) to migrate from the region. In this story, it is fairly well established that humanity can to a degree overcome resource limitations of a regions (such as access to water and food) due to this corporation's wide influence.
I want to know, what effects could aggressive large-scale mining have on large portions of a planet that would leave it unfit for human habitation without relying on limiting access to resources (such as water)? | **Mine tailings**
The first thought was about all the acids that are used to extract the base elements from the ore. However, they would be deadly, but they will form a localised pollution. On the other hand before the leaching step the ores are usually crushed until they form a fine powder. Your planet might be rich in heavy metals that would be no longer useful in future industrial processes, mercury and lead could be the first candidates you could add cadmium. All the unwanted heavy metals could form toxic micro-crystals embedded in the grains of the mine tailings. Constantly blown by the winds the powder of such tailings could easily render wide areas uninhabitable.
BTW This is nothing exotic fine powdered mine tailings are already a serious problem here on Earth, the abundance of heavy metals on your planet would just make them a little bit deadlier. | ** زباله های معدن ** اولین فکر در مورد تمام اسیدهایی بود که برای استخراج عناصر پایه از سنگ معدن استفاده می شود. با این حال، آنها کشنده خواهند بود، اما آنها یک آلودگی محلی را تشکیل می دهند. از سوی دیگر قبل از مرحله شستشوی سنگ معدن ها معمولا تا زمانی که یک پودر ظریف تشکیل می دهند، خرد می شوند. سیاره شما ممکن است غنی از فلزات سنگین باشد که دیگر در فرآیندهای صنعتی آینده مفید نخواهد بود، جیوه و سرب می تواند اولین کاندیداهای شما باشد که می توانید کادمیوم را اضافه کنید. تمام فلزات سنگین ناخواسته می توانند میکرو کریستال های سمی را در دانه های زباله های معدن ایجاد کنند. پودر چنین زباله هایی که به طور مداوم توسط بادها منفجر می شوند، می تواند به راحتی مناطق گسترده ای را غیر قابل سکونت کند. BTW این چیزی نیست که پودر معدن های ظریف در حال حاضر یک مشکل جدی در اینجا روی زمین است، فراوانی فلزات سنگین در سیاره شما فقط آنها را کمی مرده تر می کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا مارمولک ها می توانند Korset بپوشند؟ Korset یک قطعه لباس مفید است. در حالی که آنها می توانند برای شکل دادن به بدن استفاده شوند، همچنین می توانند به منظور پشتیبانی از لباس های دیگر نیز استفاده شوند در حالی که قابلیت شکل دادن برای پرندگان مفید نیست، موجودات دیگری نیز وجود دارند که نیاز به توجه دارند، مانند مارمولک ها مانند پستانداران، مارمولک ها دارای دنده های متحرک هستند که می توانند برای تنفس حرکت کنند. با این حال، آنها همچنین یک قفسه سینه کامل مانند پرندگان دارند. این قفسه سینه نیز به طور منحصر به فرد انعطاف پذیر است با توجه به ماهیت بدنه مارمولک، آیا مارمولک های انسان نما می توانند برای شکل دادن به بدن خود از Korset استخوان دار استفاده کنند؟ | Could Lizardfolk Wear Corsets?
Corsets are a useful piece of clothing. While they can be used to shape the body, they can also serve the purpose of supporting other clothing
While the shaping functionality is not useful to avians, there are other beings that need consideration, such as lizards
Like mammals, lizards have mobile ribs that can move to breathe. However, they also have a complete ribcage as in birds. This ribcage is also uniquely flexible
Given the nature of the lizard torso, could humanoid lizards wear boned corsets to shape their bodies? | **Yes, they could.**
I wear a vest-styled corset with steel boning to help support a very heavy leather and brass kilt as part of a steampunk costume. This corset has boning on all sides that extends from my hips, up and over my ribcage. The boning that extends over my ribcage is what I base this answer on.
Wearing this corset allows my chest to expand, but prevents me from arching forward or backwards as far as I can without it. So, they would definitely lose some of their extra flexibility. But they would still be able to breathe and move their arms. | ** بله، آنها می توانند.** من یک کورسِت به سبک جلیقه با استخوان فولادی می پوشم تا به پشتیبانی از یک کیلت چرم و برنجی بسیار سنگین به عنوان بخشی از یک لباس استیمپانک کمک کند. این کورسِت دارای استخوان در همه طرف است که از باسن من، بالا و بالای قفسه سینه من گسترش می یابد. استخوان که بیش از قفسه سینه من است که من این پاسخ را بر اساس آن است. پوشیدن این کورسِت اجازه می دهد تا سینه من گسترش یابد، اما من را از خم شدن به جلو یا عقب تا آنجا که من بدون آن می توانم جلوگیری می کند. بنابراین، آنها قطعا برخی از انعطاف پذیری اضافی خود را از دست خواهند داد. اما آنها هنوز قادر به نفس کشیدن و حرکت بازوهای خود خواهند بود. | stackexchange-worldbuilding |
null | زنده ماندن از سفر در زمان با استفاده از سیاهچاله ها یا کرمچاله ها با این فرض که امکان استفاده از سیاهچاله یا کرمچاله برای سفر به جلو در زمان با مقدار نسبتا کمی از زمان (به عنوان مثال 2000 سال) بدون سفر به فاصله قابل توجهی یا هیچ فاصله ای از سوراخ وجود دارد. این ایده این است که مسافران می توانند عمداً بدون پیری به جلو بروند (ضروری نیست که بتوانند به عقب سفر کنند) و صدها یا هزاران سال در آینده به همان / مکان مشابه برسند. بیایید بگوییم سیاهچاله پیش از آن وجود دارد در حالی که کرمچاله ساخته شده است و هر دو در محدوده تمدن فضایی هستند. چگونه مسافران می توانند از اسپاگتی شدن زنده بمانند و سپس به طور کامل بازگردند؟ با استفاده از یک سفینه فضایی یا برخی از دستگاه های دیگر؟ | Surviving time travel using black holes or wormholes
Operating under the assumption that it is possible to use a black hole or wormhole to travel forward in time by a relatively small amount of time (e.g. 2,000 years) without travelling a significant distance or any distance at all from the hole. The idea is that the passengers could deliberately leap forward in time (they wouldn't necessarily need to be able to travel back) without ageing and arrive in the same/a similar place hundreds or thousands of years in the future. Let's say the black hole is preexisting whereas the wormhole is manufactured and both are within range of the space-faring civilisation.
How could the travellers survive spaghettification and then return safely? Using a spaceship or some other device entirely? | If you talk about someone being able to walk into a black hole, then you've already left the laws of physics, so you can use the same logic to allow the person to survive.
Really, though, time dilation near a black hole is so severe that they wouldn't have to walk into it, they could just go near it. For a supermassive black hole, the tidal forces wouldn't even be as severe. You couldn't instantly jump through time, but you could move forward at super-speed just by passing near it. | اگر شما در مورد کسی صحبت می کنید که قادر به راه رفتن به یک سیاه چاله است، پس شما قبلا قوانین فیزیک را ترک کرده اید، بنابراین شما می توانید از همان منطق برای اجازه دادن به شخص برای زنده ماندن استفاده کنید. در واقع، با این حال، گسترش زمان در نزدیکی یک سیاه چاله آنقدر شدید است که آنها مجبور به راه رفتن به آن نمی شوند، آنها فقط می توانند به آن نزدیک شوند. برای یک سیاه چاله فوق العاده عظیم، نیروهای مد و جزر حتی شدید نخواهد بود. شما نمی توانید بلافاصله از طریق زمان پرش کنید، اما شما می توانید با سرعت فوق العاده به جلو حرکت کنید فقط با عبور از نزدیک آن. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه می توان تکامل بیگانه واقعی را در یک سیاره باتلاق ایجاد کرد؟ (مانند داگوبا از جنگ ستارگان) اساساً، من کنجکاوم بدانم که چه گونه های حیات حیوانی (نیم پیچیده، چند سلولی) به احتمال زیاد در سیارات با جاذبه مشابه مریخ و زمین توسعه می یابند. | How to create realistic alien evolution in a swampy planet? (Like dagobah from Star Wars)
Essentially, I’m curious to know what would be the most likely (semi-complex, multicellular) animal lifeforms to develop on planets with gravity similar to Mars and Earth. | Honestly, roaches, kind of like District 9. They would be intelligent enough and have many usable limbs. This question is kind of vague so almost anything can work here, even a blob-person. | صادقانه بگویم، سوسک ها، مثل منطقه 9 هستند. آنها به اندازه کافی باهوش هستند و دارای اندام های قابل استفاده زیادی هستند. این سوال کمی مبهم است، بنابراین تقریبا هر چیزی می تواند در اینجا کار کند، حتی یک شخص پف. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا انرژی جنبشی را می توان به خنک کننده تبدیل کرد؟ در یک سناریوی فرضی، من سعی می کنم یک شی را طراحی کنم که هر چه سریعتر حرکت کند، هر چه بیشتر چیزی را که با آن در تماس است، خنک کند. انواع مختلفی از مواد وجود دارد که می توانند انرژی را به برق تبدیل کنند یا ترکیبات را ترکیب / جدا کنند، اما آیا من با قرار دادن چنین دستگاهی قوانین ترمودینامیک را نقض می کنم؟ بیایید بگوییم برای هر چند ژول انرژی جنبشی که دارد، 90 درصد از آن ژول ها را برای انجام نوعی کار استفاده می کند، برخی از مواد شیمیایی را فیوز می کند، برخی از انواع مغناطیس را حرکت می دهد، به گونه ای که این است که چند ژول از یک شی در تماس گرفته شده و به نوعی یا شکل در جهت مخالف تماس تابیده می شود. آیا این از لحاظ فیزیکی ممکن است؟ | Can kinetic energy be converted into cooling?
In a hypothetical scenario, I'm trying to design an object where, the faster it moves, the more it cools something it comes into contact with it.
There's all kinds of materials that can convert energy into electricity or combine/dissociate compounds, but am I breaking any thermodynamical laws by posing such a device? Let's say for however many joules of kinetic energy it has, it uses 90% of those joules to do some kind of work, fuse sime kind of chemicals, move some kinds of magnets, in a way such those those are how many joules taken from an object in contact and radiated in some way shape or form in the opposite direction of contact. Is that physically possible? | It is very possible.
**You have invented wind.**
![wind](
<
The faster it moves against an object, the more the object is cooled. It is because more molecules of gas come in contact with the object, each carrying away some heat energy. It would be very easy and very plausible to use in a story. | این بسیار ممکن است. ** شما باد را اختراع کرده اید.* *! [wind] ((< هرچه سریعتر در برابر یک شی حرکت کند، شی بیشتر خنک می شود. این به این دلیل است که مولکول های بیشتری از گاز با شی تماس می گیرند، هر کدام از انرژی حرارتی را حمل می کنند. استفاده از آن در یک داستان بسیار آسان و بسیار قابل قبول خواهد بود. | stackexchange-worldbuilding |
null | بنابراین، من در حال توسعه یک پروژه جهانی سازی هستم، و من با ستاره این سیاره یک مشکل دارم، این سیاره به نام Xin Anhui نامیده می شود، که به معنی "Anhui جدید" است یک استان در چین، بر اساس این واقعیت است که فاتحان اسپانیایی شهرها و شهرک ها را به عنوان شهرها در اسپانیا نامگذاری کردند، ستاره این سیستم "Huǒqiú" نامیده می شود، توپ آتش به زبان انگلیسی، این ستاره یک نوع G است، درست مانند خورشید ما، اما یک چرخه 13 ساعته دارد، و سیاره کمی کوچکتر از زمین است، با توجه به اینکه در خانه ما ستاره خورشید نامیده می شود، و این رویداد "خورشید" نامیده می شود، این یک Huǒqiúrise، Huǒqiúset یا شاید نامی است که به تاریکی اشاره می کند، زمانی که صلح، تغییر شب، من دوست دارم نام های دیگر را برای این رویداد متقاعد کننده بشنوم. | how would you call a star when referring to a "sunset" or "sunrise"
So, I've been developing a worldbuilding project, and I have an issue with this one planet's star, the planet it's called Xin Anhui, that means "new Anhui" a province in China, based on the fact that spanish conquistadors named towns and settlements like towns back in spain, the star of this system is called "Huǒqiú", fireball in english, this star is a G type, just like our sun, but it has a 13 hour daycycle, and the planet is slightly smaller than earth, having in mind that in our homestar is called Sun, and the event is called "sunrise" it would be a Huǒqiúrise?, Huǒqiúset?, or maybe a name referring to darkenss, peace when the night comes, change, , I would love to hear other more convincing names for the event.
Thank you in advance | Why wouldn't they still just call it sunrise/sunset? they would probably refer to the star at the centre of their solar system as a sun.
It's a fairly common trope in sci-fi settings that Earth and our sun get renamed to something more specific, so Terra orbits Sol, Xin Anhui orbits Huǒqiú.
the sun then loses it's status as a proper noun and just becomes the reference to the local star so you don't need to change all the related terms. What term will you use for the burn you get for being outside all day, Huǒqiúburn? | چرا آنها هنوز هم آن را طلوع آفتاب / غروب آفتاب نمی نامند؟ آنها احتمالاً به ستاره در مرکز منظومه شمسی خود به عنوان خورشید اشاره می کنند. این یک اصطلاح نسبتاً رایج در تنظیمات علمی تخیلی است که زمین و خورشید ما به چیزی خاص تر تغییر نام می دهند، بنابراین Terra به دور Sol می چرخد، Xin Anhui به دور Huǒqiú می چرخد. خورشید سپس جایگاه خود را به عنوان یک اسم خاص از دست می دهد و فقط به ستاره محلی اشاره می کند بنابراین شما نیازی به تغییر تمام اصطلاحات مرتبط ندارید. چه اصطلاحی برای سوختگی که برای تمام روز خارج از خانه دارید، Huǒqiúburn استفاده خواهید کرد؟ | stackexchange-worldbuilding |
null | چه نوع پرنده ای می تواند در سیستم های غار من زندگی کند؟ داستانی که من سعی می کنم بنویسم در زیر زمین در سیستم غارها اتفاق می افتد که از رودخانه های زیرزمینی یا یک سیستم ریشه ای عظیم که شروع به پوسیدن کرده است. ایجاد یک راهرو کروی بلند تا 30 متر و به طور متوسط حدود 10 متر است. برخی از این غارها دارای حیات گیاهی و حیوانی فراوان هستند. نور از کریستال می آید و تهویه فقط کار می کند (من در حال حاضر چیزی ندارم اما این یک نگرانی برای این سوال نیست) فرضیه من این است که پرندگان مانند کسانی که در جنگل زندگی می کنند در سه باید قادر به زندگی در چنین سیستمی به همان شیوه ای که حیوانات زمینی انجام می دهند اما من مطمئن نیستم یا اگر برخی از گونه ها برای آن بهتر از دیگران باشند؟ | What type of birds can live in my systems of caves?
The story I am trying to write happens underground in system of caverns that originate from either underground rivers or a massive roots system that have begun to rot. Creating mostly long spherical hallway up to 30 meters wide and tall with an average around 10 meters
Some of those caverns have abundant plant and animal life.
The light came from crystal and the aeration just work (I have nothing right now but it's not a concern for the question)
My hypothesis is that birds like those that live in forest in the three should be able to live in such a system the same way that the land animal does but I am unsure of it or if some species would be better for it than other? | **Cave Swiftlets**
![enter image description here](
These guys nest in caves and make their nests glued to the rock face by gumming together vegetation with their saliva. The nests are a delicacy and are harvested by cave acrobats.
![enter image description here](
The swiftlets don't mind the dark. They have relatives -- other swifts and swallows -- that also make their nests glued to sheer surfaces. The common swallow:
![enter image description here](
On the other hand, these guys do not hunt in the caves. They nest in caves BECAUSE the caves are devoid of other life. So they are safe from predators. If the cave has loads of animals it is no longer a safe nest site.
Perhaps the birds nest in some of the less accessible cracks of the caves. For example there used to be a long, thin and twisting tree root that decayed. The birds nest in the tunnel left behind. | ** سوئیفت های غار **![در اینجا توضیحات تصویر را وارد کنید]( این افراد در غارها لانه می سازند و لانه های خود را با چسباندن گیاهان با بزاق خود به روی صخره می چسبانند. لانه ها یک غذای خوشمزه هستند و توسط آکروبات های غار برداشت می شوند.![در اینجا توضیحات تصویر را وارد کنید]( سوئیفت ها از تاریکی بیزار نیستند. آنها خویشاوندان - سوئیفت ها و بلقان های دیگر - دارند که لانه های خود را به سطوح صاف چسباندند. بلقان معمولی:![در اینجا توضیحات تصویر را وارد کنید]( از سوی دیگر ، این افراد در غارها شکار نمی کنند. آنها در غارها لانه می سازند زیرا غارها از زندگی دیگر خالی هستند. بنابراین آنها از شکارچیان در امان هستند. اگر غار دارای حیوانات زیادی باشد ، دیگر مکان امن نیست. شاید لانه پرندگان در برخی از حفره های کمتر قابل دسترسی از غارها باشد. به عنوان مثال ، قبلاً یک درخت نازک و طولانی وجود داشته است و پرندگان که در پشت تونل لانه کرده اند ، ریشه ویران شده اند. | stackexchange-worldbuilding |
null | چه چیزی می تواند اتمسفر مطلوب برای زندگی و بشریت در زمین باشد؟ # سوال بدیهی است که اتمسفر زمین برای زندگی خوب است، اما آیا امکان دارد که از گازهایی تشکیل شده باشد که زندگی را آسان تر کند؟ اگر بله، از چه چیزی تشکیل شده است؟ # ایده من من یک ایده خشن از چیزی در این زمینه دارم: ** فشار 1.5 اتمسفر- ** با اتمسفر متراکم تر، موجودات پرنده باید زمان بیشتری را در حال شنا کردن داشته باشند ** حدود 30٪ غلظت اکسیژن- ** زیر 0.5 بار فشار جزئی، به طوری که انسان ها نمی توانند مسموم شوند، اما هنوز هم می توانند به طور موثر نفس بکشند ** غلظت دی اکسید کربن بین 0.5٪ و 0.1٪ - ** اجازه دهید گیاهان انرژی بیشتری از طریق فتوسنتز تولید کنند ** غلظت بیشتری از بخار آب ** به دلیل دمای بالاتر و چگالی بیشتر اتمسفر، بخار آب می تواند "در خشکی" باشد، اجازه می دهد تا رطوبت بیشتر از داخل زمین منتقل شود | What would be the optimal atmosphere for Earth's life and humanity?
# Question
Obviously Earth's atmosphere is just fine for life it, but is there a possibility of one composed of gases that would make life have an easier time living? If yes, what would it consist of?
# My idea
I have a rough idea of something along those lines:
**-1.5 atm pressure-** with denser atmosphere, flying creatures should have easier time staying afloat
**-around 30% Oxygen concentration-** below 0,5 bars of partial pressure, so that humans won't get intoxinated, but still would be able to breathe more efficiently
**-Carbon Dioxide concentration between 0,5% and 0,1%-** to let plants generate more energy via photosynthesis
**-higher concentrations of water vapour-** due to higher temparature and atmospheric density, more water vapour could "fit in", allowing moisture to get transported further inland than on Earth | **Hot and Humid**
![enter image description here](
The rainforest is full of life. Let's crank up the heat and humidity and go back to a planet covered in primeval jungle.
Rainforests like the heat. Raise greenhouse gas levels to up the temperature. Sea levels will rise and wash away those pesky humans. But life finds a way. | ** گرم و مرطوب **! [در اینجا توضیحات تصویر را وارد کنید] ((جنگل های بارانی پر از زندگی است. بیایید گرما و رطوبت را بالا ببریم و به سیاره ای که با جنگل های اولیه پوشیده شده است برگردیم. جنگل های بارانی گرما را دوست دارند. سطح گازهای گلخانه ای را برای بالا بردن دما افزایش دهید. سطح دریا افزایش می یابد و آن انسان های آزاردهنده را شستشو می دهد. اما زندگی راهی پیدا می کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | راه حل های بیش از حد جمعیت برای یک نژاد جاودان تصور کنید شهری پر از افرادی که جاودان هستند؛ آنها نمی توانند با پیری بمیرند و سلاح های معمولی نمی توانند آنها را صدمه بزنند یا بکشند. بنابراین دولت باید راه هایی برای غلبه بر مشکلات بیش از حد جمعیت خود پیدا کند. پس از اعتراض به تلاش های قبلی آنها برای رسیدگی به وضعیت با اعدام، آنها با سلاح هایی با مواد ویژه ای که اساساً با جاودانگی آنها مقابله می کند، توسط دولت ملت یا شهر اعدام شدند. راه عاقلانه ای برای رسیدگی به این مسئله چیست؟ | Solutions for overpopulation for an immortal race
Imagine a city full of people that are immortal; they can't die by aging and normal weapons can't hurt or kill them. So the government needs to find ways to overcome its overpopulation issues.
After a protest of their previous attempts to handle the situation by execution, they were executed by weapons with special material that basically counters their immortality, by the government of the nation or city.
What is a sensible way to handle this issue? | # Calling 2BR02B
> "Thank you, sir," said the hostess. "Your city thanks you; your country thanks you; your planet thanks you. But the deepest thanks of all is from all of the future generations."
There are two measures of population control:
The federal buraeu of Termination has set up an assisted suicide line, allowing every person to voluntarily end their life in a painless manner. They also track all other deaths, resulting in a quite well known number of population.
But now let's assume people learned from the murder incident described in the short story. Instead of driving people mad and go to kill to make space, they prevent the tragedy in the first place. The federal bureau of Beginning is the administration considering birth licensesing. Without such a license it is impossible to get the needed fertility treatments to counteract the contraceptives that are administered with every and all food that can be bought. | # تماس با 2BR02B > "متشکرم آقا" میزبان گفت. "شهر شما از شما تشکر می کند؛ کشور شما از شما تشکر می کند؛ سیاره شما از شما تشکر می کند. اما عمیق ترین تشکر از همه از همه نسل های آینده است". دو اقدام کنترل جمعیت وجود دارد: buraeu فدرال از پایان دادن به یک خط خودکشی کمک ایجاد کرده است، اجازه می دهد تا هر فرد به طور داوطلبانه به پایان زندگی خود را به شیوه ای بدون درد. آنها همچنین ردیابی تمام مرگ و میر دیگر، در نتیجه یک تعداد کاملا شناخته شده از جمعیت. اما در حال حاضر اجازه دهید مردم آموخته از حادثه قتل توصیف شده در داستان کوتاه. به جای رانندگی مردم دیوانه و رفتن به کشتن برای ایجاد فضا، آنها جلوگیری از تراژدی در وهله اول. دولت فدرال از آغاز است که در نظر گرفتن مجوز تولد. بدون چنین مجوز آن است که غیر ممکن است برای به دست آوردن درمان های باروری مورد نیاز برای مقابله با روش های پیشگیری از بارداری است که با هر غذایی که می تواند خریداری شود. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا یک دسته از سنگ ها می توانند یک مرکز گرانش را تشکیل دهند و در اطراف آن چرخش کنند؟ اساساً، دو سیاره به اندازه زمین با یکدیگر برخورد کرده اند، متلاشی شده اند و گرانش جمعی باعث شده است که آنها در اطراف یک منطقه نیمه مرکزی چرخش کنند. سنگ ها از اندازه سنگ های بزرگ تا 30 کیلومتر طول دارند. آیا گرانش می تواند سنگ ها را حفظ کند، یا باید جادویی وجود داشته باشد؟ | Could a bunch of rocks form a center of gravity and orbit around it?
Essentially, 2 earth sized planets whacked each other, shattered and the collective gravity caused them to orbit around a semi-central area. The rocks range from boulder sized, to 30km long at the widest. Could the gravity sustain the rocks, or would there have to be some magic involved? | You have described a planetary disc, which is the preliminary step for the formation of a planet.
Gravity will keep the fragment orbiting around the center of mass, but mutual interactions will dissipate part of their momentum causing their collapse and coalescence.
It happened also when Theia) impacted Earth, leading to the formation of our Moon. | شما یک دیسک سیاره ای را توصیف کرده اید، که مرحله مقدماتی برای شکل گیری یک سیاره است. گرانش قطعه را در مدار اطراف مرکز جرم نگه می دارد، اما تعاملات متقابل بخشی از حرکت آنها را از بین می برد و باعث فروپاشی و انجماد آنها می شود. این نیز زمانی اتفاق افتاد که Theia) با زمین برخورد کرد، و منجر به شکل گیری ماه ما شد. | stackexchange-worldbuilding |
null | اجسام شناور استاتیک در جاذبه صفر در بازی Ender's، اتاق نبرد از اجسام بزرگ و استاتیک به نام <unk>stars<unk> تشکیل شده است که به صورت الگویی برای ایجاد یک محیط برای برچسب لیزری با جاذبه صفر سازماندهی شده اند. احتمالاً ستاره ها حرکت نمی کنند، زیرا بازیکنان می توانند روی آنها فرود بیایند، از آنها پرش کنند و از آنها به عنوان نقاط گردهمایی استفاده کنند بدون اینکه نگران حرکت حرکت ستاره باشند. همچنین به نظر نمی رسد که آنها به طور فیزیکی به چیزی متصل باشند. من فکر می کردم که اگر این فناوری کار کند، می توانم از آن به عنوان یک مکانیک ساخت و ساز بدون جاذبه صفر در داستانم استفاده کنم. آیا راهی برای یک شی خاص طراحی شده مانند یک ستاره وجود دارد که در یک مکان داده شده در یک فضای بزرگ و به طور خاص طراحی شده بدون تماس فیزیکی نگه داشته شود؟ اولین ایده من القای مغناطیسی از <unk>دیوارها به روی شیء بود، اما فکر نمی کنم که برای چندین شی در مکان های مختلف در همان فضا کار کند. | Static Floating Objects in Zero Gravity
In Ender’s Game, the Battleroom is comprised of large, static objects called “stars” that are organized into patterns to create an environment for zero-gravity Laser Tag. Presumably the stars don’t move, as the players can land on them, jump off of them, and use them as rally points without worrying about their momentum moving the star around. They also don’t seem to be physically moored to anything.
I was thinking that if this tech would work, I could use it as a zero-gravity construction mechanic in my story.
Would there be a way for a specially-designed object, like a star, to be held static in a given location in a large, specially-designed space without physical contact? My first idea was magnetic induction from the “walls” onto the object, but I don’t think that would work for multiple objects in different locations in the same space. | Yes, you absolutely can use magnetic fields to do this. By manipulating the magnetic fields on the boundary of your construction zone using an array of electromagnets, you can create more or less whatever pattern of fields you want inside the volume. If your ‘stars’ are made out of diamagnetic materials, or you mount the right type of magnets to them, they will be repelled by the regions with stronger magnetic fields. You then create a pattern of magnetic fields in the zone that has low-points where you want the stars, and they should find their way there. A simple version of this was demonstrated here: <
Alternatively, you could use sound waves to achieve a similar effect. Place speakers around the construction zone, use them to create a pattern of sound waves in the zone, and let the sound waves push things into position. Best to use frequencies outside the normal hearing range or things will be very loud. This has been done experimentally here: < | بله، شما مطمئنا می توانید از میدان های مغناطیسی برای انجام این کار استفاده کنید. با دستکاری میدان های مغناطیسی در مرز منطقه ساختمانی خود با استفاده از مجموعه ای از الکترومغناطیس ها، می توانید تقریبا هر الگوی میدان را که می خواهید در داخل حجم ایجاد کنید. اگر <unk>stars<unk> شما از مواد دی آمگناطیسی ساخته شده است، یا شما نوع درستی از مغناطیس را به آنها نصب می کنید، آنها توسط مناطق با میدان های مغناطیسی قوی تر دفع می شوند. سپس شما یک الگوی میدان های مغناطیسی را در منطقه ایجاد می کنید که دارای نقاط کم است که در آن شما می خواهید ستاره ها را پیدا کنید، و آنها باید راه خود را پیدا کنند. یک نسخه ساده از این در اینجا نشان داده شد: < به عنوان جایگزین، شما می توانید از امواج صوتی برای دستیابی به یک اثر مشابه استفاده کنید. بلندگوها را در اطراف منطقه ساختمانی قرار دهید، از آنها برای ایجاد یک الگوی امواج صوتی در منطقه استفاده کنید، و اجازه دهید امواج صوتی چیزها را به موقعیت قرار دهند. بهترین استفاده از فرکانس خارج از محدوده شنوایی است یا به طور معمول | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک موجود می تواند یک سیستم تنفسی پرنده مانند کارآمد بدون استخوان های توخالی داشته باشد؟ ایستاده؛ بدون دم. این موجودی است که برای فعالیت بدنی شدید طولانی تر به یک سیستم تنفسی کارآمدتر نیاز دارد. اما به استخوان های قوی مانند پستانداران نیاز دارد. با این حال، کیسه های هوا پرنده به استخوان ها گسترش می یابد، که احتمالا استخوان ها را تضعیف می کند. آن پرواز نمی کند. با بهره وری سیستم پرنده من به این واقعیت اشاره می کنم که پرندگان هوا را به طور مداوم از طریق ریه ها حرکت می دهند، بر خلاف پستانداران که یک وقفه بین هوای تازه دارند.! [تنفسی پرنده] ((آیا این موجود می تواند یک سیستم تنفسی پرنده مانند کارآمد داشته باشد بدون اینکه کیسه های هوا نیاز به گسترش به استخوان های توخالی داشته باشد؟)) | How can a creature have an efficient bird like respiratory system without hollow bones?
Upright; no tail. This is a creature that requires a more efficient respiratory system for longer intense physical activity. But it needs strong bones like mammals have. Bird air sacs extend into the bones, though, which would probably weaken the bones. It does not fly. By bird system efficiency I'm referring to the fact that birds have air constantly moving through the lungs, unlike mammals that have a pause between fresh air.? | ## You don't need pneumatic bone (hollow bone) to have air sacs.
air sacs evolved before hollow bones, pneumatic bones is just a useful extra thing you can do with air sacs once you have them, (you can make bone stiffer). pneumatic bone is not necessary for functional air sacs, most air sacs are not even in bone but in the body cavity.
see the six big air sacs in this image here, they are in the body cavity not bone.
 is the only portion actually inside bone.
 but it is not needed for the air sacs to work.
You may want to check this out (< | ## برای داشتن کیسه های هوا نیازی به استخوان پنوماتیک (خالی استخوان) ندارید. کیسه های هوا قبل از استخوان های خالی تکامل یافته اند، استخوان های پنوماتیک فقط یک چیز اضافی مفید است که می توانید با کیسه های هوا انجام دهید، (شما می توانید استخوان را سفت تر کنید). استخوان پنوماتیک برای کیسه های هوا کاربردی ضروری نیست، اکثر کیسه های هوا حتی در استخوان نیستند بلکه در حفره بدن هستند. شش کیسه بزرگ هوا را در این تصویر در اینجا ببینید، آنها در حفره بدن هستند نه استخوان. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک انسان ماهی را بدون نوار گیج می کنید؟ انسان ماهی ترکیبی از ماهی و انسان است: بدن آنها شبیه به ماهی teleost استاندارد است ، مانند کارپ یا سالمون ، با چهره ، مغز و گلو مانند یک انسان. در حالی که کاملاً آسان است که دهان آنها را با نوار گیج ببندیم ، جهان هیچ نوار گیج ندارد: سطح فناوری در حدود اروپای قرون وسطی است. به نظر می رسد که بسته شدن گیج در اطراف دهان آنها برخی از مشکلات را ایجاد می کند ، مانند این واقعیت که آنها واقعاً پشت سر ندارند ، و به نظر می رسد شکل ، شکل و بافت بدن آنها استفاده از آن را برای قرار دادن گیج ها غیرممکن می کند با توجه به این ، آیا راهی برای گیج کردن یک انسان ماهی بدون نیاز به نوار گیج وجود دارد؟ | How do you gag a fish-person without tape?
The fish-people are hybrids of fish and humans: They have bodies akin to standard teleost fish, such as carp or salmon, with a face, brain, and throat like a human. While it would be quite easy to tape their mouths shut, the world doesn't have any tape: The technology level is around Medieval Europe. Tying a gag around their mouth seems to present some issues, such as the fact that they do not truly have a back of the head, and their body shape, form, and texture seem to make it impossible to use it for affixing gags
Given this, is there a way to gag a fish-person without the need for tape? | **Ball gag.**
 را بردارید، برخی از صفحات زره جانبی را اضافه کنید تا راننده (تا حدودی) پوشش داده شود، و به جای سلاح های نصب شده در جلو، اسلحه های جانبی را اضافه کنید. این میک برای حرکت سریع و چابکی ساخته شده است، به جای قرار دادن آتش سنگین. تصویر ذهنی من حدود 2.5-3 متر بلند و بیش از یک متر پهن / عمیق است (مگر اینکه من یک دم اضافه کنم). آیا برای جلوگیری از سقوط آن، دم / پاهای اضافی لازم است، یا یک جوروسکوپ می تواند نوعی از تعادل آن را داشته باشد؟ | How would an armed bipedal mech stay standing up when moving around
Before you say this is a duplicate of ceramicmrno0b’s post, his is a much larger walker than mine is. Essentially, take an All Terrain Recon Transport I(AT-RT), add some side armor plates so the driver is (somewhat) cased in, and add side mounted weapons instead of front mounted ones. This mech is built for rapid movement and agility, instead of laying heavy fire. My mental image is about 2.5-3m tall and no more than a meter wide/deep (unless I add a tail). Would it be necessary for a tail/additional legs to keep it from falling over, or could a gyroscope of some sort balance it? | **Spinning arms.**
<
. این نوع سرعت در مغز سخت است، بنابراین چگونه می توانم کمک کنم که از یک مشکل بزرگ باشد؟ در پاسخ به نظرات: ((Turtle)) شما می توانید بین سطوح بازی را ترک کنید، که به سادگی با فشار دادن یک دکمه کلاه ایمنی به شما اجازه می دهد تا با زندگی خود ادامه دهید. | Can time go faster in a Matrix than in reality?
So. I've come up with a live-action video game, essentially like Ready Player One or The Matrix. You put on a helmet, which then intercepts your brain signals and causes you to enter a virtual reality.
The game itself is an escape-based game, where you have 1 hour to get into the next level. Of course, going through 20 or so levels like this would take a long time, even if you beat each level first try.
So, I decided I needed to make time go faster for those in the game than for those outside the game. I would prefer each level to last around 5 minutes for the real world (despite being an hour for those inside the game).
This kind of speed up would be tough on the brain, so how can I help mitigate that from being a major problem?
In response to comments:(TurtleTail) You are able to leave the game between levels, simply by pressing a button which allows you to take off the helmet and continue with your life. | In theory the simulation itself wouldn't be the problem, you can easily run something designed to play for an hour in 5 minutes, just like you can fast forward a movie.
However the issue is that the brain would need to be able to keep up, otherwise it would actually just appear as a sped up movie and not like an hours long game.
I can think of two ways to get around the problem. Either by actually speeding up the users brain somehow. Or to link it to a dream like state where the actual gameplay elements would be a couple of minutes then coerce the brain to fill in blanks with dream like memories and emotions in between.
Depending on your setting both could be viable. Be weary though that the first option includes the actual capability to "do an hour of thinking" in a couple of minutes. This kind of tech would ripple through your entire world with all it's possible up and downsides. | در تئوری، شبیه سازی به خودی خود مشکل نخواهد بود، شما به راحتی می توانید چیزی را اجرا کنید که برای یک ساعت در 5 دقیقه طراحی شده است، درست مانند اینکه شما می توانید یک فیلم را سریع پیش ببرید. با این حال مسئله این است که مغز باید قادر به نگه داشتن آن باشد، در غیر این صورت در واقع فقط به عنوان یک فیلم سرعت بخش ظاهر می شود و نه مانند یک بازی ساعت طولانی. من می توانم به دو راه برای حل این مشکل فکر کنم. یا در واقع سرعت بخشیدن به مغز کاربران به نوعی. یا آن را به یک حالت مانند خواب که در آن عناصر بازی واقعی چند دقیقه خواهد بود و سپس مغز را مجبور به پر کردن خالی ها با خاطرات و احساسات مانند خواب در میان. بسته به تنظیمات شما هر دو می تواند قابل اجرا باشد. خسته باشید که گزینه اول شامل توانایی واقعی برای "یک ساعت فکر کردن" در چند دقیقه است. این نوع از تکنولوژی در سراسر جهان شما با تمام بالا و پایین های آن ممکن است. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه حلقه های ماه بر امواج تأثیر می گذارند؟ بیایید بگوییم یک سیاره زمینی مانند زمین یک ماه سنگی دارد، و آن ماه حلقه های کوچکی دارد، احتمالاً از جدا کردن یک سیارک، دنباله دار یا چیزی شبیه آن. از تحقیقات شخصی من، من می دانم که ممکن است ماهها حلقه داشته باشند، اما هیچ چیز _مخصوص_ در مورد اینکه چگونه آنها به طور نظری می توانند بر امواج یک سیاره تأثیر بگذارند. آیا این حلقه ها بر امواج سیاره اصلی تأثیر می گذارند؟ صادقانه بگویم، من همچنین مطمئن نیستم که چرا سیاره اصلی فقط حلقه ها را از ماه دور نمی کند، اما این یک ایده جالب است، به هر حال. تنها فکر من برای درمان این است که شاید حلقه ها می توانند به طور موقت در تاریخ سیاره حضور داشته باشند، اما بعداً پراکنده شوند. | How would a moon's rings affect tides?
Let's say an Earth-like terrestrial planet has a rocky moon, and that moon has small rings, probably from pulling apart an asteroid, comet, or something similar. From my personal research, I know it's possible for moons to have rings, but nothing _specifically_ about how they theoretically could affect the tides of a planet.
Would these rings affect the main planet's tides? To be honest, I'm also not sure why the main planet wouldn't just pull the rings away from the moon, but it's an interesting idea, anyway. My only thought to remedy that is perhaps the rings could've been present temporarily in the planet's history, but dispersed later. | Not much differently than the moon already does: the mass of the ring is almost negligible when compared to that of the moon, and since they are gravitationally bound to it, one can model them in the same center of mass.
If there is any effect is probably a second or third order effect, hardly distinguishable from background fluctuations. | در مقایسه با ماه ، جرم حلقه تقریباً ناچیز است و از آنجا که آنها از نظر گرانشی به آن متصل هستند ، می توان آنها را در همان مرکز جرم مدل کرد. اگر اثر وجود داشته باشد ، احتمالاً اثر درجه دوم یا سوم است که به سختی از نوسانات پس زمینه قابل تشخیص است. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا از نظر زمین شناسی امکان پذیر است که یک سیستم غار کوهستانی اجازه عبور از یک طرف یک رشته کوه به سمت دیگر را بدهد؟ من یک رشته کوه دارم که دو مکان را از هم جدا می کند که برخی افراد می خواهند به طور منظم بین آن ها سفر کنند. در حال حاضر آنها باید در اطراف یا بالای یک رشته کوه سفر کنند تا این کار را انجام دهند. من در مورد ایده هایی فکر کرده ام که چگونه می توان عبور را آسان تر و سریع تر کرد و یکی از احتمالاتی که به ذهنم رسید یک سیستم غار است که می تواند از یک طرف وارد شود و در نهایت از طرف مقابل خارج شود، مشابه آنچه که تولکین با معادن موریا انجام داد. با این حال، تفاوت در اینجا این است که موریا حفاری شده است در حالی که من فرض می کنم این یک تشکیل طبیعی است. من به اندازه کافی در مورد زمین شناسی نمی دانم که آیا این مضحک است یا نه. | Is it geologically feasible for a mountain cave system to allow passage from one side of a mountain range to another?
I have a mountain range that separates two places that certain people will want to go between fairly regularly. Right now they have to travel around or over a mountain range to do that.
I've been thinking about ideas of how to make traversal easier and quicker and one possibility that occurred to me was a cave(rn) system that could be entered on one side and eventually exited through the opposite side, similar to what Tolkien did with the Mines of Moria.
The difference here, however, is that Moria was excavated while I'm supposing this to be a natural formation. I don't know enough about geology to say whether or not this is absurd. | This is definitely possible, but often such systems are not so easy to walk in and out. Please take a look at this cave in Abkhazia: < It has four known entrances on different heights, distance between them is several kilometers: < . Take a look at its entrance: < – not an easy path, right?
There is also a smaller cave that has entrance and exit, that is available to the general public to visit: < but it is not as long, probably less than a kilometer. | این قطعا ممکن است، اما اغلب چنین سیستم هایی برای پیاده روی در داخل و خارج از آن آسان نیستند. لطفا نگاهی به این غار در ابخازیا بیندازید: < آن چهار ورودی شناخته شده در ارتفاع های مختلف دارد، فاصله بین آنها چندین کیلومتر است: < نگاهی به ورودی آن بیندازید: < <unk> یک راه آسان نیست، درست است؟ همچنین یک غار کوچکتر وجود دارد که ورودی و خروجی دارد، که برای بازدید عموم مردم در دسترس است: < اما آن طولانی نیست، احتمالا کمتر از یک کیلومتر است. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا یک گروه از عنکبوت های فرضی می توانند یک مستعمره تشکیل دهند؟ بنابراین، مورچه ها و زنبورها مستعمره تشکیل می دهند، آیا آنالوگ های عنکبوت من می توانند از مستعمره ها تشکیل دهند؟ آن ها گونه های غالب روی سیاره ای هستند که در آن زندگی می کنند، مانند انسان ها. عنکبوت های فرضی حدود ۲ تا ۳ متر طول، حدود ۱ متر ارتفاع و حدود ۱ متر عرض دارند. آن ها نیاز به حدود ۳۰۰۰ کالری در روز برای عملکرد دارند. آنالوگ های عنکبوت از نظر جنسی دو شکل هستند، که ماده ها شکم بزرگتر دارند و نر ها ظاهری کمی بزرگتر دارند. | Would it be plausible for a group of pseudo-spiders to form a colony?
So, ants and bees form colonies, could my spider analogs from colonies? They’re the dominant species on the planet they live in, like humans are. The pseudo-spiders are about 2-3m long, about 1m tall and about 1m wide. They require about 3000 calories a day to function. The spider analogs are sexually dimorphic, with females having a larger abdomin and males having a slightly larger appearance. | We have discovered one species of eusocial spider already. Having a colonial spider in your fictional world is a definite possibility. | ما یه گونه از عنکبوت های اجتماعی رو کشف کردیم. داشتن یک عنکبوت استعماری در دنیای خیالی شما یک احتمال قطعی است. | stackexchange-worldbuilding |
null | گریفین دریایی (انگلیسی: Marine Griffin) گونه ای از گریفین است که در علم هرالدزی یافت می شود. این گریفین دارای قسمت های جلو یک عقاب، با 2 بال و 2 پنجه به عنوان پاهای جلو، و یک قسمت عقب بدون اندام مانند یک ماهی یا مار است. | Anatomically Correct Marine Griffin
The marine griffin is a variety of griffin found in heraldry. It has the foreparts of an eagle, with 2 wings and 2 talons as forelegs, and a limbless hindpart like a fish or serpent.
 به عنوان DNA خود؟ هیدروفلوروکربن ها از زنجیره های طولانی کربن با هیدروژن یا فلورین متصل به آنها تشکیل شده اند. بنابراین می توانید زنجیره هایی مانند:![در اینجا توضیح تصویر وارد کنید] ((DNA از الگوهای نوکلئوبازها A C G T به عنوان یک <unk>language<unk> برای نگه داشتن دستور العمل پروتئین خود استفاده می کند. اما تا آنجا که من می دانم، تنها چیزی که در نوکلئوبازها مورد نیاز است این است که آنها با هم ارتباط برقرار کنند، A به T و C به G، به طور خاص تر. بنابراین ایده من این است که این سلول ها می توانند از هیدروفلوروکربن ها به عنوان جایگزینی برای DNA استفاده کنند. همانطور که H و F به یکدیگر جذب می شوند، آنها می توانند به عنوان جایگزینی برای نوکلئوبازها عمل کنند. شما می توانید یک رشته طولانی کربن داشته باشید، با ترتیب فلورین و هیدروژن برای پروتئینهای کدگذاری شده. بنابراین HF می تواند A باشد، که به TH متصل می شود، که F است، شما | Could hypothetical cells use Hydrofluorocarbons(HFCs) as their DNA?
Hydrofluorocarbons consist of long chains of carbon with hydrogen or fluorine attached to them. So you could have chains like: ![enter image description here]( DNA uses patterns of nucleobases A C G T as a “language” to keep their protein recipes. But as far as I know, the only thing that is needed in nucleobases is for them to link together, A to T and C to G, more specifically. So my idea is that these cells could use Hydrofluorocarbons as a substitute for DNA. As H and F are attracted to each other, they can act as a substitute for nucleobases. You would have a long string of carbon, with the order of fluorine and hydrogens coding for proteins. So HF could be A, which would bond to FH which is T, then you have HH is C, which bonds to FF which is G. So could hypothetical cells use patterns of Hydrogen and fluorine in long Hydrofluorocarbons as their DNA? | It depends on what you mean by "use." If you mean could they store information in HFCs in the same way that DNA stores information in nucleobases, then yes, it is possible. However, if you mean could they actually use HFCs as their primary genetic material, then the answer is probably no.
The reason why DNA uses specific nucleobases is because those are the molecules that can form the correct type of bond (a hydrogen bond) to hold the double helix together. HFCs could potentially form a similar type of bond, but it is unlikely that they would be able to do so with the same efficiency as nucleobases. Additionally, there are enzymes that specifically recognize and bind to nucleobases, which would not be able to bind to HFCs. Therefore, while HFCs could theoretically be used to store genetic information, they would not be able to perform all of the functions of DNA. | این بستگی به این دارد که منظور شما از "استفاده" چیست. اگر منظور شما این است که آیا آنها می توانند اطلاعات را در HFCها به همان روشی که DNA اطلاعات را در نوکلئوبازها ذخیره می کند، ذخیره کنند، پس بله، این امکان پذیر است. با این حال، اگر منظور شما این است که آیا آنها واقعا می توانند از HFCها به عنوان مواد ژنتیکی اولیه خود استفاده کنند، پس پاسخ احتمالا نه است. دلیل اینکه DNA از نوکلئوبازهای خاص استفاده می کند این است که آن ها مولکول هایی هستند که می توانند نوع صحیح پیوند (یک پیوند هیدروژنی) را برای نگه داشتن هلیکس دوگانه به همدیگر تشکیل دهند. HFCها به طور بالقوه می توانند یک نوع مشابه از پیوند را تشکیل دهند، اما بعید است که آنها قادر به انجام این کار با همان کارایی مانند نوکلئوبازها باشند. علاوه بر این، آنزیم هایی وجود دارند که به طور خاص نوکلئوبازها را تشخیص می دهند و به آنها متصل می شوند، که قادر به اتصال به HFCها نیستند. بنابراین، در حالی که HFCها به طور نظری می توانند برای ذخیره اطلاعات ژنتیکی مورد استفاده قرار گیرند، آنها قادر به | stackexchange-worldbuilding |
null | چرا در آینده ی استیم پونک من سلاح های دستی وجود ندارد؟ من در حال کار بر روی یک بازی استیم پونک/پلاسم پونک هستم. بازیکنان به یک دنیای ویران شده پر از تکنولوژی قدیمی انداخته می شوند. تمرکز بزرگ بازی این است که بازیکنان چیزهایی را که پشت سر گذاشته اند را نجات دهند و راه خود را از مشکلات بسازند. جهان پر از کشتی های شناور است که توسط ژنراتورهای پلاسمی نیمه هوشیار تغذیه می شوند. کشتی ها به شدت با همه چیز از موشک ها به توپ های پلاسمی مسلح شده اند، به اسلحه های راه آهن که می توانند زباله را پرتاب کنند. ژنراتورهای بزرگ کشتی می توانند باتری های پلاسما را فراهم کنند، برای اجرای خلاقیت های کوچکتر برای مدت کوتاهی، بنابراین شما می توانید برای مثال یک قایق شناور را برای حرکت بخش سنگین از یک غار ایجاد کنید. با این حال، جایی که این شکست می کند این است که من نمی توانم راهی برای این وجود داشته باشد و آن را به یک اسلحه دستی از برخی از فن آوری ها ترجمه نکنم. من واقعا علاقه ای به ساخت یک بازی داخلی ندارم. هر کسی برای این بازی توجیه خوبی دارد؟ | Why are there no handheld firearms in my steampunk future?
I am working on a steampunk/plasmapunk game. The players are dropped into a ruined world full of old technology.
The big focus of the game is the players salvaging the stuff that's left behind and engineering their way out of problems.
The world is full of hovering ships powered by semi sentient plasma generators. The ships are heavily armed with everything from rockets to plasma cannons, to improvised railguns that can launch scrap.
The big shipboard generators can provide plasma batteries, to run smaller creations for a short amount of time, so you could make a floating sled to move a heavy part out of a cave, for example.
However, where this breaks down is that I can't figure out a way for this tech to exist, and it not to translate into a handheld gun of some sort. I am really uninterested in making a shooting game. Anyone got any good internal justifications for this? | **The aliens were big.**
![dead alien from ALien 1979](
<
/The ships are heavily armed with everything from rockets to plasma cannons, to improvised railguns that can launch scrap./
A lot of those things are the handheld guns. Their makers had big hands. The aliens who built all these things were at least 10 meters tall and some apparently a lot bigger than that. Found clothing, armor and other personal gear suggest they were different in other ways as well. Some of the items are completely enigmatic - talismans? Personal hygiene objects? Chew toys?
There is nothing scaled for humans on this world. It is Honey I Shrunk The Kids, but with shrapnel shooting railguns. | ** بیگانگان بزرگ بودند.* *![مرده بیگانگان از ALien 1979] ((< / کشتی ها به شدت با همه چیز از موشک ها به توپ های پلاسما مسلح هستند، به اسلحه های راه آهن که می توانند اسکراب را پرتاب کنند./ بسیاری از این چیزها اسلحه های دستی هستند. سازندگان آنها دست های بزرگی داشتند. بیگانگانی که همه این چیزها را ساختند حداقل 10 متر قد و برخی ظاهراً بسیار بزرگتر از آن بودند. لباس، زره و سایر وسایل شخصی پیدا شده نشان می دهد که آنها به روش های دیگر نیز متفاوت بودند. برخی از موارد کاملاً رمزآلود هستند - طلسم؟ اشیاء بهداشتی شخصی؟ اسباب بازی جویدن؟ هیچ چیز در این جهان برای انسان ها مقیاس بندی نشده است. این عسل است که بچه ها را کوچک کردم ، اما با اسلحه های راه آهن شلیک می کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا یک بادکنک "سخت" پر از خلاء بهتر از یک بادکنک هیدروژنی در جو زمین کار می کند؟ درست همان طور که عنوان آن می گوید. اگر شما تمام هوا را از یک بادکنک پمپ کنید و به نحوی (موج دستی) آن را از فروپاشی نگه دارید. آیا این بادکنک ارتفاع بیشتری نسبت به یک بادکنک پر از هیدروژن ایجاد می کند؟ چقدر بهتر عمل می کند؟ | Would a "Rigid" balloon "filled" with a vacuum work better than a hydrogen balloon in an earth atmosphere?
Just as the title says. If you pumped all the air from a balloon and somehow (handwave) kept it from collapsing. Would that balloon produce more lift than a hydrogen filled balloon? How much better would it perform? | Not very much. 1 mole of a gas occupies 22.7 litres at 0°C. One mole is the molecular mass in grams. Thus one mole of hydrogen weighs 2 grams, and one mole of air is (28 * 0.8 + 32 * 0.2) = 28.8 grams. Therefore a hydrogen blimp gives 26.8 grams/22.7litres lift (1.18 grams/litre) and a vacuum blimp gives 28.8grams/22.7 litres (1.27 grams/litre), a difference of 88 milligrams/litre.
< | یک مول گاز 22.7 لیتر در 0 درجه سانتیگراد را اشغال می کند. یک مول جرم مولکولی در گرم است. بنابراین یک مول هیدروژن 2 گرم وزن دارد و یک مول هوا (28 * 0.8 + 32 * 0.2) = 28.8 گرم است. بنابراین یک بادکنک هیدروژنی 26.8 گرم/22.7 لیتر (1.18 گرم / لیتر) و یک بادکنک خلاء 28.8 گرم/22.7 لیتر (1.27 گرم / لیتر) را افزایش می دهد ، تفاوت 88 میلی گرم / لیتر است. < | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا یک بمب هسته ای با انفجار هوایی یک دهانه ایجاد می کند؟ به طور خاص این یک کلاهک 300 کیلو متری است که در حدود 3000 فوت بالای زمین منفجر می شود. | Would an air burst nuclear weapon make a crater?
In specific it would be a 300kt warhead detonated around 3000ft above the ground. | **Depends on the material of the ground, but yes**
Some quick calculations \- a 300kt nuke (airburst) peaks at 1.6 kilometers from the detonations site at 20 psi, enough to destroy buildings and certainly enough to create a shockwave to displace the ground beneath it. You're not going to be destroying the ground as much as condensing and moving it to generate this crater.
The nature of the creature will depend on the nature of the ground, for the most part. If it's solid rock, not much of a crater. Loose earth (or sand), a lot more of a crate. But it's most likely going to end up being rather shalllow. | ** به مواد زمین بستگی دارد، اما بله ** برخی از محاسبات سریع \- یک 300kt nuke (airburst) در 1.6 کیلومتر از محل انفجار در 20 psi، به اندازه کافی برای از بین بردن ساختمان ها و مطمئنا به اندازه کافی برای ایجاد یک موج شوک برای جابجایی زمین در زیر آن. شما نمی خواهید زمین را به همان اندازه که فشرده سازی و حرکت آن را برای تولید این دهانه نابود کنید. ماهیت مخلوق به ماهیت زمین بستگی دارد، در بیشتر موارد. اگر آن سنگ جامد است، نه خیلی از یک دهانه. زمین شل (یا شن) ، خیلی بیشتر از یک جعبه. اما به احتمال زیاد آن را به پایان می رسد تا به جای کم. | stackexchange-worldbuilding |
null | استفاده از gpt-3 برای مدیریت یک کسب و کار در شرکت من، تمام تصمیمات توسط یک الگوریتم gpt-3 گرفته می شود. این کل کسب و کار را از استخدام به اخراج به توسعه محصول به بازاریابی اجرا می کند. (این تصمیمات در گزینه های چند گزینه ای توسط هیئت مدیره و سهامداران ارائه شده است؛ gpt-3 آنها را انتخاب می کند و اولویت بندی می کند) کسب و کار به خوبی کار می کند، اما gpt-3 اغلب تصمیماتی را می گیرد که مخالف با شهود یا عجیب است. به عنوان مثال، ممکن است یک محصول جدید را که هیچ کس نمی خواهد یا ممکن است تمام نمایندگان خدمات مشتری را اخراج کند. به عنوان یک سهامدار اکثریت چه کاری می توانم انجام دهم تا مطمئن شوم که gpt-3 تصمیمات خوبی برای کسب و کار می گیرد؟ | Using gpt-3 to manages a business
In my company, all decisions are made by a gpt-3 algorithm. It runs the entire business, from hiring to firing to product development to marketing. (These decisions are laid out in multiple-choice options by the board and shareholders; gpt-3 selects and prioritizes them)
The business is doing well, but gpt-3 often makes decisions that are counter-intuitive or strange. For example, it might launch a new product that no one wants or it might fire all of the customer service representatives.
What can I do as a majority shareholder to make sure that gpt-3 is making good decisions for the business?
_(This question was mostly generated by gpt-3)_ | There is no easy answer to this question. As the majority shareholder, you have a lot of power and influence over the company, but you cannot directly control the gpt-3 algorithm.
One thing you can do is try to influence the Board and shareholders to give gpt-3 more specific instructions. For example, you could ask the Board to give gpt-3 a list of priorities for the company, or you could ask the shareholders to give gpt-3 specific instructions on what they want the company to do.
Another thing you can do is try to influence the data that gpt-3 uses to make decisions. If you can provide gpt-3 with more data that reflects the company's goals and priorities, it may be more likely to make decisions that are in line with what you want.
Ultimately, though, it is difficult to control gpt-3, and you will likely need to accept that it will sometimes make decisions that you don't agree with.
_(This answer was entirely generated by gpt-3)_
 می شود تا دشمنان خود را به جهنم و عقب برگرداند؟ یک ملت خود را در جنگ با یک کشور دیگر می یابد، چه چیزی مانع از حمله کننده یا مدافع از مزاحمت تمام فرکانس های دیگر ملت با آنتن های بسیار قدرتمند و هدایت کننده (به غیر از کمبود انرژی) می شود؟ فناوری وجود دارد. | In a parallel reality, what is stopping a contemporanean nation from jamming its enemies to hell and back?
In a parallel reality, what is stopping a contemporanean (from 1940 to 2020 alike tech) nation from jamming its enemies to hell and back?
A nation finds itself at war with another nation, what is stopping the agressor or defender from jamming all frequencies in the other nation with very potent and directive antennas (other than energy shortage)? The technology is there. | # Jammers are blindingly obvious targets.
Simply put, a jammer involves devices that emit large amounts of electromagnetic radiation to drown out enemy transmissions within the frequency bands of the emitted radiation.
This makes them extremely obvious targets, since any enemy worth jamming will also be able to make equipment to detect the source of the jamming - all they'll need is a directional receiver. There's no way to hide a jammer while it's active, since the means by which it operates is also the key to detecting it.
As a result, once jammers are activated, they're likely to be deactivated shortly afterwards by radio-guided missiles. | جمرها به طور چشمگیری اهداف آشکار هستند. به عبارت ساده ، یک جمر شامل دستگاه هایی است که مقادیر زیادی از تشعشعات الکترومغناطیسی را برای غرق کردن انتقال دشمن در محدوده فرکانس تشعشعات منتشر شده منتشر می کند. این باعث می شود که آنها بسیار هدف های آشکار باشند ، زیرا هر دشمنی که ارزش ایجاد مزاحمت را دارد نیز قادر به ساخت تجهیزات برای تشخیص منبع ایجاد مزاحمت خواهد بود - تنها چیزی که آنها نیاز دارند یک گیرنده جهت است. هیچ راهی برای پنهان کردن یک جمر در حالی که فعال است وجود ندارد ، زیرا وسیله ای که با آن کار می کند نیز کلید تشخیص آن است. در نتیجه ، هنگامی که جمرها فعال می شوند ، به احتمال زیاد به زودی توسط موشک های هدایت شده رادیویی غیرفعال می شوند. | stackexchange-worldbuilding |
null | کمترین راه شکستن فیزیک برای سفر با سرعت نور یا سریع تر چیست؟ اساساً ، با خم کردن چند قانون فیزیک و سایر علوم با استفاده از حداقل دست واویوم و unobtainium ، آیا می توان راهی برای سفر چندین پارسک و / یا سال نوری در یک زمان (نسبتاً) کوتاه پیدا کرد؟ ویرایش: سفر در زمان خوب است ، اما محدودیت برای مدت زمان زندگی شما وجود دارد. شما ممکن است از نقطه A به نقطه B ، به ناظر بروید ، اما هنوز طول سفر را احساس خواهید کرد ، مهم نیست که چقدر سریع یا طولانی به نظر می رسد. | What would be the least physics breaking way to travel at light speed or faster?
Essentially, by bending a few rules of physics and other sciences with as little handwavium and unobtainium used, could there be a way to travel several parsec and/or lightyears in a (relatively) short time?
Edit:
Time travel is fine, but there is a limit to how long you live. You might zip from Point A to Point B, to the observer, but you’ll still feel the journey’s length, no matter how quick or long it appears. | ## Space pump.
After all, why waste your time and fuel actually traveling through space? With only a half-dose of handwavium, you can just take that space between you and your destination and move it around behind you. It's the difference between clawing your way through a block of styrofoam vs. moving the styrofoam around behind you.
Required handwavium: Turns out we discovered mass doesn't distort space, it consumes it. That's why things fall together--they just consumed all the space between them. At the same time, balance is maintained by space appearing uniformly throughout the universe, which is seen as dark energy (since it only gets a chance to build up in the intergalactic void).
So we devised a system that simply sucks up space in front and expels it through the back. We haven't really moved, so it's not only transluminal but low power as well. | ## پمپ فضایی. پس از همه، چرا وقت و سوخت خود را صرف سفر در فضا می کنید؟ با تنها نیمی از هاندواویوم، شما می توانید آن فضا را بین خود و مقصد خود بگیرید و آن را پشت سر خود حرکت دهید. این تفاوت بین راه خود را از طریق یک بلوک استایروفوم در مقابل حرکت استایروفوم پشت سر شما است. هاندواویوم مورد نیاز: معلوم شد که ما کشف کردیم که جرم فضا را تحریف نمی کند، آن را مصرف می کند. به همین دلیل است که چیزها با هم سقوط می کنند - آنها فقط تمام فضای بین آنها را مصرف می کنند. در عین حال، تعادل فضا با ظاهر شدن یکنواخت در سراسر جهان حفظ می شود، که به عنوان انرژی تاریک دیده می شود (از آنجا که تنها فرصتی برای ایجاد در فضای بین کهکشان دارد). بنابراین ما سیستمی را طراحی کردیم که به سادگی در فضای جلو جذب می شود و از طریق چاه عقب اخراج می شود. ما واقعا حرکت نکرده ایم، بنابراین نه تنها از طریق نور بلکه از طریق قدرت پایین است. | stackexchange-worldbuilding |
null | بهترین حیوان برای یخ زدن و سپس زنده کردن چیست؟ من اخیراً این ویدئو را تماشا کردم که چگونه دانشمندان از مایکروویو برای زنده کردن همسترها پس از یخ زدن آنها استفاده می کنند. حالا تام اسکات اشاره می کند که این کار روی انسان ها کار نمی کند زیرا ما خیلی بزرگ هستیم، با این حال، می گوییم که ما یک سفینه فضایی را به یک مکان دور می فرستیم. بهترین حیوان به اندازه کافی کوچک است، اما به اندازه کافی باهوش است تا بتواند برخی اهداف مربوطه را تکمیل کند. شاید فقط چند دکمه فشار دهد یا به علائم هشدار دهنده واکنش نشان دهد. یا فقط آن را به طور ژنتیکی اصلاح کند تا فوق العاده هوشمند باشد. به هر حال، فکر کردم این یک ایده جالب خواهد بود. هر گونه اطلاعات قدردانی می شود. | What is the best animal to cryogenically freeze then revive?
I had recently watched this < video on how scientists were using microwaves to revive hamsters after they've been frozen. Now Tom Scott mentions this doesn't work on humans as we are too big, however, say we are sending a spaceship to some distant place. What would be the best animal small enough, but smart enough to be able to complete some relevant goals? Maybe just push some buttons or react to warning signs. Or just have it genetically modified to be super intelligent. Anyway, thought this would be an interesting idea. Any info is appreciated. | **Frog Icicle**
 را مصرف می کنند، و این تنها چیزی است که شما با خون آشام در تماس هستید. | How to politely coexist with a vampire?
Inspired by a comical misreading of the title to this question, how would you politely coexist with a vampire? Vampires want blood. You have blood. You'd prefer to keep your blood in your veins and not be converted to a vampire through an unwanted neck bite. You have access to wooden stakes, mirrors for reflecting sunlight, and garlic, but well those aren't exactly polite to the vampire because they either cause harm in the case of the wooden stake and mirror, or at least extreme offense in the case of the garlic (think strong perfume to someone who is highly sensitive to scents). So how can you politely coexist with a vampire without becoming one yourself?
Update: in response to questions in the comments, assume that you are a member of the workforce working in an office, that vampires consume any “standard” amount daily (anything commonly used in stories and movies), and that this is the only vampire that you are in contact with. | **Just a little garlic?**
There must be some level of garlic which is not sufficient to render your entire office obnoxious to a vampire, but which is sufficient to remind them if they come too close, that your blood will taste unpleasant and may actually make them ill.
Depending on physiology, it's possible that the "odorless garlic capsules" on sale in health food shops might provide a solution. Is the substance which makes garlic toxic to vampires the same one that makes it smelly to them (and us)? If not, you may be able to make your blood thoroughly toxic without making your presence unbearable to the vampire. Just make sure the vampire _knows_ you are taking odorless garlic capsules! | ** فقط کمی سیر؟ ** باید سطح سیر وجود داشته باشد که کافی نیست کل دفتر شما را برای یک خون آشام ناخوشایند کند ، اما کافی است که به آنها یادآوری کند اگر بیش از حد نزدیک شوند ، خون شما طعم ناخوشایند خواهد داشت و در واقع ممکن است آنها را بیمار کند. بسته به فیزیولوژی ، ممکن است که "کپسول های سیر بی بو" در فروشگاه های مواد غذایی بهداشتی ممکن است راه حلی ارائه دهند. آیا ماده ای که سیر را برای خون آشام ها سمی می کند همان ماده ای است که آن را برای آنها (و ما) بد بو می کند؟ اگر نه ، ممکن است بتوانید خون خود را کاملاً سمی کنید بدون اینکه حضور خود را برای خون آشام غیرقابل تحمل کنید. فقط مطمئن شوید که خون آشام می داند که شما کپسول های سیر بی بو مصرف می کنید! | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه می توان مانند سوپرمن جهان را با شریک عادی خود سفر کرد و در کوتاه ترین زمان ممکن به مقصد رسید؟ بیایید بگوییم، یک ابرقهرمان با قدرت هایی مانند سوپرمن (یا Omni Man از Invincible) وجود دارد. چگونه او با شریک خود در کوتاه ترین زمان ممکن بدون آسیب رساندن به شریک خود جهان را سفر می کند، به عنوان مثال از نیویورک به پاریس؟ آیا شریک او را سوار می کند یا او را در دستان خود حمل می کند؟ همچنین در نظر بگیرید که چگونه بدن طبیعی هنگام سفر با سرعت بالا، دما و غیره فشار را تحمل می کند... از قبل از پاسخ های خود تشکر می کنم. | How can being like Superman travel the world with his normal partner and to get to destination in the shortest possible time?
Let's say, there is a superhero with the powers like Superman(or Omni Man from the Invincible). How would he travel the world with his partner, for example from New York to Paris in the shortest possible time without injuring his partner? Would the partner piggyback ride him or he would carry him/her in his hands? Also, take into consideration how would normal body take the pressure when traveling at high speed, temperature, etc... Thank you for your answers in advance. | "Realistically", he would probably have to put them in an environmentally controlled container and carry that, taking care not to apply too high accellerations.
If he carries them openly, they will suffocate, freeze, or get shredded by the airstream. Unless they go much slower than conventional airtravel. | "واقع بینانه" او احتمالا باید آنها را در یک ظرف کنترل محیط زیست قرار دهد و آن را حمل کند، مراقب باشید که شتاب بیش از حد را اعمال نکند. اگر او آنها را آشکارا حمل کند، آنها خفه می شوند، منجمد می شوند یا توسط جریان هوا خرد می شوند. مگر اینکه آنها بسیار آهسته تر از سفر هوایی معمولی باشند. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا انفجار پشت سر یک پرتاب کننده موشک به سربازان رباتیک آسیب می رساند؟ بنابراین در آینده، ما سربازان رباتیک (انسان نما) داریم که مبارزه با پیاده نظام معمولی انسان را انجام می دهند. حالا، انفجار پشت سر یک پرتاب کننده موشک در زندگی واقعی قطعا می تواند کسی را بکشد. اگر بسیاری از مردم در یک منطقه تنگ مبارزه می کنند و کسی توجه نمی کند که چه زمانی یک سرباز خوب RPG را بیرون می کشد، احتمالا کسی می میرد. اما ما انسان ها قطعات نرم داریم، ما از فلز ساخته نشده ایم. از آنچه که من از Backblast درک می کنم، دلیل کشنده آن به دلیل فشار بزرگ است که از پشت آن بیرون می آید. اما ربات ها به جهش بزرگ فشار بسیار کمتر آسیب پذیر خواهند بود، آنها به اندازه ما به اندازه ما آسیب پذیر نیستند. بنابراین آنها هنوز در معرض خطر آسیب یا مرگ از انفجار پشت سر خواهند بود؟ اگر آنها چهره ربات خود را در انتهای لوله قرار دهند، اما مطمئن باشید که آنها می توانند چیزی را به خوبی پشت سر کنند. | Would the backblast of a rocket launcher be damaging to robotic soldiers?
So in the future, we have robotic (humanoid) soldiers that do the fighting regular human infantry used to do. Now, the backblast of a rocket launcher in real life can definitely kill someone. If there are a lot of people fighting in a tight area and someone isnt paying attention when good ol private pulls out that rpg, someone is probably gonna die. But we humans have squishy bits, we arent made of metal. From what i understand from backblast, the reason its lethal is because of the huge pressure coming out of the back of it.
But robots would be much less vulnerable to the huge jump in pressure, they arent quite as squishy as us. So would they still be at risk of damage or death from backblast? If they stuck their robot faces right at the end of the tube im sure something would break but being a few feet behind it, could they be fine? | It depends of the durability of the robot. Since we are assuming that these robots are replacing human soldiers, we could presume they have some protection against overpressure effects due to explosives or other weaponry, but this protection could vary between different models depending on specialization. I would think a rear-line artillery loader probably has been designed with less protection than the bomb squad. So I would say yes and no, it depends on the make and model of the robot. It is up to you to decide what is the average protection level of the robots standing behind the rocket. | این بستگی به دوام ربات دارد. از آنجا که ما فرض می کنیم که این ربات ها جایگزین سربازان انسانی هستند، می توانیم فرض کنیم که آنها از اثرات فشار بیش از حد ناشی از مواد منفجره یا سایر سلاح ها محافظت می کنند، اما این محافظت می تواند با توجه به تخصص در مدل های مختلف متفاوت باشد. من فکر می کنم یک بارگیری توپخانه خط عقب احتمالا با محافظت کمتر از گروه بمب گذاری طراحی شده است. بنابراین من می گویم بله و نه، این بستگی به مدل و مدل ربات دارد. این به شما بستگی دارد که تصمیم بگیرید متوسط سطح حفاظت ربات های پشت موشک ایستاده چیست. | stackexchange-worldbuilding |
null | مارهای دریایی آناتومیک درست این یک ارسال برای سری آناتومیک درست است. مارهای دریایی در اسطوره های مختلف ظاهر می شوند. بین النهرین Tiamat دارند، یونانی ها Hydras دارند، یهودی ها Leviathan دارند، نروژی ها Jormungandr دارند. آنچه همه آنها مشترک دارند این است که این موجودات غول پیکر مار مانند زیر دریا وجود دارند که به راحتی می توانند کشتی های معاصر را سرنگون کنند. مارهای دریایی حیوانات واقعی هستند اما مارهای دریایی از مارهای زمینی بزرگتر نیستند. آیا از لحاظ بیولوژیکی برای یک مار به اندازه نهنگ تکامل یافته است؟ | Anatomically Correct Sea Serpents
This is a submission for the Anatomically Correct Series.  ، علائم آلزایمر را نشان می دهد: او نام بهترین دوست خود را برای همیشه فراموش کرده است، او به عنوان یک خوک وحشی تهاجمی است، و او در شخص سوم مفرد بدون ارتباط صحبت می کند (به عبارت دیگر، او مانند هولک از Marvel Multiverse دیزنی صحبت می کند). بنابراین، من تعجب می کنم که آیا یک بیماری واقعی وجود دارد که شبیه بیماری آلزایمر است، اما به جای تأثیر بر انسان هایی که بیش از ۶۵ سال دارند، سن شروع آن کمتر از ۲۵ سال است. | A dementia that develops ONLY in humans under 25 years old
In my story, there is a 24 years old human who, despite being an adultescent (aged between 18 to 24 years old), shows Alzheimer's-like symptoms: he forgot the name of his best friend forever, he is as aggressive as a wild boar, and he talks in the third singular person without conjugating (in other words, he talks like the Hulk from Disney's Marvel Multiverse).
So, I wonder if there is a real life disease that resembles Alzheimer's disease, but instead of affecting humans who are more than 65 years old, has an age of onset that is less than 25 years old. | Frame challenge:
### Brain damage
If it is only to afflict one person, Why not just go for severe head injury that caused brain damage? Brain damage can cause all the desired symptoms. Brain damage can be from something as simple as: slipped, fell, head hit a rock.
Stroke, causing brain damage. How did the clot that got to brain form? Family trait, severe injury that caused internal bleeding, would easiest to explain. Interaction with unusual sea life(more variety of toxins then land based) or insect. Or perhaps injection of a weird fungus. | چالش قاب: ### آسیب مغزی اگر فقط برای آزار یک نفر است، چرا فقط برای آسیب شدید سر که باعث آسیب مغزی می شود، نمی رود؟ آسیب مغزی می تواند تمام علائم مورد نظر را ایجاد کند. آسیب مغزی می تواند از چیزی ساده مانند: لغزش، سقوط، ضربه سر به یک سنگ باشد. سکته مغزی، که باعث آسیب مغزی می شود. چگونه لخته ای که به شکل مغز می رسد؟ ویژگی خانوادگی، آسیب شدید که باعث خونریزی داخلی می شود، ساده ترین توضیح است. تعامل با حیات دریایی غیرمعمول (متنوعیت بیشتری از سموم از زمین) یا حشره. یا شاید تزریق یک قارچ عجیب. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا ترول ها میمون هستند یا میمون؟ در دنیایی که من روی آن کار می کنم، یکی از موجودات بسیاری ترول است. جزئیات ترول ها نباید برای این سوال بیش از حد مهم باشد، به جز تکامل و این واقعیت که آنها دم دارند. ترول ها از ساسکوچ، که در جنس _Homo_ قرار می گیرد، سرچشمه می گیرند، با این حال، آنها بخشی از جنس _Troglodytam_ هستند. سوال من این است که از آنجا که ترول ها دم دارند اما از میمون ها سرچشمه می گیرند، آیا آنها میمون، میمون یا چیز دیگری هستند. | Would trolls be monkeys or apes
In a world I'm working on, one of the many creatures is the troll. The details of trolls shouldn't be too important for this question, other than evolution and the fact that they have a tail. Trolls are descended from the sasquatch, which falls into the _Homo_ genus, however, they are part of the _Troglodytam_ genus. My question is since trolls have tails but are descended from apes, are they monkeys, apes, or something else. | If they're part of the homo genus then by definition they are hominids. Hominids by definition are great apes.
The tail is possible since even humans have tail bones (coccyx). | اگر آنها بخشی از جنس انسان باشند، پس از تعریف آنها انسان نما هستند. انسان نما ها از لحاظ تعریف میمون های بزرگ هستند. دم ممکن است از آنجایی که حتی انسان ها هم استخوان های دم (کاکسکس) دارند. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا یک کامپیوتر کوانتومی می تواند در یک محیط بیولوژیکی ادغام شود؟ من در حال کار بر روی یک ایده برای یک هوش مصنوعی در یک داستان کوتاه هستم و در اطراف ایده یک کامپیوتر کوانتومی ادغام شده در محیط بیولوژیکی چرخیده ام - فکر کنید، کیوبیت های الماس در یک محیط بیولوژیکی معلق شده اند (گوپ؟) که حاوی یک اکوسیستم خودپایدار است که عناصر اکوسیستم ( قارچ، ریشه های گیاهی، حشرات کوچک و غیره) به طور ژنتیکی مهندسی شده اند تا کیوبیت ها را به هم متصل کنند و الگوریتم های ارتباطی را ایجاد کنند. با کنار گذاشتن مسئله سردی، چه چیزی را از دست می دهم که باید توضیح یا کشف کنم؟ | Could a quantum computer be integrated into a biological medium?
I'm working on an idea for an AI in a short story and have been circling around the idea of a biologically-integrated quantum computer — think, diamond qubits suspended in a biological medium (goop?) that contains a self-sustaining ecosystem where the elements of the ecosystem (fungi, plant roots, small bugs, etc) have been genetically engineered to connect the qubits and communicate algorithms.
Setting aside the coldness issue, what am I missing that I would need to explain or explore? | You don't need to explain. The more you explain, the more you risk of rising an eyebrow in your readers, because you will end up stumbling in one of those nitty gritty details which make the entire castle of fiction collapse. And if you don't happen to stumble on them, congratulation, you have just given away a money worth patent in your fictional work.
Just stay high level, with generic statements like "neurons work due to some quantum phenomena, so it's not hard to interface them with a quantum computer once you know the trick". Nobody is going to read your work as a way to get their PhD in Quantum Computers. | نیازی به توضیح دادن ندارید. هرچه بیشتر توضیح دهید، بیشتر در معرض خطر بلند شدن ابرو خوانندگان خود قرار می گیرید، زیرا در نهایت به یکی از آن جزئیاتی که باعث می شود کل قلعه داستان فروپاشی کند، برخورد خواهید کرد. و اگر شما به آنها برخورد نکنید، تبریک می گویم، شما به تازگی یک امتیاز ارزشمند در کار خیالی خود را از دست داده اید. فقط در سطح بالا بمانید، با اظهارات عمومی مانند "نورون ها به دلیل برخی پدیده های کوانتومی کار می کنند، بنابراین سخت نیست که آنها را با یک کامپیوتر کوانتومی متصل کنید زمانی که شما ترفند را می دانید". هیچ کس قصد ندارد کار شما را به عنوان راهی برای دریافت دکترا در کامپیوترهای کوانتومی بخواند. | stackexchange-worldbuilding |
null | امکان استفاده از سلاح های نفس کریستالی اژدها به خاطر سلاح های نفس خود در داستان ها شناخته شده است و چهار نوع اصلی از سلاح های نفس در دنیای من وجود دارد که من سعی می کنم از نظر علمی دقیق تر شوند. من به طور عمده بر تنفس کریستالی که توسط wyrms کریستالی استفاده می شود تمرکز می کنم. این سلاح تنفس به عنوان یک پرتوی تحت فشار یا جریان شلیک می شود و سنگ را خورد می کند و آن را در کریستال پوشش می دهد. سوال من این است که چه فرآیندهای بیولوژیکی می تواند این تنفس کریستالی را امکان پذیر کند؟ اژدها های دیگر با سلاح های نفس به طور کلی یک مه را اسپری می کنند که باعث ایجاد این اثر می شود، به جز تنفس آتش که از مایع استفاده می کند، بنابراین هر دو در خانواده اژدها سابقه دارند. wyrms کریستالی در غارهای کریستالی زندگی می کنند که ممکن است در نحوه تولید کریستال ها در این مورد کمک کند. | Possibility of Crystal Breath Weapons
Dragons are well known for their breath weapons in fiction, and there are four main types of breath weapons in my world that I am trying to make more scientifically accurate. I am focusing mainly on crystal breath, used by crystal wyrms. This breath weapon is shot as a pressurized beam or stream and corrodes stone, coating it in crystal. My question is what biological processes could allow for this crystal breath? The other dragons with breath weapons generally spray a mist that causes the effect, except fire breath, which uses a liquid, so both have precedent within the dragon family. The crystal wyrms live in crystalline caves, which may help with how they produce the crystals in case that helps. | First let's imagine how fire breath would work. It's probably similar to a flamethrower. The dragon would have some bladder of fuel and ignite it on the way out. How does it get the fuel? Some metabolic process with a pinch of magic. That level of detail probably doesn't matter for the story. This seems like a general fantasy trope and doesn't need much explaining.
So, the crystal breath. It's not that different really. It couldn't pump crystals through an organ, but it could pump a substance that makes crystals, and crystalize it on the way out. I see two main options: a single substance freezing on the way out, or two substances mixing and forming a salt.
It could use its own stomach acid, or a derivative. Some gland in its throat converts a mist of it into a cloud of ice crystals. Its prey is sandblasted by the crystals, which melt into acid and start digesting it. | ابتدا بیایید تصور کنیم که نفس آتش چگونه کار می کند. احتمالاً شبیه به آتش افکن است. اژدها مقداری مثانه سوخت دارد و در راه خروج آن را روشن می کند. چگونه سوخت را به دست می آورد؟ برخی از فرآیندهای متابولیکی با یک چنگال جادویی. این سطح جزئیات احتمالاً برای داستان مهم نیست. به نظر می رسد این یک تروپ فانتزی عمومی است و نیازی به توضیح زیاد ندارد. بنابراین، نفس کریستال. واقعاً چندان متفاوت نیست. نمی تواند کریستال ها را از طریق یک عضو پمپ کند، اما می تواند ماده ای را که کریستال ها را می سازد پمپ کند و در راه خروج آن را کریستال کند. من دو گزینه اصلی می بینم: یک ماده واحد در راه خروج یخ می زند، یا دو ماده مخلوط می شوند و نمک را تشکیل می دهند. می تواند از اسید معده خود یا یک مشتق استفاده کند. برخی از غدد آن در گلوغه آن را به یک ابر از کریستال های یخ تبدیل می کند. قبل از آن توسط اسید شنیری آن به کریستال ها ذوب می شود، و شروع به گوارش می کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | یک نظریه وجود داشت که درگیری بین مهاجران وایکینگ و مردم بومی در منطقه نیوفاندلند کانادا در سال 1000 میلادی از زمانی آغاز شد که مهاجران وایکینگ شیر را به بومی های بی تحمّل لاکتوز پیشنهاد کردند که آنها را بیمار کرد. در داستان من، دو جوان از دو طرف، از طریق کمک الهی، متوجه شدند که این مورد است. با این حال، آنها باید به مردم خود توضیح دهند و از جنگ جلوگیری کنند. چگونه باید مفهوم "بی تحمّل لاکتوز" را به این مردم از سال 1000 میلادی با استفاده از مواد و مفاهیم که در آن زمان دارند ثابت کنند؟ | How to prove "lactose intolerance" is a real thing people from 1000AD
There was a theory that the conflict between Viking settlers and native people in Newfoundland region of Canada in 1000 AD started when the Viking settler offered milk to the lactose-intolerant natives, which made them sick. In my story, two young people from the two sides, through the help of the divine, realized that this is the case. However, they need to explain to their people and avert a war. How should they prove the concept of "lactose intolerant" is a real thing to these people from 1000 AD using materials and concepts they have at the time? | Pale Skin = Milk Drinker
Your characters bring up how some people have negative reactions to different plants and animals, and this is often shared between close siblings. The pale skin of the Norse signifies that their ancestor spirits gave them a resistance to illness coming from milk, but the ancestors of the natives did not give this gift.
(Basically genes and allergies without saying either) | پوست سفید = نوشنده شیر شخصیت های شما نشان می دهند که چگونه برخی از افراد واکنش های منفی به گیاهان و حیوانات مختلف دارند و این اغلب بین برادران و خواهران نزدیک به اشتراک گذاشته می شود. پوست سفید نورس نشان می دهد که ارواح اجداد آنها به آنها مقاومت در برابر بیماری ناشی از شیر داده اند، اما اجداد بومیان این هدیه را نداده اند. (در اصل ژن ها و آلرژی ها بدون گفتن هر دو) | stackexchange-worldbuilding |
null | بهترین راه برای کشتن یک آلبرتوسوروس تنها با سلاح های عصر حجر چیست؟ < قرار است قهرمان انسانی مرد من یک آلبرتوسوروس را با سلاح های عصر حجر بکشد. با این حال ، این برای دفاع از خود است ، من فقط کنجکاو بودم بدانم که چگونه می توان این کار را انجام داد. برای زمینه ، دو شخصیت در زمان به اواخر دوران کریتاس در غرب میانه آمریکا فرستاده شده اند. آنها خوش شانس هستند که خود را در موقعیتی پیدا کرده اند که به نظر می رسد زنده بمانند. با این حال ، زنده ماندن یک سال در این محیط خصمانه دشوار خواهد بود. من می خواهم شخصیتم با آلبرتوسوروس بجنگد زیرا معتقدم که این بزرگترین دایناسور و حیوان گوشتخوار است که می توانند به طور معقول در دوره 70-66 MYA (<) بکشند. با این حال ، در این وضعیت ، بهترین راه برای کشتن یک آلبرتوسوروس بالغ سالم ، که حداکثر چهل متر دور است ، چیست؟ | What would be the best way to kill an Albertosaurus with only stone age weapons?
<
Going to have my male human protagonist kill an Albertosaurus with stone age weapons. However as this is in self defense I was just curious to know how one would go about doing it.
For context the two characters have been sent back in time to late Cretaceous Midwest America. They're lucky to have found themselves in a situation that they have a semblance of surviving. Nevertheless surviving a year in this hostile environment is going to be difficult.
I want to have my character fight an Albertosaurus because I believe that that's the largest carnivorous dinosaur and animal they can reasonably kill in the 70-66 MYA era ( < ) Taking down such a large creature with a spear is different to doing it with a bow and arrow. Still in this situation what would be the ideal way to kill a healthy, adult Albertosaurus that is, at most, forty meters away? | **Pit Trap**
 برای غلبه بر مه جنگ چه کاری می توانند انجام دهند؟ | How would the world's superpowers overcome the fog of war without any satellite left in orbit?
A bit of context : I want to come up with a cascade of events involving a breakdown, even temporary, of international powers' ability to keep tabs on each other's armies.
The situation is, due to a sudden Kessler Effect, all satellites are rendered useless. Previous to this, satellites were the most potent means for militaries to keep themselves informed about others militaries' sites and maneuvers. Which have all be reduced to shreds along with everything in orbit.
In such an event, and based on today's technology, what could the world's powers (especially the biggest ones) do to overcome the fog of war? | # Drones, Drones, Everywhere
@Postlim Fort in the comments suggested the SR-71 Blackbird, but the Blackbird was both wildly inefficient (it actually leaked fuel outright at lower altitudes than its designed cruising height) and overengineered in order to make intercepting it impossible. Modern tech has a simpler solution - saturation.
Combine Project Loon for connectivity with a mix of solar-powered, high-altitude, infinite endurance UAVs, conventional large-scale stealth drones, and small-scale close-in recon drones, and fog of war will be annihilated.
We could do most of this now, but it's broadly cheaper to deploy a couple of satellites than to deploy a drone network. If the militaries of the world had their hands forced, I imagine it would be rapidly expedited. | # Drones, Drones, Everywhere @Postlim Fort در نظرات SR-71 Blackbird را پیشنهاد کرد، اما Blackbird به شدت ناکارآمد بود (در واقع در ارتفاع پایین تر از ارتفاع کروز طراحی شده خود سوخت را نشت کرد) و بیش از حد طراحی شده بود تا مانع از دستگیری آن شود. فناوری مدرن راه حل ساده تری دارد - اشباع. پروژه Loon را برای اتصال با ترکیبی از UAV های با انرژی خورشیدی ، ارتفاع بالا ، تحمل بی نهایت ، هواپیماهای بدون سرنشین بزرگ مقیاس معمولی ، و هواپیماهای بدون سرنشین کوچک مقیاس کوچک ، و مه جنگ نابود خواهد شد. ما می توانیم بیشتر این کار را اکنون انجام دهیم ، اما به طور کلی استفاده از چند ماهواره ارزان تر از استفاده از یک شبکه است. اگر هواپیماهای بدون سرنشین در جهان دست داشتند ، تصور می کنم به سرعت تسریع می شد. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه بشریت می تواند خورشید را رونق دهد؟ بشریت در نهایت کل منظومه شمسی را مستعمره می کند و دوره ای از رفاه بی سابقه را تجربه می کند. یک ناوگان رباتیک بیگانه شروع به نابودی هر مستعمره می کند و هر اثر ترکیبات بیولوژیکی / ارگانیک را از هر سیاره و ماه پاک می کند (به دلایل هنوز ناشناخته). همانطور که بشریت در آستانه فروپاشی است و مقاومت در سیستم ژوپی شروع به فروپاشی می کند، بشریت ماه و عطارد را از هم جدا می کند (بیگانگان هیچ نوع سفری فوق نور ندارند) برای ساخت یک "حباب" پیچیده در اطراف زمین و یک محرک وارپ بزرگ (محرک وارپ شبیه Alcuire) برای فرار از منظومه شمسی. از آنجا که هیچ چیز برای بشریت در منظومه شمسی باقی نمانده است، آنها تصمیم می گیرند که خورشید را برای محافظت از این ناوگان منفجر کنند. ** چگونه بشریت می تواند خورشید را منفجر کند (هر چیزی را در داخل هلیوسفر نابود کند) ؟ ** | How can humanity can make the Sun go boom?
Humanity eventually colonizes the whole solar system and experiences a time of unprecedented prosperity. An alien robotic fleet begins destroying every colony, cleaning every trace of biological/organic compounds from every planet and moon (for as-yet unknown reasons). As humanity is on the brink of collapse and the resistance in the Jovian System begins to crumble, humanity dismantles the moon and Mercury (the Aliens don't possess any type of superluminal travel) to build a complex "bubble" around Earth and a massive warp drive (Alcubierre-like warp engine) to escape the solar system.
Since there is nothing left for humanity in the solar system, they decide to make the Sun explode to protect the galaxy from this fleet.
**How can humanity make the Sun explode (destroying everything inside the heliosphere) ?** | # _Frame Challenge: What's the point?_
Why make the sun explode? If the robotic fleet is a threat to the galaxy, it's presumably a Von Neumann fleet and blowing up the sun will be a pointless effort that puts an insignificant dent in its overall numbers.
If it's not a massive, galaxy spanning fleet in thousands of solar systems, it presents no threat to the galaxy. They don't have FTL. Humanity, in its current state as of the crisis, was able to effectively resist. The average distance between stars in the Milky Way is five lightyears. There's a hundred billion stars in the Milky Way. Even assuming near-c travel, the alien fleet would take forty times the age of the universe to scour the galaxy. This is not a "threat". | # _ فریم چالشی: چه فایده ای دارد؟_ چرا خورشید را منفجر می کنیم؟ اگر ناوگان رباتیک تهدیدی برای کهکشان است، احتمالاً ناوگان فون نیومن است و منفجر کردن خورشید یک تلاش بی فایده است که تعداد کلی آن را بی اهمیت می کند. اگر ناوگان کهکشان بزرگی نیست که هزاران منظومه شمسی را در بر می گیرد، هیچ تهدیدی برای کهکشان ایجاد نمی کند. آنها FTL ندارند. بشریت، در وضعیت فعلی خود از زمان بحران، قادر به مقاومت موثر بود. میانگین فاصله بین ستارگان در کهکشان راه شیری پنج سال نوری است. صد میلیارد ستاره در کهکشان راه شیری وجود دارد. حتی با فرض سفر نزدیک به c، ناوگان بیگانه به چهل برابر سن جهان برای کاوش کهکشان طول می کشد. این یک "تهدید" نیست. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک پرتوی کوچک کننده بدون کوچک کردن یک موجود زنده کار می کند؟ من سعی می کنم یک پرتوی کوچک کننده را در یک دنیای سطح تکنولوژیک جنگ ستارگان ایجاد کنم. با این حال من نمی خواهم که علم لاستیک کلارکتک باشد. من می خواهم تقریباً مانند مجازی باشد؛ به سمت کوچک کردن کسی متمایل باشد اما تا تفسیر اینکه آیا آنها واقعاً کوچک شده اند. من تصور می کنم که برای اهداف پزشکی مانند یک پزشک فوق پیشرفته استفاده می شود. چگونه می تواند این پرتوی کوچک کننده کار کند؟ | How would a shrink ray work without actually “shrinking” a living being?
I’m trying to create a “shrink ray” in a Star Wars-esque technological level world. Yet I don’t want it to be rubber Clarketech science. I want it to be almost like virtual; leaning towards shrinking someone but it being up to interpretation of whether they are actually shrunken down. I imagine it would be used for medical purposes like a super-advanced doctor check-up. How could this “shrink ray” work? | It's called a mind scrambler.
We have had historical cases of people thinking they're made out of glass despite the people physically proving every day just by walking around that they aren't made of glass. Yours is fairly mundane.
SO just have a mind scrambler that makes people think they have shrunk, actual reality will not sway them from their conviction. | به این می گویند "تغییر ذهن". ما در تاریخ موارد افرادی را داشته ایم که فکر می کنند از شیشه ساخته شده اند با وجود اینکه مردم هر روز با قدم زدن به اطراف ثابت می کنند که از شیشه ساخته نشده اند. شما کاملاً دنیوی هستید. بنابراین فقط یک "تغییر ذهن" داشته باشید که باعث می شود مردم فکر کنند که کوچک شده اند، واقعیت واقعی آنها را از اعتقادشان منحرف نخواهد کرد. | stackexchange-worldbuilding |
null | نژادپرستی چقدر می تواند پیچیده شود؟ در دنیای من، انسان ها و انواع نژادهای فانتزی وجود دارند. البته، به دلیل غریزه، نژادپرستی و اشکال تبعیض وجود خواهد داشت. برای واقع گرایی، و فقط از تروپ های معمول نژادپرستی فانتزی خسته شده بودم، من قصد داشتم که انسان ها را همچنان نسبت به انسان های دیگر نژادپرستی کنند و در عین حال از نژادهای فانتزی متنفر باشند. از این به من این ایده را نیز داد که خود نژادهای فانتزی را نیز نسبت به اقلیت های خود از گونه ها و زیر گونه های خود نژادپرستی کنند. در نهایت، نژادپرستی و نفرت چقدر می تواند پیچیده باشد، یا فقط یک ذهنیت توده ای است که هیچ تفکری یا منطق ندارد، حتی اگر منطق فریبنده باشد. | How complex can racism get?
In my world, there are humans and a variety of fantasy races. Of course, due to instinct, there is going to be racism and forms of discrimination. For realism, and just tired of the usual fantasy racism tropes, I was planning on making humans still be racist towards other humans while also hating fantasy races.
From this it also gave me the idea of making the fantasy races themselves also be racist to their minorities of their own species and sub-species. In the end, how complex can racism and hate be, or is it just a mob mentality with little to no thinking or logic, even if the logic is delusional? | Racism is just within a species. So there is absolutely no reason racism and xenophobia can't exist between humans (it certainly does right now).
And at the same time Speciesism or whatever you want to call it. We actually have that already as well and seem to have no issues applying them both. | نژادپرستی فقط در یک گونه وجود دارد. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که نژادپرستی و بیگانه ستیزی نمی تواند بین انسان ها وجود داشته باشد (البته در حال حاضر وجود دارد). و در عین حال گونه گرایی یا هر چیزی که می خواهید آن را بنامید. ما در واقع آن را در حال حاضر نیز داریم و به نظر می رسد که هیچ مشکلی برای استفاده از هر دو وجود ندارد. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه می توانم یک گیاه قهوه را اصلاح کنم تا در خارج از مناطق گرمسیری رشد کند؟ برای ارائه زمینه، محیط کاری من جایی است که مهندسی ژنتیکی پیشرفته و بیوتکنولوژی فراوانی دارد. فرض این است که صنعت قهوه در مناطق گرمسیری تحت سلطه یک کارتل است که هیچ رقابتی را تحمل نمی کند. بنابراین در نتیجه یکی از شخصیت ها تصمیم می گیرد با گرفتن یک گیاه قهوه و اصلاح آن برای رشد در آب و هوای معتدل بدون نیاز به گلخانه یا هر چیزی به جز خاک محلی، با این کار مخالفت کند. چه تغییراتی برای رشد و شکوفایی یک گیاه قهوه در خارج از مناطق گرمسیری لازم است و هنوز هم برای انسان قابل مصرف است؟ | How would I modify a coffee plant to grow outside the tropics?
To give context, the setting I'm working on is one where advanced genetic engineering and biotechnology are plentiful.
The premise is this, the coffee industry is dominated in the tropics by a cartel that brooks no competition. So as a result one of the characters decides to go against this by taking a coffee plant and modifying it to be able to grow in temperate climes without the need of a hothouse or anything besides the local soil.
What changes would a coffee plant need to grow and flourish outside the tropics and still be consumable to humans? | **Fish Flavoured Coffee**
Scientists have added the antifreeze genes from a deep sea flounder to tomatoes to produce a frost tolerant variety
 می تواند بزرگ شود. من با NGC 6872 آشنا هستم، اما اندازه آن از نوک یکی از دو بازوی دراز به سمت دیگر است؛ من به این اندازه علاقه مند نیستم، به دلیل شکل آن. من در عوض می خواهم بدانم که یک کهکشان مارپیچی با قطر چقدر بزرگ است مانند کهکشان راه شیری یا کهکشان Sombrero (به عنوان یک کهکشان دایره ای بدون بازوی قابل توجه فراتر از لبه های دیسک) می تواند در هر محدوده فیزیکی تشکیل کهکشان های مارپیچی باشد. اگر به آن مربوط باشد، من قصد دارم کهکشان من یک کهکشان مارپیچی بدون روکش باشد. من می خواهم آن را تا آنجا که می توانم بزرگ کنم، در حالی که هنوز یک کهکشان مارپیچی است. | How large can the main disk of spiral galaxies get?
I'm asking how large (by which specifically I mean diameter in light-years, though a rough estimate of the number of stars would be appreciated) can the main body of the spiral galaxy get.
I'm familiar with NGC 6872, but its size is from the tip of one of the two outstretched arms to the other; I'm not interested in this size, because of the shape. I'm instead wondering how big of a diameter a spiral galaxy a la the Milky Way or the Sombrero Galaxy (as in, a circular galaxy with no arms stretching noticeably beyond the edges of the disk) could be, within whatever physical limitations of galactic formation apply to spirals.
If its at all relevant I'm intending my galaxy to be an flocculent unbarred spiral. I want it to be as big as I can get while still being a spiral galaxy.
Thanks | A spiral galaxy is limited by the accumulation of dark matter, and dark matter is still not understood to that degree. This means that there is no scientific way of answering this short of providing known examples. You can make up dark matter physics, and that will give you _**an**_ answer, but nobody with a background in astrophysics would state that there was a single authoritative answer to this question.
Andromeda: 220kly
UGC 2885: 265kly (10x the mass of the Milky Way)
UGC 2885 is presumed to have gotten that way because it formed as an isolated galaxy in a large void. Maybe you could base this on the largest voids, but then you have to add in the sparseness of material in those voids, so you might not be buying anything with that.
Even when figuring out the maximum size of a stars, which is something that we do understand the physics behind, we've found cases that we've had to adjust our theories to encompass.
Thus, this is an area with much room for creative license. | یک کهکشان مارپیچی توسط انباشت ماده تاریک محدود شده است، و ماده تاریک هنوز به آن درجه درک نشده است. این بدان معنی است که هیچ راه علمی برای پاسخ دادن به این کوتاه از ارائه نمونه های شناخته شده وجود ندارد. شما می توانید فیزیک ماده تاریک را ایجاد کنید، و این به شما پاسخ می دهد، اما هیچ کس با پس زمینه در فیزیک نجومی نمی گوید که یک پاسخ معتبر برای این سوال وجود دارد. آندرومد: 220kly UGC 2885: 265kly (10 برابر جرم کهکشان راه شیری) UGC 2885 فرض می شود که به این شکل شکل گرفته است زیرا به عنوان یک کهکشان جدا شده در یک فضای خالی بزرگ شکل گرفته است. شاید شما می توانید این را بر اساس بزرگترین فضای خالی قرار دهید، اما پس از آن شما باید مقدار کمی از مواد موجود در آن فضای خالی را اضافه کنید، بنابراین ممکن است با آن چیزی را خریداری نکنید. حتی زمانی که اندازه ی حداکثر یک کهکشان را پیدا می کنید، که چیزی است که فیزیک پشت موارد را درک می کند، ما متوجه شده ایم که باید نظریه های خود را تنظیم کنیم، بنابراین فضای زیادی برای خلاقیت در این منطقه وجود دارد. | stackexchange-worldbuilding |
null | راه خوبی برای ساخت یک نقشه ی ستاره ای چیست؟ اخیراً، من در حال کار بر روی زودیاک دنیای فانتزی ام بودم، زمانی که متوجه شدم که هنوز نتوانسته ام بفهمم که چگونه قرار است صورت های فلکی در آسمان شب با هم هماهنگ شوند. این باعث شد که من بسیار ناراحت شوم. از آن زمان به بعد من خیلی آزمایش کرده ام، اما من به سادگی نمی دانم که چگونه می توانم یک نقشه ی ستاره ای بسازم. بنابراین از همه شما می پرسم: ** بهترین راه برای من برای ساخت یک نقشه ی ستاره ای چیست؟ ** بله، من می دانم که یک برنامه این کار را بسیار آسان تر می کند، و من از هر پیشنهادی که شما دارید قدردانی می کنم، اما من به طور خاص به دنبال این هستم که چگونه نقشه ها را با استفاده از مداد و کاغذ بسازم. قادر بودن به دسترسی به نقشه های ستاره ای بدون چاپ کردن آنها بسیار مفید خواهد بود. | What would be a good way to make a star map?
Recently, I was working on my fantasy world's zodiac, when I realized that I still hadn't worked out how the constellations were supposed to fit together in the night sky. This caused me a good deal of consternation. I've been experimenting a lot since then, but I simply don't know how to go about making a star chart. So I ask you all:
**What would be the best way for me to make a star map?**
Yes, I know a program would make it much easier, and I would appreciate whatever software suggestions you have, but I'm specifically looking for how to make the maps using pencil and paper. Being able to access and scribble on my star maps without having to print them off would be very useful. | **Draw it on a globe**
The thing with a star map is that every zodiac constellation is clearly visible only one time during the year, (meaning that the star maps moves). The only place with stable stars are to the north (i.e. the North Star) and to the extreme south (i.e. the Southern Cross).
To mimic this effect using paper and pencil, a three dimensional object would be best. The inside of a globe would be perfect, (i.e. yes, paint the inside of a gigantic sphere) but if you want a quick and dirty solution because doing that is too much trouble (for some reason), the outside of sphere is pretty similar. Just rotate the globe to get a good idea of what the direct image of the stars moving along would look like, but this is only a good approximation towards the zodiac constellations, again, the celestial north stars (again, North Star) can't really be represented with this model. | ** آن را روی یک کره زمین بکشید ** نکته ای که در یک نقشه ستاره ای وجود دارد این است که هر صورت فلکی زودیاک تنها یک بار در طول سال به وضوح قابل مشاهده است (به این معنی که نقشه های ستاره ای حرکت می کنند). تنها مکان با ستاره های پایدار در شمال (به عنوان مثال ستاره قطبی) و به سمت جنوب (به عنوان مثال صلیب جنوبی) است. برای تقلید از این اثر با استفاده از کاغذ و مداد، یک شی سه بعدی بهترین خواهد بود. داخل یک کره زمین کامل خواهد بود (به عنوان مثال، بله، رنگ داخل یک کره غول پیکر) اما اگر شما می خواهید یک راه حل سریع و کثیف زیرا انجام این کار بیش از حد (برای برخی از دلایل مشکل) ، خارج از کره بسیار شبیه است. فقط کره زمین را بچرخانید تا ایده خوبی از آنچه که تصویر مستقیم از ستارگان در حال حرکت به نظر می رسد، اما این تنها یک تقریب خوب به سمت صورت فلکی زودیاک، ستاره های شمالی آسمانی (باز هم در آسمان ستاره قطبی) است، واقعا نمی تواند با این مدل نشان داده شود. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا امکان دارد که ارگانیسم های آبی در یک شکاف کوچک زنده بمانند؟ # وضعیت در داستان من ارگانیسم های پیچیده ای وجود دارند که اساساً کیسه های آب با اندام هستند و به اندازه یک توپ بسکتبال هستند. آنها چنان فناوری پیشرفته ای دارند که یک شهر را در یک شکاف بزرگ ساخته اند. آنها برای حرکت به اطراف پرش می کنند. شکاف حدود 300 متر ارتفاع و 3 کیلومتر عمق دارد و به طور کامل از سنگ ساخته شده است. در خارج از شکاف، حدود 60 درجه سانتیگراد است. سوال من این است که آیا این ارگانیسم ها می توانند در این شکاف بدون یخ زدن یا گرم شدن زنده بمانند؟ (فرض کنید که اگر آب درون آنها منجمد شود یا بالاتر از 80 درجه سانتیگراد برود، آنها می میرند.) اگر خیلی سرد باشد، آیا ممکن است که سیستم های گرمایش را برای گرم کردن آن تا جایی که قابل زندگی باشد، نصب کنند؟ | Is it possible for water-based organisms to survive in a small crevice?
# Situation
In my story there are complex organisms that are essentially sacks of water with organs and are the size of a basketball. They have so advanced technology that they built a city in a large crevice. They hop around to move.
The crevice is around 300 meters tall, 3 kilometers deep and is made entirely of rock. Outside the crevice, it’s around 60 degrees celsius. My question is, is it possible that these organisms can survive in this crevice without freezing or overheating? (Assume that they will die if the water inside them freezes or goes above 80 degrees celsius.) If it’s too cold, is it possible that they install heating systems to heat it up to a point where it’s livable? | **Yes!**
We humans are essentially sacks of water with organs, and some of us definitely have sacks of water with organs, some even the size of basketballs. We are not so different. We humans have advanced technology too and maybe your sacks of water have tech even better! I say they do. So advanced technology implies swanky space heaters, UV bug attractors, soft serve yogurt dispensers, shag carpet and all the other things one would hope to have cunningly situated in ones crevice. Also the sacks could wear fleece lined garments for really chilly days. It is totally doable and I think would make an intriguing fiction. | ** بله! ** ما انسان ها اساساً کیسه های آب با اندام هستیم، و برخی از ما قطعاً کیسه های آب با اندام داریم، برخی حتی به اندازه توپ بسکتبال. ما خیلی متفاوت نیستیم. ما انسان ها هم تکنولوژی پیشرفته ای داریم و شاید کیسه های آب شما حتی تکنولوژی بهتری داشته باشند! من می گویم که دارند. بنابراین تکنولوژی پیشرفته شامل بخاری های گرم فضایی، جذب کننده ی اشعه ی ماوراء بنفش، توزیع کننده ی ماست نرم، فرش شگ و تمام چیزهای دیگر است که کسی امیدوار است که آنها را در شکاف خود قرار داده باشد. همچنین کیسه ها می توانند لباس های پوشیده از فرش را برای روزهای واقعاً سرد بپوشند. این کاملاً قابل انجام است و من فکر می کنم یک داستان تخیلی جذاب خواهد بود. | stackexchange-worldbuilding |
null | متابولیسم شتاب یافته احساس حرارتی اگر یک فرد متابولیسم شتاب یافته و در نتیجه دمای بدن بالاتری داشته باشد، آیا این فرد در همان محیط گرمتر یا سردتر از یک فرد عادی احساس می کند؟ (سوال به خاطر شفافیت و خلاصه سازی ویرایش شده است) | Accelerated Metabolism Thermal Sensation
If a person has an accelerated methabolism, and thus a higher body temperature, would this person feel more hot or cold than a normal person in the same ambient?
(Question edited for the sake of clarity and conciseness) | It depends on the outside temperature.
Desert animals like mammals and birds often have an higher body temperature than similar animals living in more temperate lands, so that the heat transfer balance is shifted toward the outside of their body. In this way they would not feel "hot", because their body would actually lose heat toward the outside instead of having heat flowing inside.
On the other hand placing a fennek at the pole would surely make it feel much more cold, because of the higher temperature difference and the related heat flow. | این به دمای بیرون بستگی دارد. حیوانات بیابانی مانند پستانداران و پرندگان اغلب دمای بدن بالاتری نسبت به حیوانات مشابهی دارند که در سرزمین های معتدل تر زندگی می کنند ، به طوری که تعادل انتقال گرما به سمت خارج بدن آنها جابجا می شود. به این ترتیب آنها احساس "گرم" نمی کنند ، زیرا بدن آنها در واقع گرما را به سمت بیرون از دست می دهد به جای اینکه گرما در داخل جریان داشته باشد. از سوی دیگر قرار دادن یک فنک در قطب مطمئناً باعث سردتر شدن آن می شود ، به دلیل تفاوت دمای بالاتر و جریان گرما مرتبط. | stackexchange-worldbuilding |
null | چه ارگانل هایی ((بخش هایی از یک سلول) سلول های اولیه به احتمال زیاد داشته اند؟ من سعی می کنم زندگی تنفس فلورین را از سلول ها شروع کنم و راه خود را بسازم. من ابتدا می خواهم سلول های بسیار اولیه و ابتدایی بسازم، و برای این من باید بدانم که ارگانل ها در سلول های اولیه چه بودند. وقتی می گویم "سلول های اولیه" منظورم قبل از فوتوسنتز و قبل از میتوکندری است. و بله، من می دانم که ارگانل های متصل به غشاء بعداً آمدند، بنابراین من بیشتر می پرسم که _بخش_های مختلف یا آن سلول های اولیه چه بودند؟ | What organelles(parts of a cell) did early cells most likely have?
I am trying to make fluorine-breathing life, starting from the cells and building my way up.
I first am going to make very early and primitive cells, and for this I need to know what organelles were in early cells.
When I say “early cells” I mean like, before photosynthesis had been achieved, and before mitochondria. And yes, I know that membrane bound organelles came later, so I am more asking what were the different _parts_ or those early cells? | this simplest living cell is Mycoplasma mycoides, and organelle wise it is basically just a plasma membrane, DNA, and ribosomes. There is a slurry of proteins and RNA but nothing you would call an organelle.
< | این ساده ترین سلول زنده، مایکوپلاسمای مایکوایدز است، و از نظر ارگانل، اساساً فقط یک غشاء پلاسمایی، دی ان ای و ریبوزوم ها است. یک مقدار پروتئین و آر ان ای وجود دارد اما چیزی که شما آن را ارگانل بنامید. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا غول گرایی جزیره ای حتی اگر من مشکلات دیگر انرژی، وزن و گرما را حل کرده باشم، میگافاونا لازم است؟ من می خواهم که در دنیای خود غول داشته باشم. من قبلاً مشکلات ساختاری مربوط به غول گرایی را با داشتن استخوان های قوی اما سبک حل کرده ام و حیوانات هوای "جادویی" را تنفس می کنند که انرژی لازم را فراهم می کند. سوال من حول اثر غول گرایی جزیره است، جایی که در یک اکوسیستم بسته (یک جزیره) حیوانات به دلیل حداقل شکار و رقابت (فقط نگران گونه های دیگر) به اندازه زیادی رشد می کنند. بنابراین، ** آیا من به اثر غول گرایی جزیره نیاز دارم که در دنیای خود غول گرایی داشته باشم، یا اگر من قبلاً مشکلات اصلی انرژی، وزن و گرما را حل کرده باشم، لازم نیست؟ ** | Is Island Gigantism Necessary to have Megafauna even if I have Solved the Other Problems of Energy, Weight and Heat?
I want to have megafauna on my world. I have already solved the structural problems related to megafauna by having strong but light bones, and the animals breathe a "magic" air that provides the necessary energy.
My question revolves around the effect of island gigantism, where in a closed ecosystem (an island) the animals favor growing to a large size due to minimal predation and competition (only having to worry about other species).
So, **do I need the effect of Island Gigantism to have megafauna on my world, or is it not necessary if I have already solved the core problems of energy, weight and heat?** | ## No you don't want islands
the largest terrestrial animals evolve on continents not islands. Island gigantism is about small animals becoming larger, _but_ bigger animals usually evolve to be smaller on islands, because resources are limited. This is called insular dwarfism. | ## شما جزایر نمی خواهید بزرگترین حیوانات زمینی در قاره ها تکامل می یابند نه جزایر. غول گرایی جزیره در مورد حیوانات کوچک است که بزرگتر می شوند، اما حیوانات بزرگتر معمولاً در جزایر کوچک تر می شوند، زیرا منابع محدود هستند. این به نام کوتوله سازی جزیره ای است. | stackexchange-worldbuilding |
null | پانل های خورشیدی برای کشتی های نیروی دریایی در ساخت و ساز کشتی به عنوان کشتی های نیروی دریایی در دریاهای عمیق، اقیانوس ها حرکت می کنند و آنها به آسمان آبی باز هستند (همانطور که من آنها را تجسم می کنم) ، آیا کشتی های نیروی دریایی وجود دارد که در آن پانل های خورشیدی می تواند برای آنها در موارد خاص، مواقع مورد نیاز باشد؟ | Solar panels for Naval ships in Ship building
As the Naval ships sail in the deep seas, oceans and they are open to the blue sky (As i visualise them), Can there be Naval ships where Solar panels could be required for them in specific cases, occasions ? | Solar panels are already routinely used on some ships to charge batteries and provide power to the on board equipment. It's a common sight if you go in any harbor.
However don't forget that the ocean is not always blue sky. It can also be very cloudy, and not for all use cases you can afford to have limited power available.
As a first ballpark figure, they make sense when you have limited space and therefore cannot afford installing an additional generator plus the related fuel, and when the batteries you can put on board are enough to supply your equipment for the expect time of cloudy/dark sky. | پانل های خورشیدی در حال حاضر به طور معمول در برخی از کشتی ها برای شارژ باتری ها و تأمین برق برای تجهیزات موجود در کشتی استفاده می شوند. اگر به هر بندری بروید ، دیداری رایج است. با این حال فراموش نکنید که اقیانوس همیشه آسمان آبی نیست. همچنین می تواند بسیار ابری باشد ، و برای همه موارد استفاده نمی توانید قدرت محدودی در دسترس داشته باشید. به عنوان اولین شکل ، آنها زمانی منطقی هستند که فضای محدودی دارید و بنابراین نمی توانید یک ژنراتور اضافی به علاوه سوخت مربوطه را نصب کنید ، و هنگامی که باتری هایی که می توانید در کشتی قرار دهید برای تأمین تجهیزات خود در زمان انتظار آسمان ابری / تاریک کافی است. | stackexchange-worldbuilding |
null | سیاره بیابان با درصد رطوبت بالا من یک جهان بیابان ایجاد می کنم، اما می خواهم به آن ویژگی های کمی متفاوت بدهم، قبل از همه، آن را از یک محیط خشک به یک مرطوب تبدیل کنم. متأسفانه، برای مدتی من به دنبال اطلاعاتی بودم که می تواند من را به جایی ببرد، اما هیچ چیز علمی مفید پیدا نمی کنم. چه چیزی باید در خود شن تغییر کند تا آبی و مرطوب باشد، ترجیحا وجود آب و بخار را حذف کند؟ آیا ممکن است رطوبت sensu stricto بدون آب ایجاد شود؟ یا چیزی شبیه به این حالت گازی آب؟ من از بیابان آتاکاما آگاه هستم، جایی که مه از اقیانوس وارد می شود، رطوبت بالا را در هوا حفظ می کند، اما این چیزی را در مورد ایده من به ما یاد نمی دهد. | Desert planet with high humidity percentage
I create a desert world, but I would like to give it slightly different properties, above all, to turn it from a dry environment into a humid one.
Unfortunately, for some time I have been looking for information that could lead me somewhere, but I find nothing scientifically useful.
What would have to change in the sand itself to be blue and moist, preferably excluding the presence of water and vaporing? Is it possible to create humidity sensu stricto without water? Or anything similar to this gaseous state of water?
I'm aware of Atacama Desert, where fog rolls in from the ocean, preserving high humidity in the air, but that doesn't teach us anything about my idea. | **Oily?**
 evaporate in the heat of the day then condense down onto your sand surface, making it slick and greasy. Maybe even with a rainbow gasoline sheen! I propose that in fact your planet be named Greasy.
As regards blue there are plenty of questions here on WB Stack about blue sand. Take your pick. | ** روغن دار؟**![پنجره نفتی] ((( < اگر می خواهید یک کلوچه مرطوب باشد، روغن اضافه می کنید نه آب. شاید این برای ماسه شما کار کند. نفت و پتروشیمی می تواند در یک جهان باشد و می تواند به سطح نفوذ کند. شما می توانید آنها را چسبنده و بتومینیس یا سبک تر کنید. شما حتی می توانید چیزی داشته باشید که در آن کسر های سبک تر (تخفیف نوع هگزان) در گرما روز تبخیر می شوند و سپس روی سطح ماسه شما متراکم می شوند، و آن را چسبنده و چرب می کنند. شاید حتی با درخشندگی بنزین رنگین کمان! من پیشنهاد می کنم که در واقع سیاره شما به نام Greasy نامگذاری شود. در مورد آبی، در اینجا در WB Stack سوالات زیادی در مورد شن آبی وجود دارد. انتخاب خود را انجام دهید. | stackexchange-worldbuilding |
null | برداشت رعد و برق برای انرژی... در زندگی واقعی موردور! من برنامه ریزی کردم که منطقه ای در دنیای من داشته باشم که شبیه به موردور باشد، مانند جایی که نزدیک به طوفان های مداوم و رعد و برق است، حدود 30 بار در دقیقه در اوج حداقل 25 ساعت در شب (جهان دارای دوره چرخش 60 ساعت است). این ایده از این ویدیو خاص توسط Artifexian آمده است. حالا من تعجب می کردم که آیا چنین مکانی می تواند به طور قابل اعتماد برای انرژی مورد بهره برداری قرار گیرد، به ویژه رعد و برق که آن را به طور مکرر ضربه می زند. آیا برای تمدن اواخر قرن 21 تا اوایل قرن 22 برای تاسیس نیروگاه های برق در آنجا با چوب های رعد و برق سازمان یافته در زمینه های بزرگ و احتمالا همراه با توربین های بادی برای بهره برداری از شرایط آب و هوایی سودمند خواهد بود؟ | Harvesting lightnings for energy...in real life Mordor!
I planned to have a region on my world that is similar to Mordor, as in a place with near constant thunderstorms and lightning strikes, about 30 times per minute at peak for at least 25 hours at night (the world has a rotation period of 60 hours).
The idea came from this specific video by the Artifexian.
Now I was wondering if such a place could be reliably exploited for energy, especially the lightnings that would strike it so frequently.
Would it be advantageous for a late 21st to early 22nd century civilization to establish power plants over there with lightning rods organized in large fields and probably coupled with wind turbines to take advantage of the weather conditions? | **Yes, with the proper technology**
Each lightning bolt carries about 5 gigajoules of energy. This means that harvesting the energy from the lightning would yield about 1GW of energy on average. Assuming that your future civilization uses energy at the same (per hour, not per day) rate as US house holds%20per%20year.), this could power about 9 million households.
I think there is some what-if question (or maybe in the book) that relates to how hard obtaining energy from lightning is, but if this is figured out in your setting, it would probably be practical to setup such a powerplant, as it would supply as much energy as a nuclear power plant, but without the radioactive waste. | ** بله، با تکنولوژی مناسب ** هر صاعقه حدود 5 گیگاجول انرژی را حمل می کند. این بدان معنی است که جمع آوری انرژی از صاعقه به طور متوسط حدود 1 گیگاوات انرژی را تولید می کند. با فرض اینکه تمدن آینده شما از انرژی با همان میزان (در ساعت، نه در روز) استفاده می کند که خانه ایالات متحده 20٪ در 20 سال دارد.) ، این می تواند حدود 9 میلیون خانه را تأمین کند. من فکر می کنم برخی از این سوال وجود دارد (یا شاید در کتاب) که مربوط به چگونگی سخت گرفتن انرژی از صاعقه است، اما اگر این در محیط شما کشف شود، احتمالا عملی خواهد بود که چنین نیروگاهی را راه اندازی کنید، زیرا انرژی را به عنوان یک نیروگاه هسته ای تامین می کند، اما بدون زباله های رادیواکتیو. | stackexchange-worldbuilding |
null | از نظر بیولوژیکی چه نوع پایانی کمترین میزان سر و صدا را ایجاد می کنند؟ من در حال طراحی موجوداتی در سیاره ساختم هستم که در آن حیوانات شنوایی استثنایی را تکامل داده اند و من تعجب می کنم که چه نوع پایانی ممکن است برای تولید کمترین میزان صدا در هنگام راه رفتن برای جلوگیری از شکارچیان تکامل یابد. برای برخی از زمینه های بیشتر من تصور کردم که چگونه زندگی در یک سیاره در اطراف یک کوتوله قرمز با نور کم تکامل می یابد. این باعث شد که حیات گیاهی بسیار رقابتی برای به دست آوردن نور خورشید به عنوان ممکن است با یک گونه در نهایت تکامل برای پوشش تقریبا تمام آسمان با برگ های خود را مسدود کردن کمی از نور خورشید حیوانات بود. به دلیل این حیوانات باید عمدتا از قارچ و برگ های مرده در یک محیط سنگی با درختان بلند مانند گیاهان در اینجا و آنجا تغذیه کنند. بنابراین شکار و شکارچی باید برای تشخیص یکدیگر به صدا متکی باشند، بنابراین من تعجب می کنم. چه نوع پایانی آنها را برای کاهش سر و صدا در یک محیط سنگی / کثیف تکامل می دهند؟ | Biologically what kind of feet would make the least amount of noise?
I'm designing creatures on my made up planet where animals evolved exceptional hearing and I'm wondering what kind of feet they might evolve to produce the least amount of sound when walking to avoid predators. For some more context I imagined how life would evolve on a planet around a red dwarf with low luminosity. This made plant life extremely competitive to gain as much sunlight as possible with one species eventually evolving to nearly cover the entire sky with their leaves blocking out the little sunlight the animals had. Due to this animals have to mostly feed off fungi and dead leaves on a rocky environment with big tall tree like plants here and there. So prey and predator had to rely on sound to detect each other so I'm wondering.
What kind of feet would they evolve to reduce noise in a rocky/dirt environment? | ## Cats and owls are prime examples of "silence".
Both cats and owls are nocturnal hunters with adaptations to move silently. Cats have toe beans (digital pads) which act as cushions, absorbing the sound of any footstep. Cats go completely unnoticed, even when walking on gravel. Owls have special fluffy feathers on the tips on their wings which serve a similar purpose: they absorb sound. Owls can swoop down on their prey with essentially zero sound. Even their wingbeats are silent.
Here's a video about owls to demonstrate: link here
**Conclusion: soft paws and fuzzy fur.**
And if these two examples aren't alien enough for you, you can always use the world's quietest room as reference: link here | ## گربه ها و جغدها نمونه های برجسته ای از "خاموشی" هستند. هم گربه ها و هم جغدها شکارچیان شبانه با سازگاری برای حرکت بی صدا هستند. گربه ها دارای دانه های انگشت (پد های دیجیتال) هستند که به عنوان بالش عمل می کنند و صدای هر گام را جذب می کنند. گربه ها حتی هنگام راه رفتن بر روی صخره کاملاً نادیده گرفته می شوند. جغدها دارای پرهای نرم ویژه ای در نوک بال های خود هستند که به یک هدف مشابه خدمت می کنند: آنها صدا را جذب می کنند. جغدها می توانند با صوتی تقریباً صفر به شکار خود حمله کنند. حتی ضربه بال های آنها بی صدا است. در اینجا یک ویدیو در مورد جغدها برای نشان دادن وجود دارد: لینک اینجا ** نتیجه گیری: پنجه های نرم و موی فازی.* * و اگر این دو مثال برای شما بیگانه نیستند ، همیشه می توانید از ساکت ترین اتاق جهان به عنوان مرجع استفاده کنید: لینک اینجا | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا ممکن است که یک سیاره به دور محور خود نگردد؟ من در حال حاضر در حال خواندن یک رمان هستم که در آن داستان در یک سیاره در مدار پروکسیما سنتوری اتفاق می افتد. از آنجا که این سیاره بسیار نزدیک به ستاره است، که یک کوتوله قرمز است، به ستاره مانند ماه ما به زمین قفل شده است. این بدان معنی است که یک چرخش در اطراف محور آن همان طول چرخش در اطراف ستاره است، و یک طرف سیاره را به طور دائم با ستاره روبرو می کند و طرف دیگر - به طور دائم از ستاره دور می شود. من کنجکاو شدم: آیا ممکن است که یک سیاره به دور محور خود چرخش نکند؟ چگونه روابط روز / سال کار می کند؟ اگر من این را درست درک کنم، چرخه روزانه همان طول یک سال است، و روز و شب هر دو نیم سال طول می کشد، درست است؟ آیا چنین سیاره ای قابل سکونت است؟ | Is it possible for a planet to not spin around its axis?
I'm currently reading a novel where the story happens on a planet orbiting Proxima Centaury. As the planet is very close to the star, which is a red dwarf, it is tidally locked to the star like our Moon is to Earth. This means that one revolution around its axis is the same length as orbit around the star, making one side of the planet permanently face the star and the other side - permanently turned away from the star.
I got curious: is it possible for a planet to not revolve around its axis at all? How would day/year relations work? If I understand this correctly, the diurnal cycle would be the same length as a year, and both day and night would be half-year long, right?
Would such a planet be habitable? | It's possible but unstable. The planet will extract angular momentum through tidal forces, eventually beginning libration and tidal-locking. (This is due to the tidal force "dragging" across the surface of the planet as it revolves around the star, urging the planet to spin in the same direction as its orbit.)
There's no real compelling reason why it _couldn't_ be habitable, apart from the usual arguments for/against tidally-locked worlds. In its pre-locked condition it basically amounts to a slowly-rotating (rotisserie?) world, and the potential for such planets has been explored. You can find a nice read on that here. | این ممکن است اما ناپایدار است. این سیاره حرکت زاویه ای را از طریق نیروهای مد و مد استخراج می کند و در نهایت شروع به لبراسیون و قفل شدن با امواج می کند. (این به دلیل نیروی مد و مد است که در سراسر سطح سیاره به هنگام چرخش در اطراف ستاره کشیده می شود و سیاره را به چرخش در همان جهت مدار خود سوق می دهد.) هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که چرا نمی تواند قابل سکونت باشد ، به غیر از استدلال های معمول برای / علیه جهان های قفل شده با امواج. در شرایط قبل از قفل شدن آن اساساً به یک دنیای آهسته چرخش (rotisserie؟) می رسد و پتانسیل چنین سیاره هایی مورد بررسی قرار گرفته است. شما می توانید در اینجا یک خواندن خوب در مورد آن پیدا کنید. | stackexchange-worldbuilding |
null | میک اپ کردن با دهان خود تریکرورال ها موجودات انسان نما بدون بازو یا پا هستند. فک آنها با مجموعه ای از چنگال ها جایگزین شده است. این چنگال ها حدود 10 سانتی متر طول دارند و به اندازه انگشتان انسان انعطاف پذیر هستند، اگرچه می توانند در هر جهت خم شوند. 6 چنگال وجود دارد که هنگام استراحت به سمت پایین اشاره می کنند. آنها چشم دارند و می توانند ببینند در حالی که اکثر وظایف را می توان درست مانند انسان انجام داد، برخی از چیزهایی وجود دارد که ممکن است سخت تر باشد، مانند آرایش دادن از نظر مواد و تولید، آنها دارای فناوری مدرن هستند. آرایش آنها از نظر ماده با آرایش مدرن مشابه است و آرایش هایی وجود دارد که در همه قسمت های صورت اعمال می شود. آنها آینه هایی برای دیدن خود دارند. با توجه به این، چه نوع ابزارهایی می توانند از این انسان ها برای استفاده از آرایش خود استفاده کنند؟ به طور ایده آل، ابزار باید ساده و آسان باشد و همچنین آسان برای استفاده باشد. آنها نباید به شخص دیگری برای کمک به آنها نیاز داشته باشند. | Doing Makeup with your Mouth
The tricrurals are humanoid creatures without arms or feet. Their jaws are replaced by a set of tentacles. These tentacles are around 10cm long and are as flexible as human fingers, though they can bend in any direction. There are 6 tentacles, which point downwards when resting. They have eyes and can see
While most tasks can be done just as in humans, there are some things which may be harder, such as putting on makeup
In terms of materials and manufacturing, they have modern technology. Their makeup is similar in substance to modern day makeup, and there is makeup that's applied to all parts of the face. They have mirrors to see themselve
Given this, what sort of tools could these humanoids use to apply their makeup?
Ideally the tools should be simple and easy to make, as well as being lightweight and easy to use. They shouldn't need another person to help them | They can lay the makeup on a fixed substrate using their tentacles and then rub their faces on the substrate.
The substrate can have various shapes, according to the need: flat, conic, brush-like and so on. | آنها می توانند آرایش را با استفاده از چنگال های خود بر روی یک بستر ثابت قرار دهند و سپس صورت خود را بر روی بستر مالش دهند. بستر می تواند شکل های مختلفی داشته باشد ، با توجه به نیاز: مسطح ، مخروطی ، برش مانند و غیره. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا ممکن است از یک سیستم عضلات حلقه ای برای پمپاژ خون به جای قلب استفاده شود؟ اکثر گونه هایی که از خون استفاده می کنند (که من می دانم) از یک قلب یا مجموعه ای از قلب ها برای پمپاژ خون در سراسر بدن خود استفاده می کنند. با این حال، در چیزی مانند سیستم گوارشی ما، یک سری از عضلات برای فشار دادن مواد غذایی گوارش شده از طریق لوله ها به جای یک پمپ مرکزی استفاده می شود. سوال من این است که آیا استفاده از یک سری عضلات حلقه ای مشابه به جای قلب برای یک گونه برای پمپاژ خون کار می کند، یا این کار بسیار ناکارآمد است؟ (برای روشن شدن، بهره وری از نظر انرژی مورد نیاز متناسب با خون با موفقیت حرکت می کند، و چگونه به راحتی سیستم می تواند متوقف / قطع شود) | Is it possible to use a system of ring-shaped muscles to pump blood instead of a heart?
Most species which use blood (that I know of) use a heart or set of hearts to pump their blood around their body. However, in something like our digestive system, a series of muscles are used to force digested food through tubes instead of a central pump.
My question is, would using a similar ringed muscle series instead of hearts for a species work for pumping blood, or would it be too inefficient to consider?
(for clarification, efficiency is in terms of energy required in proportion to blood successfully moved, and how easily the system could be stopped/interrupted) | # Earthworms:
I think you are looking for a circulatory system like the humble earthworm. The very unique structure of the earthworm heart means it lacks a singular heart, but instead has a series of aortic arches that squeeze the body and force the blood through a closed circulatory system. The earthworm also controls this set of "hearts" directly via nervous system like we do, rather than by a secondary set of muscular signals.
 to allow much greater redundancy in a fairly sophisticated organism. The loss of function of part of the system still allows circulation to operate. The cockroach model is using an open circulatory system, so it doesn't match quite as well.
![cockroach]( | کرم های زمین: من فکر می کنم شما به دنبال یک سیستم گردش خون مانند کرم زمین فروتن هستید. ساختار بسیار منحصر به فرد قلب کرم زمین به این معنی است که یک قلب منحصر به فرد ندارد، اما در عوض دارای یک سری قوس های آئورت است که بدن را فشرده می کند و خون را از طریق یک سیستم گردش خون بسته می کند. کرم زمین همچنین این مجموعه "قلب ها" را مستقیماً از طریق سیستم عصبی مانند ما کنترل می کند، نه از طریق مجموعه ثانویه سیگنال های عضلانی.![ کرم زمین] | stackexchange-worldbuilding |
null | چه نوع موسیقی می تواند هشت پا بازی؟ می تواند واقعا دشوار است برای تمایز بین صداها و پیدا کردن منبع از یک صدا زیر آب. چگونه یک هشت پا نوازنده می تواند بازی موسیقی با نوت تعریف شده است که نه مبهم (به طور قابل توجهی) و یا تغییر با اختلالات در آب در نزدیکی؟ که ابزار (اگر وجود داشته باشد) هشت پا حتی می تواند بازی؟ ممنون! | What sort of music could octopi play?
It can be really hard to distinguish between sounds and find the source of a sound underwater. How could an octopus musician play music with defined notes that are not blurred (significantly) or changed by disturbances in the water nearby? Which instruments (if any) could the octopus even play?
Thanks! | **Underwater musical instruments**
The Danish band Aquasonic plays underwater. They play intruments like
* electromagnetic harp.
* percussion instruments such as 24 Tibetan bells.
* a carbon fibre violin.
* a rhythmic instrument similar to a water wheel and a sort of organ called hydraulophone.
**Underwater singing**
They also sing as in this video.
Your band of octopi can sing and play instruments of similar type. | **موسیقی آلات زیر آب** گروه دانمارکی آکواسونک زیر آب بازی می کند. آنها ابزارهایی مانند * هارپ الکترومغناطیسی را بازی می کنند. * ابزارهای ضربه ای مانند 24 زنگ تبتی. * یک ویولن فیبر کربن. * یک ابزار ریتمیک شبیه به چرخ آب و نوعی ارگان به نام هیدرولوفون. ** آواز خواندن زیر آب ** آنها همچنین مانند این ویدئو آواز می خوانند. گروه هشت پا شما می تواند آواز بخواند و ابزارهای مشابه را بازی کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | چگونه یک شهر با آب و هوای زیر قطبی را تغذیه کنیم؟ شهر سیویتاس سیکوفانتیا در سواحل دریاچه سیکوفانتیا ، دریاچه نمکی با ارتفاع زیاد به اندازه دریاچه سوپریور در ایالات متحده واقع شده است. این دریاچه در فلات Pagomenos بزرگ واقع شده است ، یک تپه بزرگ 9500 فوت بالاتر از سطح دریا ، که از کوه Pagomenos به سمت جنوب گسترش یافته است. به دلیل ارتفاع ، شهر دارای آب و هوای زیر قطبی سرد است. داده های آب و هوایی برای سیویتاس سیکوفانتیا:! [تصویر تصویر را در اینجا وارد کنید] | How to Feed a City with a Subarctic Climate?
The city of Civitas Sykofantia sits on the shore of Lake Sykofantia, a high-elevation salt lake the size of Lake Superior in the US. The lake is located on the Great Pagomenos Plateau, a huge escarpment 9,500 feet above sea level, extending south from the Pagomenos Mountain Range. Due to elevation the city has a frigid subarctic climate.
Climate data for Civitas Sykofantia: , and caviar from a local sturgeon species. They export goods using flying sailboats called startreaders (use the link for context) that take off and land on the lake.
The city has a population of at least 100k. How would a civilization with a late medieval/early renaissance tech level feed and hydrate such a city? | # Fish from the lake, and imported food acquired in trade. For water, cryo-desalination.
Since you already said that there are fish in the lake (the sturgeon that supplies the caviar), it stands to reason that fish would be the primary protein for this city.
Since the city has such great wealth, they would develop finer tastes and just import grains, vegetables, other protein, etc. that they acquire in trade for their commodities.
Water can be desalted from the salty lake by freezing it. Look up Cryo-Desalination. This could be achieved using a series of successive freezing ponds, or just done on a household level. | # ماهی از دریاچه، و مواد غذایی وارداتی که در تجارت به دست می آید. برای آب، کریو-حلال سازی. از آنجا که شما قبلاً گفتید که در دریاچه ماهی وجود دارد (خاک که خاویار را تامین می کند) ، منطقی است که ماهی پروتئین اصلی این شهر باشد. از آنجا که این شهر چنین ثروت عظیمی دارد ، آنها طعم های ظریف تری را توسعه می دهند و فقط غلات ، سبزیجات ، سایر پروتئین ها و غیره را وارد می کنند که در تجارت برای کالاهای خود به دست می آورند. آب را می توان از دریاچه نمکی با یخ زدن آن نمک زدایی کرد. به دنبال کریو-حلال سازی باشید. این کار می تواند با استفاده از مجموعه ای از حوضچه های یخ زدایی متوالی یا فقط در سطح خانوار انجام شود. | stackexchange-worldbuilding |
null | فلورا جهان تحت سلطه رادیوتروف پس از آخرالزمان بزرگ هسته ای ، آسمان با گرد و غبار پوشانده شد و جهان منجمد شد. انتظار می رود که اکثر گیاهان از بین بروند و سپس با قارچ های رادیوتروفی جایگزین شوند ، که از انواع قارچ های قارچی سرچشمه می گیرند برخلاف گیاهان ، که نور را از بالا جذب می کنند ، این قارچ ها تشعشعات را از زمین و آب آلوده جذب می کنند. این رادیواکتیو کاملاً به طور مساوی پخش شده است ، اما برخی مناطق (مانند شهرهای قدیمی بمباران شده) بیش از دیگران دارند با این منبع منحصر به فرد انرژی ، آنها روش های منحصر به فرد رشد خواهند داشت. ** چه اشکال عمومی (مانند درختان یا بوته ها در گیاهان) برای این قارچ ها احتمال دارد؟ ** | Flora of Radiotroph-Dominated World
After the Great Nuclear Apocalypse, the skies clouded over with dust and the world froze. Expectedly, most plants died out, and were then replaced with radiotrophic fungi, originating from all sorts of fungal clades
Unlike plants, which absorp light from above, these fungi take up radiation from the contaminated earth and water. This radioactivity is quite evenly spread, but some areas (such as the ancient bombed cities) have more than others
With this unique source of energy, they will have unique modes of growing. **What general shapes (like trees or shrubs in plants) would be likely for these fungi to take on?** | **Ramifying subsurface hyphae.**
![fungus hyphae](
<
Plants maximize surface area exposed to light, balanced against needs to conserve water and preserve structural stability.
For an organism that gets energy from soil and water radioactivity, the energy collecting apparatus needs to be large and diffuse. Radiation can be blocked by soil and water also. Hyphae will need to ramify out and occupy as large an area as is possible to maximize collecting area.
Structural stability is not an issue underground. Conservation of water is not an issue. Competition with other organisms trying to occupy the space would very much be an issue.
Fortunately for the fungi of your world all of these things are true for the lives they lead today. Radiotrophic fungi would look like fungi. Above ground, we would see fruiting bodies - mushrooms.
![mushrooms]( | برای یک ارگانیسم که انرژی را از رادیواکتیویتی خاک و آب دریافت می کند، دستگاه جمع آوری انرژی باید بزرگ و پراکنده باشد. تابش می تواند توسط خاک و آب نیز مسدود شود. هیفاها باید شاخه شوند و تا حد ممکن منطقه ای بزرگ را اشغال کنند تا منطقه جمع آوری را به حداکثر برسانند. ثبات ساختاری یک مسئله زیرزمینی نیست. حفظ آب یک مسئله نیست. رقابت با سایر ارگانیسم ها در تلاش برای اشغال فضا بسیار مشکل است. خوشبختانه برای قارچ های دنیای شما همه این موارد برای زندگی امروز آنها درست است. قارچ های رادیوتروفی مانند قارچ های زمینی به نظر می رسند. در بالا، ما بدن میوه دار - قارچ ها را می بینیم. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا این تغییر "معجزه آسا" تاثیر طولانی مدت بر تکنولوژی خواهد داشت؟ در یک دنیای خیالی، تغییرات زیر به طور ناگهانی برای همه انسان ها (و نوزادان آینده) بدون هیچ دلیل مشخصی اتفاق می افتد: * خلق و خوی آنها بهتر می شود. * آنها اکنون از معاشرت با یکدیگر بیشتر از قبل لذت می برند. * آنها اکنون نسبت به احساسات یکدیگر بیشتر همدلی می کنند. * آنها اکنون بسیار به رفاه یکدیگر اهمیت می دهند. * آنها می خواهند از یکدیگر در برابر آسیب و درد محافظت کنند. شما می توانید فرض کنید که تاریخ این دنیای خیالی تا دیروز که این تغییرات اتفاق افتاد، با دنیای واقعی یکسان بود. و این سوال من است: ** در مقایسه با دنیای واقعی، آیا این تغییرات احتمالاً بر سرعت یا جهت توسعه STEM (علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) در آن جهان تأثیر می گذارد؟ و اگر چنین است، در دراز مدت چقدر در دو جهان STEM متفاوت خواهد بود؟ ** | Will this "miraculous" change have a long-term effect on technology?
In a fictional world, the following changes suddenly happen to all humans (and future newborns) for no apparent reason:
* Their temper becomes better.
* They now enjoy socializing with each other more than before.
* They become more empathetic to each other's feelings.
* They now care much about the well-being of each other.
* They want to protect each other from harm and pain.
You can assume that the history of this fictional world was identical to the real world until yesterday when those changes happened.
And here is my question: **Compared with the real world, are these changes likely to impact the speed or direction of STEM (Science, Technology, Engineering and Mathematics) development in that world? And if so, how different will STEM in the two worlds be in the long run?** | # The cultures with the most empathy that I could find are Saudi Arabia and Ecuador and the least Lithuania and Estonia
Technology exports seem much higher in low empathy countries.
, but keep it up long enough and eventually you'll get what you want. | نسل نگاری که توسط یک جامعه پدرسالارانه وحشتناک جنسی انجام می شود. یعنی، کاری که کزن لری نیون با خودش انجام داد. فقط اجازه دهید باهوش ترین مردان و کم باهوش ترین زنان تولید مثل کنند. این که چقدر موثر است به توزیع کروموزومی ژن های مرتبط با هوش (در میان عوامل بسیار پیچیده دیگر) بستگی دارد، اما آن را به اندازه کافی طولانی نگه دارید و در نهایت آنچه را که می خواهید به دست خواهید آورد. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا باران مبتنی بر آب در بالای یک دریا بزرگ از جیوه مایع شناور خواهد شد؟ من در حال فکر کردن در مورد یک تنظیم که در آن دو توده بزرگ زمین توسط یک دریا از جیوه جدا شده است. بدیهی است، قایق های آهن شناور خواهد شد. در واقع، کشتی ها باید بسیار سنگین باشند. چه اتفاقی برای باران مبتنی بر آب معمولی اگر آن را در این دریا افتاد؟ به عنوان آب کمتر متراکم است، آن شناور خواهد شد. | Would water-based rain float on top of large sea of liquid mercury?
I was thinking about a setting where two large landmasses are separated by a sea of mercury. Obviously, iron boats would float. In fact, the ships would have to be extremely heavy.
What would happen to normal water-based rain if it fell on this sea? As water is less dense, would it float? | # It Floats
Any drop of water that would hit the water, even if it had enough energy to pierce the surface, would experience a buoyant force pushing it upwards.
We need to remember that Archimedes' principle applies to all fluids. Even fluids within fluids! This is the same reason why heavier than air gasses can be especially dangerous when collecting in holes, ditches, and other low-lying areas. It's also why hot air balloons work: the extra heat in that air changes its density and therefore it rises. Same goes for water on mercury. | # شناور است هر قطره آب که به آب برخورد کند، حتی اگر انرژی کافی برای سوراخ کردن سطح داشته باشد، یک نیروی شناور را تجربه می کند که آن را به سمت بالا فشار می دهد. ما باید به یاد داشته باشیم که اصل آرشیمدس برای همه مایعات اعمال می شود. حتی مایعات درون مایعات! این همان دلیلی است که چرا گازهای سنگین تر از هوا می توانند هنگام جمع آوری در حفره ها، خندق ها و سایر مناطق پایین خطرناک باشند. همچنین به همین دلیل است که بالون های هوای گرم کار می کنند: گرما اضافی در آن هوا تراکم آن را تغییر می دهد و بنابراین بالا می رود. همین امر برای آب روی جیوه نیز صدق می کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | بنابراین من در حال ساخت یک دنیای فانتزی هستم که در یک سیاره با محوطه حدود 18,500 مایل (به طور متوسط دمای آن 40 درجه فارنهایت است) اتفاق می افتد و به دور یک غول آبی می چرخد. یک سال چقدر طول می کشد و چقدر دور از ستاره اش می چرخد؟ (بهتر است که این در AU باشد، اگرچه هر نوع اندازه گیری خوب است). | Planet Orbital Zone and Year Length
So I'm building a fantasy world that takes place on a planet with a circumference of about 18,500 miles (it's average temperature is 40℉), and it orbits a Blue-Giant.
How long would a year be, and how far away would it orbit its star? (Preferably this is in AU, though any measurement type is fine). | ## 100 AU, but life on your planet will probably be roasted
A Blue Giant will produce about 10,000 times the sun's energy. Energy declines proportional to the square root of distance, so the distance of your planet will be about 100 times the distance to our sun, that is 100AU, to receive the same energy _on average_. If it would have the same atmosphere as Earth, temperature could be similar.
.. but that's on average: you'll have to take into consideration Blue Giants are very wild, unstable, hot stars. There will be a problem with flares,
> A star may be unsuitable for life for other reasons: it may be prone to extreme flares, for example. A blue giant is a star that burns bright and dies young, only lasting a few million years. Planets around such a star would have only just formed (they may still have molten surfaces). Blue giants tend to be unstable, being variable over a range of timescales, and ejecting large amounts of matter into space.
< | یک غول آبی ستاره ای است که ممکن است به دلایل دیگری برای زندگی نامناسب باشد: ممکن است مستعد فوران های شدید باشد ، به عنوان مثال. یک غول آبی ستاره ای است که درخشان می سوزد و جوان می میرد ، فقط چند میلیون سال طول می کشد. سیارات در اطراف چنین ستاره ای فقط درست شکل گرفته اند (ممکن است آنها هنوز هم در سطح ظاهر شده باشند). غول های آبی ناپایدار هستند ، در یک محدوده متغیر از فضا ، و در مقیاس های بزرگ مواد پراکنده می شوند. | stackexchange-worldbuilding |
null | اگر هم زهره و هم زمین به فاصله ای برابر از خورشید منتقل شوند، چگونه دوره سینودیک زهره تغییر خواهد کرد؟ بیایید بگوییم که زمین و زهره هر دو به فاصله 10 میلیون مایل اضافی از خورشید منتقل می شوند. دوره سینودیک زهره برای یک ناظر روی زمین چگونه تغییر خواهد کرد؟ اگر 584 روز دوره سینودیک فعلی زهره باشد، اگر سیارات به عنوان ذکر شده تنظیم شوند، چند روز طول می کشد؟ | How would the synodic period of Venus change if both Venus and Earth were moved equal distances away from the Sun?
Let us say that Earth and Venus are both moved 10 million additional miles from the sun. How would the synodic period of Venus appear to change for an observer on Earth? If 584 days is Venus' current synodic period, how many days would elapse if the planets were adjusted as mentioned? | The relation for calculating the synodic period of two bodies is rather simple
> If the orbital periods of the two bodies around the third are called $T_1$ and $T_2$, so that $T_1 < T_2$, their synodic period is given by: $1 \over T_{syn}$$=$$1 \over T_1$$-$$1 \over T_2$
The relationship between orbital radius and orbital period is given by $T= 2\pi\sqrt{a^3/GM}$
Wolphram Alpha helps calculating that:
* 10 million miles are 0.1 au
* the orbital period at 1.1 au would be 421.4 days
* the orbital period at 0.824 au would be 273.2 days
therefore the synodic period, based on the formula above, would be 776.8 days | رابطه برای محاسبه دوره سینودیک دو جسم نسبتاً ساده است > اگر دوره های مداری دو جسم در اطراف سوم $T_1$ و $T_2$ نامیده شوند ، به طوری که $T_1 < T_2$ ، دوره سینودیک آنها با: $1 \over T_{syn}$$=$$1 \over T_1$-$1 \over T_2$ رابطه بین شعاع مداری و دوره مداری با $T= 2\pi\sqrt{a^3/GM}$ داده می شود وولف آلفرام به محاسبه این کمک می کند: * 10 میلیون مایل 0.1 au است * دوره مداری در 1.1 au 421.4 روز خواهد بود * دوره مداری در 0.824 au 273.2 روز خواهد بود بنابراین دوره سینودیک ، بر اساس فرمول فوق ، 778 روز خواهد بود. | stackexchange-worldbuilding |
null | سوال زیست شناسی تخم گذاری در پستانداران پستانداران/هایبریدهای همجوشی من مطمئن نیستم که این سوال را در کجا مطرح کنم بنابراین امیدوارم این یک مکان خوب باشد. من همچنین مطمئن نیستم که من این ایده را از کجا گرفتم، اما می خواستم بپرسم که چه امکاناتی دارد. با توجه به تولید مثل یک گونه از هیبرید جغد / خرس (یک جغد). جایی من این ایده را به دست آوردم که فرزندان آنها در تخم ها به طور داخلی رشد می کنند و سپس یک تولد زنده دارند. من معتقدم که این فرآیند Ovoviviparity نامیده می شود و فقط می دانم که توسط دوزیستان انجام می شود (به طور عمده قورباغه ها). این ایده عجیب است و من آن را برای یک هیبرید عجیب و غریب از یک مخلوق دوست داشتم، اما مطمئن نیستم که تمام مشکلات چنین فرآیندی چه خواهد بود. | Biology Question Ovoviviparity in Mammals Mammal/Brid Hybrids
I am not sure where to ask this question at so I hope this is a good place.
I also am not sure where I ever got this idea, but I wanted ask what possibility it had.
Considering the reproduction of a species of owl/bear hybrid (an owlbear). Somewhere I got the idea that they offspring would develop in eggs internally and then have a live birth. I believe the process is called, Ovoviviparity, and only know about it being done by amphibians (frogs mainly).
The idea is strange and I liked it for a strange hybrid of a creature, but not sure what all the difficulties of such a process would be. | This works fine in small animals like the Viviparous Lizard. The difference between a live birth and developing in an egg inside the body is the former feeds the foetus over time while the latter needs to put all the food inside the egg at the start.
The problem with this for owlbears is a bear takes about nine months to be born while the lizard takes only three months. So the egg needs to be larger. I imagine being warm blooded means it needs to be larger still. The egg might not fit inside the mother!
I suggest instead the young is gestated in a womb with a constant supply of food. Then it is put in an egg and laid and the rest of the growing happens in the egg.
This is slightly more believable and also has more potential for story. Since what is the difference $ \underline{\text{really}} $ between being born from your mother's body, and being born from an egg inside you mother's body? Not much. | این روش در حیوانات کوچک مانند مارمولک زنده به خوبی کار می کند. تفاوت بین تولد زنده و رشد در یک تخمک در داخل بدن این است که سابق جنین را با گذشت زمان تغذیه می کند در حالی که دومین نیاز به قرار دادن تمام مواد غذایی در داخل تخم در ابتدا دارد. مشکل در این مورد برای خرس های جغد این است که یک خرس حدود نه ماه طول می کشد تا متولد شود در حالی که مارمولک فقط سه ماه طول می کشد. بنابراین تخم مرغ باید بزرگتر باشد. من تصور می کنم که خون گرم به این معنی است که باید بزرگتر باشد. تخم مرغ ممکن است در داخل مادر جای نداشته باشد! من پیشنهاد می کنم که در عوض جوان در رحم با تأمین مداوم غذا باردار شود. سپس در تخم مرغ قرار داده می شود و بقیه رشد در تخم مرغ اتفاق می افتد. این کمی قابل اعتماد تر است و همچنین پتانسیل بیشتری برای داستان دارد. از آنجا که تفاوت واقعی بین متولد شدن از بدن مادر شما و متولد شدن از داخل تخم مرغ مادر شما چیست؟ خیلی زیاد نیست. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا به اشتراک گذاری اطلاعات برای به حداقل رساندن تلفات در یک جنگ بین ستاره ای جعلی قابل باور است؟ یک بار دو پادشاهی از تمدن های ستاره ای مجبور به جنگ با نیروهای خارجی شدند. آنها می خواستند با به اشتراک گذاشتن اطلاعات به صورت مخفیانه از هر دو طرف تلفات را به حداقل برسانند. یک طرف بسیار قوی تر از طرف دیگر بود. آنها می دانند که آنها تحت نظارت هستند اما نمی دانند چگونه. هر دو طرف از کرمچاله های قابل عبور برای سفر و جنگ استفاده می کنند. یک پادشاهی دارای شهروندان و منابع طبیعی بیشتری است. آنها دارای همان سطح فناوری هستند. این به معنای سلاح های با انرژی بالا و سفینه های بزرگ است. آیا قابل باور است که به اشتراک گذاشتن اطلاعات به صورت مخفیانه برای به حداقل رساندن تلفات کافی است؟ جمعیت آنها به میلیاردها نفر است بنابراین هزاران نفر از مرگ و میر ناشی از این جنگ قابل قبول است. | Is sharing information believable to minimise losses in a fake interstellar war?
Once upon a time two kingdoms of starfaring civilizations were forced to fight a war by external forces. They wanted to minimise losses on both sides by sharing information in secret. One side was much stronger than the other. They know that they are being monitored but not how. Both sides use traversable wormholes for travel and war. One kingdom has more citizens and natural resources. They have the same level of technology. This means high energy weapons and large starships. Is it believable that sharing information in secret is enough to minimise losses? Their populations are in the order of billions so thousands of deaths due to this war are deemed acceptable. | # If you're being forced to fight, you can get your losses to zero.
Just send drone ships to fight your wars. Since you're not being obliged to take territory or do anything except fight, whoever has more ships will presumably win the war. | اگر شما مجبور به جنگ هستید، می توانید تلفات خود را به صفر برسانید. فقط سفینه های بدون سرنشین را برای جنگیدن در جنگ های خود بفرستید. از آنجا که شما مجبور به گرفتن قلمرو یا انجام هر کاری به جز مبارزه نیستید، هر کسی که بیشتر کشتی داشته باشد احتمالا جنگ را برنده خواهد شد. | stackexchange-worldbuilding |
null | در سیاره ای با رطوبت 99 درصدی در تمام مدت، پوست انسان چگونه تکامل می یابد؟ این جهان در تمام طول سال رطوبت فوق العاده ای دارد و من کنجکاوم که چه تغییرات تکاملی ممکن است در پوست انسان رخ دهد. آیا فقط کمتر متخلخل خواهد بود یا اثر شدیدتری خواهد داشت؟ ویرایش: رطوبت ممکن است راه درست برای توصیف این نباشد. من واقعا به سیاره ای اشاره می کنم که در آن هوا محتوای رطوبت فوق العاده ای دارد و به نوعی به عنوان بخار وجود دارد. | On a planet with 99% humidity all of the time, how would human skin evolve?
This world has an incredibly high humidity rate all year round and I'm curious as to what - if any - evolutional changes might occur in human skin. Would it just be less porous or would there be a more drastic effect?
edit: humidity might not have been the right way to describe this. I really mean a planet where the air has an incredibly high moisture content and sort of exists as a vapour. | With information provided, your answer could go either way. Nature follows the path of least resistance in most all cases. Humans being mammals one possible route is they might lose their sweat glands and grow short and thick, but sparse hair over their entire body to wick away excess moisture. morphology may change, meaning spaces like spaces between toes may disappear preventing places for fungus to take hold. stance may be altered to accommodate a wide space at the groin to eliminate the same or internalise sexual organs with a cloaca. Ears may begin to shrink to thwart infections, eyes may grow larger to capture more light.
All of this assumes evolution without interference from modern tech to mitigate the evolutionary process. | با توجه به اطلاعات ارائه شده، پاسخ شما می تواند به هر دو طرف باشد. طبیعت در بیشتر موارد مسیر کمترین مقاومت را دنبال می کند. انسان ها که پستانداران هستند، یک مسیر ممکن این است که آنها ممکن است غدد عرق خود را از دست بدهند و کوتاه و ضخیم شوند، اما موهای کمیاب در سراسر بدن خود برای دفع رطوبت اضافی. مورفولوژی ممکن است تغییر کند، به این معنی که فضاهای مانند فضاهای بین انگشتان ممکن است از بین بروند و از ایجاد مکان هایی برای قارچ جلوگیری کنند. موضع ممکن است تغییر کند تا فضای گسترده ای در ران را برای از بین بردن همان یا داخلی کردن اندام های جنسی با کلواکا جای دهد. گوش ممکن است شروع به کوچک شدن کند تا عفونت ها را خنثی کند، ممکن است چشم ها بزرگتر شوند تا نور بیشتری را جذب کنند. همه اینها فرض می کنند که تکامل بدون دخالت از فن آوری مدرن برای کاهش روند تکاملی است. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا پاراساورولوفوس های هوشمند می توانند یک زبان مبتنی بر صدا ایجاد کنند؟ من به این فکر می کردم که چگونه پاراساورولوفوس ها می توانند صداها را با استفاده از لبه های جمجمه خود ایجاد کنند. سپس فکر کردم که اگر آنها به اندازه کافی باهوش باشند، شاید بتوانند یک زبان گفتاری ایجاد کنند (هون زده شده؟ بلند شده؟) بر اساس صداهایی که با لبه های خود ایجاد می شود. بنابراین: ** چه تعداد صداهای متمایز پاراساورولوفوس ها می توانند ایجاد کنند، و آیا این برای ایجاد یک زبان کافی است؟ ** سوال اضافی: چگونه پاراساورولوفوس ها از مکان های مختلف می توانند <unk> لهجه های مختلف داشته باشند؟ آیا حتی می توانند؟ | Could intelligent parasaurolophuses form a primarily sound-based language?
I was thinking about how parasaurolophuses could make sounds using their cranial crests. Then I thought that if they were intelligent enough, maybe they could create a spoken (honked? bellowed?) language based on the sounds made with their crests. So:
**How many distinguishable sounds could parasaurolophuses make, and is that enough to form a language?**
Bonus question: How could parasaurolophuses from different places have different “accents”? Could they, even? | I have no idea what range of sound qualities a parasaurolophus could make, but as long as they can vary their pitch, that's good enough for encoding a language. We know this because whistle registers exist--the most famous being Silbo Gomero, a whistled encoding of Spanish. Whistle registers rely solely on the combination of amplitude modulation and single-channel pitch modulation, and they work just fine for humans. So if another animal can do at least that much, they definitely have enough range to use an acoustic language--presuming their brain capacity is up to it.
For reference, human languages have been documented with as few as 11 distinct phonemes, so the parasaurolophuses don't even need _all that much_ range in controllable pitch/amplitude variation to produce enough distinctions for a practical language. | من نمی دانم که یک پاراساورولوفوس چه محدوده ای از کیفیت صدا تولید می کند، اما تا زمانی که آنها می توانند صدای خود را تغییر دهند، برای کدگذاری یک زبان کافی است. ما این را می دانیم زیرا سوابق سوت وجود دارد - معروف ترین آنها سیلبو گومرو، یک کدگذاری سوت اسپانیایی است. سوابق سوت تنها به ترکیبی از تعدیل دامنه و تعدیل دامنه یک کانال متکی هستند، و آنها برای انسان ها خوب کار می کنند. بنابراین اگر یک حیوان دیگر می تواند حداقل این کار را انجام دهد، آنها قطعا به اندازه کافی برای استفاده از یک زبان صوتی هستند - فرض می کنیم ظرفیت مغز آنها به آن بستگی دارد. برای مرجع، زبان های انسانی با کمتر از 11 فونم متمایز ثبت شده اند، بنابراین پاراساورولوفوس ها حتی به آن محدوده زیادی در تنوع دامنه / دامنه قابل کنترل برای تولید تمایز کافی برای یک زبان عملی نیاز ندارند. | stackexchange-worldbuilding |
null | در داستان من یک هواپیمایی را تصور کردم که دارای بال های مجرایی است که با هوای به طور مستقیم به سمت آنها می وزد، در اصل توسط هواداران، سپس "بدون تیغه" پرتاب کننده های دیسون که خود کانال ها بودند، به عنوان من معتقد بودم که ساکت تر خواهد بود (این نیست) و در حال حاضر برای برخی از نوع نیروی هوایی یونک قرار داده شده است، اما روش پیشرانه بی ربط است من فکر می کنم، موضوع این است که داشتن بال های مجرایی با موقعیت ثابت تعداد قطعات متحرک و در نتیجه فرسایش را کاهش می دهد. آیا این مفهوم از نظر فیزیکی منطقی است؟ من از ویدئوهای هواپیماهای تلاش برای فرود در باد های بالا و به نظر می رسد در هوا تعلیق شده الهام گرفتم. | Achieving VTOL by blowing wind directly in the wings?
In my story I pictured an aircraft that possess ducted wings that achieve lift by having air blown directly at them, originally by fans, then "bladeless" dyson thrusters that would have been the ducts themselves, as I believed it would be more silent (it wouldn't) and have now settled for some sort of Ionic wind propulsion, but the method of propulsion is irrelevant I think, the thing is that having fixed position ducted wings would reduce the number of moving parts and consequently the wear and tear.
Does this concept make sense physically speaking? I got inspired by videos of airplanes tryng to land on high winds and appearing to be suspended in the air. | Actually, there is a vehicle in existence that blows air out from the edge to lift itself up--the Avro Aerocar. It doesn't use coriolis effect though, it used the Coandă effect instead.
 disk. Picturefrom Wikimedia, said to be in the public domain._ | در واقع ، یک وسیله نقلیه وجود دارد که هوا را از لبه بیرون می کشد تا خود را بالا ببرد - Avro Aerocar. با این حال ، از اثر کوریولیس استفاده نمی کند ، بلکه از اثر Coandă استفاده می کند. خارج می کند. از تصویر ویکی مدیا ، گفته می شود در حوزه عمومی است._ | stackexchange-worldbuilding |
null | اگر خرس ها بتوانند صحبت کنند، صدای آنها چگونه خواهد بود؟ اگر در یک واقعیت جایگزین، هر خرس در سیاره زمین به طور ناگهانی تکامل یابد و مانند انسان عاقل شود و توانایی صحبت کردن را توسعه دهد، اما به طور واقع گرایانه، صدای آنها چگونه خواهد بود؟ آیا صدای آنها مانند انسان یا چیزی متفاوت خواهد بود؟ | What If Bears Evolved Speech, What Would Their Voices Sound Like?
 سوال: چند نقطه در استقامت باید بازیکن قبل از گلوله های تفنگ 9 میلی متری متوقف شود و به آزار دهنده تبدیل شود؟ (جایی که پوست / ماهیچه می تواند نیروی گلوله را خنثی کند / متوقف کند) | What level of Endurance does a player have to have to shrug off a 9mm round from a pistol?
Weird one, but here we go.
Setting:
-A modern world, with the same laws of physics/same materials, weapons, etc.
-The player is a normal human. Think baseline average American citizen that has a normal physique.
-The player is able to use RPG-Leveling elements to level up.
-The player can increase his Endurance. Each point in Endurance extra is another 1% efficiency of the human body at preventing injury. (So, 1% better at stopping cuts, enduring heat, stopping blunt trauma, etc).
Question: How many points in Endurance would the player need to have before 9mm pistol rounds stop being lethal and turn into mere annoyances? (Where the skin/muscle can negate/stop the force of the bullet) | Human skin has a toughness of about 20MPA. while steel has a toughness of about 400 MPA so you need to be around 20 times stronger, level 2000, to be as tough as steel and reliably able to negate bullets.
For ease of use, perhaps have each level be 100% more toughness, so at level 20 you can resist bullets. At lower levels you'll certainly be pretty resistant, but a pistol round could still nick an artery. | پوست انسان دارای سختی حدود 20MPA است. در حالی که فولاد دارای سختی حدود 400MPA است بنابراین شما باید حدود 20 برابر قوی تر باشید، سطح 2000، تا به سختی فولاد باشید و به طور قابل اعتماد قادر به خنثی کردن گلوله باشید. برای سهولت استفاده، شاید هر سطح 100٪ بیشتر باشد، بنابراین در سطح 20 شما می توانید در برابر گلوله مقاومت کنید. در سطوح پایین شما مطمئناً بسیار مقاوم هستید، اما یک گلوله اسلحه هنوز هم می تواند یک شریان را قطع کند. | stackexchange-worldbuilding |
null | عملکردهای متمایزی که یک سوراخ بدن می تواند داشته باشد چیست؟ انواع مختلف حیوانات دارای انواع مختلفی از سوراخ با عملکردهای مختلف هستند. یکی از ویژگی های مشترک بین آنها این است که چندین عملکرد مختلف (اغلب عملکردهای مشابه در چندین حیوان) در یک سوراخ فشرده می شوند. سوال من این است که بپرسید کدام یک از این عملکردهای اغلب ترکیب شده ویژگی های متمایز هستند که می توانند در چندین سوراخ در برخی از حیوانات تقسیم شوند. امیدوارم در پاسخ ها لیستی از عملکردهای متمایز را مرتب کنم | What are the distinct functions a body orifice could have?
Different types of animal have different sorts of orifice with different functions. One commonality between them is that multiple different functions (often the same functions across multiple animals) are condensed into one orifice
My question is to ask which of these oft-combined functions are distinct features, which could be split across multiple orifices in certain animals. I hope to curate a list of distinct functions in the answers | Here is a list of distinct orifices, with a note to show an example of an organ with such a distinction
* Eating (mouth)
* Drinking (springtail collophore)
* Coughing (hagfish gills)
* Olfaction (fish nostrils)
* Breathing (slug pneumostome)
* Breathing Outlet (fish gills)
* Speech (herring anus or human mouth)
* Hearing (mammal ear)
* Sperm (penis)
* Sperm Acceptance (kangaroo side vagina)
* Birth (kangaroo middle vagina)
* Urination (urethra)
* Defecation (anus) | در اینجا لیستی از حفره های متمایز وجود دارد، با اشاره ای برای نشان دادن نمونه ای از یک عضو با چنین تمایزی * خوردن (دست) * نوشیدن (کلوفور اسپرینگتایل) * سرفه کردن (چروک های ماهی) * بویایی (چروک های ماهی) * تنفس (نموستوم آبنبات) * خروجی تنفس (چروک های ماهی) * گفتار (آنوس ماهی یا دهان انسان) * گوش شنوایی (سگ پستانداران) * اسپرم (جنس) * پذیرش اسپرم کانگورو (مهبل جانبی) * زایمان (مهبل میانی کانگورو) * ادرار (اورترا) * مدفوع (انوس) | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا کسی می تواند به من توضیح علمی دهد که چگونه یک سیاره / موجودات می تواند رنگ بنفش داشته باشد؟ بنابراین این مربوط به یک سیاره / تمدن متفاوت است که من و دوست من در ذهن داریم. تمدن یک زندگی هوشمند است که دور از زمین زندگی می کند، اما چیزی که من در مورد آن فکر می کنم این است که موجودات و سیاره خود را بیشتر از یک رنگ بنفش / تیره داشته باشد، سیاره گیاهان، درختان ضخیم و بزرگ همراه با منابع بزرگ آب دارد. من فکر می کردم که رنگ بنفش ناشی از خورشید آن سیاره است که اشعه های مختلفی از خورشید ما دارد، اما من تعجب می کنم اگر کسی می تواند به من توضیح علمی بیشتری برای رنگ بنفش / تیره بدهد، آیا این سیاره حتی کار می کند؟ | Could anyone give me a scientific explanation of how a planet/creatures would have purple-ish hue?
so this is related to a different planet/civilization me and my friend have in mind.
The civilization is an intelligent life living far from earth, but what I have been thinking of is making the creatures and the planet itself have more of a purple/dark hue, the planet has vegetation, thick and big tress along with big sources of water.
I was thinking that the purple hue was caused by the sun of that planet having different rays then our sun, but I wonder if anyone could give me a more scientific explanation for the purple/dark hue, also would this planet even work out? | **Ultraviolet Spectrum**
![The sk](
The light that reaches the surface is purple due to atmospheric stuff. See answers to this question. The planet is also very hot because there is a lot of purple light. The animals are colored purple to reflect most of the visible light and not overheat. Their real colorings are in a band invisible to human eyes. | ** طیف ماوراء بنفش **![ sk] ((نور که به سطح می رسد به دلیل مواد جوی بنفش است. پاسخ به این سوال را ببینید. این سیاره همچنین بسیار داغ است زیرا نور بنفش زیادی وجود دارد. حیوانات بنفش رنگ شده اند تا بیشتر نور مرئی را منعکس کنند و بیش از حد گرم نشوند. رنگ واقعی آنها در یک باند نامرئی برای چشم انسان است. | stackexchange-worldbuilding |
null | آیا واقعاً ممکن است که یک سیاره شبیه زمین یک ماه "پنهان" داشته باشد؟ من اساساً فقط می خواهم ماه همیشه در سایه سیاره اش باشد تا از سطح سیاره در هر زمان از روز دیده نشود - ممکن است به عنوان یک کره سیاه که نور ستارگان دور را در شب مسدود می کند "ظهور کند" - اما من فکر نمی کنم این امکان پذیر باشد زیرا در نهایت باید به سمت خورشید / ستاره روی سیاره بچرخد. آیا در این مورد اشتباه می کنم؟ آیا راهی برای این وجود دارد؟ | Would it be realistically possible for an Earth-like planet to have a "hidden" moon?
I essentially just want the moon to always be in shadow of its planet so that from the surface of the planet it cannot be seen at any time of day - might "appear" as a black orb that blocks the light from distant stars at night - but I don't think that's possible as it does have to eventually orbit around to the sun/star-facing side of the planet. Am I wrong about this? Is there some way for this to be possible? | No. Absolutely not. The only place that would qualify would be the L2 LaGrange points, and that's too far away to be totally in shadow.
I actually had a group of friends that thought that the phases of the Moon happened because it was in Earth's shadow, and I really had to blame the school system for such wide-spread misinformation.
I had another thought. L1 would also not be stable, but it would be harder to see. When the race develops telescopes, it would be smaller than a sun spot. | نه، مطمئناً نه. تنها جایی که واجد شرایط خواهد بود نقاط L2 LaGrange است، و آن خیلی دور است تا کاملاً در سایه باشد. در واقع من گروهی از دوستان داشتم که فکر می کردند که مراحل ماه به این دلیل اتفاق می افتد که در سایه زمین است، و من واقعاً باید سیستم مدرسه را برای چنین اطلاعات غلط گسترده ای سرزنش می کردم. من فکر دیگری داشتم. L1 نیز پایدار نخواهد بود، اما دیدن آن سخت تر خواهد بود. هنگامی که مسابقه تلسکوپ ها را توسعه دهد، کوچکتر از یک لکه خورشیدی خواهد بود. | stackexchange-worldbuilding |
Subsets and Splits
No saved queries yet
Save your SQL queries to embed, download, and access them later. Queries will appear here once saved.